درس یازدهم: English Grammar in Use

تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام می‌ده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان می‌خونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار می‌کنی؟ توی این درس می‌خوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.

درس یازدهم: English Grammar in Use

how long have you (been) … ?

جند وقته که … بوده ای؟

 

“تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام می‌ده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان می‌خونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار می‌کنی؟ توی این درس می‌خوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.

 

این ساختارها خیلی توی مکالمه‌های روزمره استفاده می‌شن و کمک می‌کنن که بفهمیم یه نفر از چه زمانی کاری رو شروع کرده و همچنان داره انجامش می‌ده یا نه.”

 

Part A :

 

Dan and Kate are married. They got married exactly 20 years ago, so today is their 20th wedding anniversary.

دن و کیت زن و شوهرن. اونا دقیقا ۲۰ سال پیش ازدواج کردن، پس امروز بیستمین سالگرد ازدواجشونه.

 

They have been married for 20 years.

اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن.

 

We say: They are married. (present)

ما می‌گیم: اونا زن و شوهرن. (زمان حال)

 

But How long have they been married? (not How long are they married?)

ولی می‌پرسیم: چند وقته ازدواج کردن؟ (نگیم: چند وقته زن و شوهرن؟)

 

They have been married for 20 years. (not They are married for 20 years)

اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن. (نگیم: اونا ۲۰ ساله زن و شوهرن)

 

 

از زمان حال کامل (present perfect)  برای صحبت درباره چیزی که در گذشته شروع شده و همچنان ادامه داره استفاده می‌کنیم.

 

مقایسه زمان حال و زمان حال کامل:

Paul is in hospital.

پُل توی بیمارستانه.

 

He’s been in hospital since Monday. (= He has been …) (not Paul is in hospital since Monday)

اون از دوشنبه توی بیمارستانه.

 

We know each other very well.

ما همدیگه رو خیلی خوب می‌شناسیم.

 

We’ve known each other for a long time. (not We know)

ما مدت زیادیه که همدیگه رو می‌شناسیم.

 

Do they have a car?

اونا ماشین دارن؟

 

How long have they had their car?

چقدر وقت میشه که ماشین دارن؟

 

She’s waiting for somebody.

اون منتظر کسیه.

 

She hasn’t been waiting very long.

زیاد منتظر نبوده.

 

Part B :

.I’ve known / I’ve had / I’ve lived etc.  حال کامل یا ماضی نقلی هستند.

I’ve been learning / I’ve been waiting حال کامل استمراری هستند.

 

وقتی از ” how long’” استفاده می‌کنیم، بیشتر حالت استمراری رو استفاده می کنیم:

 

 I’ve been learning English since January.

من از ژانویه دارم انگلیسی یاد می‌گیرم.

 

It’s been raining all morning.

از صبح تا حالا داره بارون میاد.

 

Richard has been doing the same job for 20 years.

ریچارد ۲۰ ساله که داره همین کار رو می‌کنه.

 

How long have you been driving?’ ‘Since I was 17.’

“چقدر وقت میشه رانندگی می‌کنی؟” “از وقتی ۱۷ سالم بود.”

 

بعضی از افعال مثل know و like به طور معمول در حالت استمراری استفاده نمی‌شن:

 

How long have you known Jane?(not have you been knowing)

چقدر وقت می‌شه که جین رو می‌شناسی؟

 

 

I’ve had these shoes for ages. (not I’ve been having)

مدت‌هاست که این کفش‌ها رو دارم.

 

Part C:

برای فعل‌های ” live” و ” work”، می‌تونی هم از حال کامل استمراری استفاده کنی هم از حال کامل ساده:

 

Julia has been living in this house for a long time. Or Julia has lived

جولیا مدت زیادیه که تو این خونه زندگی می‌کنه.

 

How long have you been working here? Or How long have you worked here?

چقدر وقته اینجا داری کار می‌کنی؟ یا چقدر وقته اینجا کار کردی؟

 

ولی با “همیشه”، از حالت ساده استفاده می‌کنیم.

 

I’ve always lived in the country. (not always been living)

من همیشه تو روستا زندگی کردم. (نه “همیشه زندگی می‌کردم”)

 

Part D:

 

می‌گیم «… I haven’t (done something) since/for » (زمان حال کامل ساده):

 

I haven’t seen Tom since Monday. (= Monday was the last time I saw him)

من از دوشنبه تام رو ندیدم. (یعنی آخرین باری که دیدمش دوشنبه بود)

 

Sarah hasn’t phoned for ages. (= the last time she phoned was ages ago)

سارا مدت‌هاست زنگ نزده. (یعنی آخرین باری که زنگ زد خیلی وقت پیش بود)

 

“تو دوره مکالمه 3 ماهه‌ کمربند مشکی مکالمه سریع، ما 4 زمان اصلی رو با تمرینات کامل آموزش دادیم تا شما بتونید به راحتی تو مکالمه‌های روزمره ازشون استفاده کنید. اگه دوست دارید تو این دوره شرکت کنید، از اینجا ثبت‌نام کنید!”

 

پاسخنامه 

 

11.1

 

2. have you lived

 

3. It’s raining

 

4. has been

 

5. Have you been waiting

 

6. We’re living

 

7. I haven’t known

 

8. She’s

 

9. have you had

 

10. I’ve been feeling

 

11.2

 

2. How long have you known Katherine?

 

3. How long has your sister been in Australia?

 

4. How long have you been teaching English? / How long have you taught English?

 

5. How long have you had that jacket?

 

6. How long has Joe been working at the airport? / How long has Joe worked at the airport?

 

7. Have you always lived in Chicago?

 

11.3

 

3. ’s been / has been

 

4. ’s / is

 

5. haven’t played

 

6. ’ve been waiting / have been waiting

 

7. ’ve known / have known

 

8. hasn’t been

 

9. lives or ’s living / is living

 

10. ’s lived / has lived or ’s been living / has been living

 

11. ’s been watching / has been watching

 

12. haven’t watched

 

13. ’ve had / have had

 

14. haven’t been

 

15. ’ve always wanted / have always wanted

درس دهم: English Grammar in Use

در این درس می‌خواهیم به تفاوت بین حال کامل استمراری و حال کامل ساده بپردازیم. این دو زمان برای توصیف کارهایی که در گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته یا به‌تازگی تموم شده‌اند، استفاده می‌شوند، ولی هر کدومشون کاربرد خاص خودشون رو دارن.

درس دهم: English Grammar in Use

Present perfect continuous and simple

(I have been doing and I have done)

زمان حال کامل استمراری و حال ساده

در این درس می‌خواهیم به تفاوت بین حال کامل استمراری و حال کامل ساده بپردازیم. این دو زمان برای توصیف کارهایی که در گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته یا به‌تازگی تموم شده‌اند، استفاده می‌شوند، ولی هر کدومشون کاربرد خاص خودشون رو دارن.

 

حال کامل استمراری بیشتر روی طول مدت یک فعالیت تمرکز داره. مثلاً:

  • دارم میگم: «چند ساعت که دارم کار می‌کنم.» (I’ve been working for hours.) اینجا مهمه که مدت زمان انجام کار چقدر بوده.

 

اما حال کامل ساده برای وقتی هست که می‌خوایم نتیجه یک کار رو بگیم، نه خود فرآیند رو. مثلاً:

  • «کارمو تموم کردم.» (I’ve finished my work.) تو این جمله نتیجه مهمه، نه اینکه چقدر طول کشیده.

حالا تو این درس می‌خوایم یاد بگیریم که چطور بین این دوتا انتخاب کنیم و ازشون به درستی استفاده کنیم.

 

Part A :

 

The bedroom was green. Now it is yellow.

اتاق خواب قبلاً سبز بود. الان زرد شده .

 

She has painted her bedroom.

اون اتاق خوابش رو رنگ کرده.

 

has painted به زمان حال کامل ساده اشاره داره. اینجا مهم اینه که کاری تموم شده. ‘She has painted یه عمل کامل شده است.

ما در مورد نتیجه فعالیت (the painted bedroom) فکر می‌کنیم، نه خود فعالیت.

 

There is paint on Kate’s clothes.

روی لباس‌های کیت رنگه.

 

She has been painting her bedroom.

اون داشته اتاق خوابش رو رنگ میکرده .

 

has been painting’ به زمان حال کامل استمراری اشاره داره. ما در مورد انجام یه فعالیت فکر می‌کنیم. مهم نیست که  این فعالیت تموم شده یا نه. توی این مثال، فعالیت (painting the bedroom) هنوز تموم نشده.

Part B:

 

مقایسه این مثالها

 

My bike is OK again now. I’ve repaired it. (= I’ve finished repairing it.)

دوچرخه‌ام الان دوباره درست شده. تعمیرش کردم. (= تعمیرش رو تموم کردم.)

 

Somebody has eaten all the chocolates. The box is empty.

یه نفر همه شکلات‌ها رو خورده. جعبه خالیه.

 

Where’s the book I gave you? What have you done with it?

کتابی که بهت دادم کجاست؟ باهاش چیکار کردی؟

 

Have you ever played tennis?

تا حالا تنیس بازی کردی؟

My hands are very dirty. I’ve been repairing my bike.

دستام خیلی کثیفن. داشتم دوچرخه‌ام رو تعمیر می‌کردم.

 

Joe has been eating too much recently. He should eat less.

جو اخیراً خیلی زیاد غذا می‌خوره. باید کمتر بخوره.

 

It’s nice to see you again. What have you been doing since we last met?

خوشحالم دوباره می‌بینمت. از آخرین باری که دیدیمت چیکارا کردی؟

 

Where have you been? Have you been playing tennis?

کجا بودی؟ داشتی تنیس بازی می‌کردی؟

 

Part C:

ما از حالت ساده استفاده می‌کنیم تا بگیم چقدر، چند تا یا چند بار (برای کارهایی که تموم شدن).

 

How many pages of that book have you read?

چند صفحه از اون کتاب رو خوندی؟

 

Amy has sent lots of emails this morning.

اِمی امروز صبح کلی ایمیل فرستاده.

 

They’ve played tennis three times this week.

اونا این هفته سه بار تنیس بازی کردن.

 

I’m learning Arabic, but I haven’t learnt very much yet.

دارم عربی یاد می‌گیرم، اما هنوز خیلی چیزا یاد نگرفتم.

 

ما از حالت استمراری استفاده می‌کنیم تا بگیم چقدر طول کشیده (برای چیزی که هنوز در حال انجامه).

 

How long have you been reading that book?

چند وقته داری اون کتاب رو می‌خونی؟

 

Amy is writing emails. She’s been writing emails all morning.

اِمی داره ایمیل می‌نویسه. کل صبح ایمیل می‌نوشت.

 

They’ve been playing tennis since 2 o’clock.

اونا از ساعت ۲ دارن تنیس بازی می‌کنن.

 

I’m learning Arabic, but I haven’t been learning it very long.

دارم عربی یاد می‌گیرم، اما خیلی وقت نیست که شروع کردم.

 

Part D :

 

بعضی از فعل‌ها (مثل know) معمولا به شکل استمراری (be + -ing) استفاده نمی‌شن.

 

I’ve known about the problem for a long time. (not I’ve been knowing)

من مدت زیادیه که از این مشکل خبر دارم.

 

How long have you had that camera? (not have you been having)

چند وقته که اون دوربین رو داری؟

 

اما توجه داشته باشید که میتونید از want و mean توی حال کامل استمراری (have/has been + -ing) استفاده کنید:

 

I’ve been meaning to phone Anna, but I keep forgetting 

من میخواستم به آنا زنگ بزنم، اما مدام فراموش می‌کنم.

 

 

در این درس یاد گرفتیم که چطور از حال کامل استمراری و حال کامل ساده استفاده کنیم و تفاوت‌های مهم این دو رو فهمیدیم. برای درک بهتر و تمرین بیشتر، بهترین راه اینه که ازشون در مکالمه‌های روزمره استفاده کنید. اگر به دنبال بهبود مهارت‌های مکالمه خودتون هستید،

 

ما دوره‌های مکالمه‌ ی بسیار کاربردی داریم که به شما کمک می‌کنه راحت‌تر و طبیعی‌تر انگلیسی صحبت کنید. برای مشاوره یا اطلاعات بیشتر می‌تونید به آیدی dr_zaban  در تلگرام به ما پیام بدید تا راهنماییتون کنیم.

پاسخنامه درس دهم

 

10.1

 

2. She’s been travelling / She has been travelling … She’s visited / She has visited …

 

3. He’s won / He has won … He’s been playing tennis / He has been playing …

 

4. They’ve been making / They have been making … They’ve made / They have made …

 

10.2

 

2. Have you been waiting long?

 

3. Have you caught any fish?

 

4. How many people have you invited?

 

5. How long have you been teaching?

 

6.  How many books have you written? How long have you been writing books?

 

7. How long have you been saving (money)? How much money have you saved?

 

10.3

 

2. Somebody’s broken / Somebody has broken

 

3. Have you been working

 

4. Have you ever worked

 

5. has she gone

 

6. I’ve had / I have had

 

7. I’ve been watching / I have been watching

 

8. He’s appeared / He has appeared

 

9. I haven’t been waiting

 

10. you’ve been crying / you have been crying

 

11. it’s stopped / it has stopped

 

12. They’ve been playing / They have been playing

 

13. I’ve lost / I have lost … Have you seen

 

14. I’ve been reading / I have been reading … I haven’t finished

 

15. I’ve read / I have read

 

درس نهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.

درس نهم: English Grammar in Use

Present perfect continuous (I have been doing)

زمان حال کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس می‌خونی، می‌تونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس می‌خونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد می‌گیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوت‌هایی با زمان‌های دیگه داره.”

 

Part A :

 

It’s been raining.

داره بارون میاد.

Is it raining?

الان داره بارون میاد؟

 

No, but the ground is wet.

نه، ولی زمین خیسه.

 

It’s been raining. (= It has been …)

بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)

 

ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing

 

ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده می‌کنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:

 

Why are you out of breath? Have you been running?

چرا نفست بند اومده؟ داشتی می‌دویدی؟

 

Paul is very tired. He’s been working hard.

پل خیلی خسته‌ست. سخت کار کرده.

 

Why are you so tired? What have you been doing?

چرا اینقدر خسته‌ای؟ داشتی چیکار می‌کردی؟

 

I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.

داشتم با آماندا حرف می‌زدم و اونم با من موافقه.

 

Where have you been? I’ve been looking for you.

کجا بودی؟ داشتم دنبالت می‌گشتم.

 

Part B :

 

 It began raining two hours ago and it is still raining.

دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.

 

How long has it been raining?

چقدر وقته داره بارون میاد؟

 

It’s been raining for two hours. (= It has been …)

دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)

 

ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده می‌کنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since  ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.

 

How long have you been learning English? (= you’re still learning English)

چقدر وقته داری انگلیسی یاد می‌گیری؟ (= هنوزم داری یاد می‌گیری)

Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.

بن داره تلویزیون می‌بینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.

 

Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.

کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت می‌گردم.

 

Chris hasn’t been feeling well recently.

کریس تازگیا حالش خوب نبوده.

 

می‌تونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:

 

Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.

سیلویا یه تنیس‌باز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی می‌کرده.

 

Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.

هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو می‌بینن. سال‌هاست دارن اونجا می‌رن.

 

Part C :

 

 

مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری (  have been doing ) :

 

I’ve been working hard. Now I’m going to have a break.

سخت کار کردم. حالا می‌خوام استراحت کنم.

 

The ground is wet. It’s been raining.

زمین خیسه، بارون اومده.

 

We’ve been waiting for an hour.

یه ساعته منتظریم.

 

Don’t disturb me now. I’m working.

الان مزاحمم نشو، دارم کار می‌کنم.

 

We need an umbrella. It’s raining.

باید چتر بیاریم، بارون میاد.

 

Hurry up! We’re waiting.

بدو! منتظریم.

 

 

“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسی‌تون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما می‌تونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمی‌مون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درس‌ها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید می‌تونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبت‌نام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیک‌تر بشید!”

 

پاسخنامه درس 9

 

9.1

 

2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television

 

3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis

 

4. ’s been running / has been running 

 

9.2

 

2. Have you been waiting long?

 

3. What have you been doing?

 

4. How long have you been working here?

 

5. How long have you been doing that?

 

9.3

 

2. ’ve been waiting / have been waiting

 

3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese

 

4. She’s been working there / She has been working there

 

5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy

 

9.4

 

2. I’ve been looking / I have been looking

 

3. are you looking

 

4. She’s been teaching / She has been teaching

 

5. I’ve been thinking / I have been thinking

 

6. he’s working / he is working

 

7. She’s been working / She has been working

 

8. you’re driving / you are driving

 

9. has been travelling

 

درس هشتم: English Grammar in Use

سلام بچه‌ها! امروز می‌خوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.

درس هشتم: English Grammar in Use

Present perfect 2

حال کامل (ماضی نقلی) – قسمت دوم

 

سلام بچه‌ها! امروز می‌خوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.

با این زمان می‌تونیم در مورد کارهایی حرف بزنیم که تو گذشته انجام شده، ولی نتیجه یا اثرش تا الان مونده. مثلا وقتی می‌خوایم بگیم: “من تا حالا این فیلم رو دیدم” یا “اون تا حالا به لندن رفته”، از همین زمان استفاده می‌کنیم.

حالا با هم چند تا مثال می‌زنیم و قدم به قدم این زمان رو یاد می‌گیریم. آماده‌اید؟ بزن بریم!

 

Part A :

 

Dave: Have you travelled a lot, Jane?

دیو: جین، زیاد سفر کردی؟

 

Jane: Yes, I’ve been to lots of places.

جین: آره، به جاهای زیادی رفتم.

 

Dave: Really? Have you ever been to China?

دیو: واقعاً؟ تا حالا  چین رفتی؟

 

Jane: Yes, I’ve been to China twice.

جین: آره، دوبار چین رفتم.

 

Dave: What about India?

دیو: هند چطور؟

 

Jane: No, I haven’t been to India.

جین: نه،  هند نرفتم .

 

 

وقتی درباره دوره زمانی صحبت می‌کنیم که از گذشته تا الان ادامه داره، از حال کامل استفاده می‌کنیم (have been / have travelled). تو اینجا، دیو و جین درباره مکان‌هایی که جین در طول زندگیش رفته، صحبت می‌کنن که دوره‌ایه که تا الان ادامه داره.

 

به همین شکل میگیم:

 

Have you ever eaten caviar?

تا به حالا خاویار خوردی؟

 

We’ve never had a car.

ما تا به حالا ماشین نداشتیم.

 

I don’t know what the film is about. I haven’t seen it.

نمیدونم فیلم درباره چیه. اونو ندیدم.

 

Susan really loves that book. She’s read it three times. (She’s = She has) 

سوزان واقعاً عاشق اون کتابه. اون سه بار اونو خونده.

 

It’s a really boring movie. It’s the most boring movie I’ve ever seen.

این فیلم واقعاً خسته‌کننده است. خسته‌کننده‌ترین فیلمیه که تا حالا دیدم.

 

Been (to) = visited:  بازدید کرده

 

I’ve never been to Canada. Have you been there?

 

من اصلا به کانادا نرفتم. تو اونجا رفتی؟

 

Part B :

توی  مثالای زیر هم، گوینده ها درباره دوره‌ای صحبت می‌کنن که تا الان ادامه داره (اخیراً  recently، توی چند روز گذشته in the last few days، تا حالا so far، از وقتی که رسیدم since I arrived و غیره):

 

 

Have you heard anything from Ben recently?

اخیراً از بن خبری داشتی؟

 

I’ve met a lot of people in the last few days.

من توی چند روز گذشته با آدمای زیادی ملاقات کردم.

 

Everything is going well. There haven’t been any problems so far.

همه چی خوب پیش میره. تا الان هیچ مشکلی نبوده .

 

The weather is bad here. It’s (= It has ) rained every day since I arrived. (= from when I arrived until now) 

اینجا هوا بده. از وقتی که رسیدم، هر روز بارون باریده .

 

It’s good to see you again. We haven’t seen each other for a long time.

دیدن دوباره‌ات خوبه. ما خیلی وقته که همدیگه رو ندیدیم.

 

به همین شکل، از حال کامل با today، this evening، this year و غیره استفاده می‌کنیم، وقتی این دوره‌ها تو زمان صحبت کردن هنوز تموم نشده:

I’ve drunk four cups of coffee today.

امروز چهار فنجان قهوه خوردم.

 

Have you had a holiday this year?

امسال تعطیلات داشتی؟

 

I haven’t seen Tom this morning. Have you?

امروز صبح تام رو ندیدم. تو دیدی؟

 

Part C :

 

ما میگیم: «این اولین باریه که یه چیزی اتفاق افتاده ». به عنوان مثال:

 

 

 

Don is having a driving lesson. It’s his first lesson.

دان در حال آموزش رانندگیه. این اولین درس اونه.

ما میتونیم بگیم:

 

It’s the first time he has driven a car. (not drives)

این اولین باریه که اون ماشین رونده .

 

Or He hasn’t driven a car before.

یا اون قبلاً ماشین نرونده .

 

Or He has never driven a car before.

یا اون اصلا ماشین نرونده.

 

به همین شکل میگیم:

 

Sarah has lost her passport again. This is the second time this has happened. (not happens)

سارا دوباره پاسپورتش رو گم کرده . این دومین باریه که این اتفاق افتاده .

 

Andy is phoning his girlfriend again. It’s the third time he’s phoned her this evening.

اندی دوباره داره به دوست دخترش زنگ میزنه. این سومین باریه که امشب به اون زنگ زده .

 

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

پاسخنامه 

 

8.1

 

2. Have you ever been to California?

3. Have you ever run a marathon?

4. Have you ever spoken to a famous person?

5. What’s the most beautiful place you’ve ever visited? / … you have ever visited?

 

8.2

 

3. haven’t eaten

4. I haven’t played (it)

5. I’ve had / I have had

6. I haven’t read

7. I’ve never been / I haven’t been

8. it’s happened / it has happened or that’s happened / that has happened

9. I’ve never tried / I haven’t tried or I’ve never eaten / I haven’t eaten

10. ’s been / has been

11. I’ve never seen / I haven’t seen

 

8.3

 

Example answers:

2 I. haven’t travelled by bus this week.

3. I haven’t been to the cinema recently.

4. I haven’t read a book for ages.

5. I haven’t lost anything today.

 

8.4

 

2. It’s the first time they’ve seen a giraffe. / … they have seen …

3. She’s / She has never ridden a horse before.

4. This is the second time they’ve been to Japan. / … they have been to Japan.

5. It’s not the first time she’s / she has / Emily has stayed at this hotel.

6. He’s / He has / Ben has never played tennis before. or He/Ben hasn’t played tennis before.

 

 

درس هفتم: English Grammar in Use

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمان‌های زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) می‌پردازیم.

درس هفتم: English Grammar in Use

Present perfect 1 (I have done)

حال کامل (ماضی نقلی)

 

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمان‌های زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) می‌پردازیم.

 

این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ داده‌اند اما تأثیر آن‌ها تا کنون ادامه دارد، بسیار مفید است. در این درس، ساختار، کاربردها و تفاوت‌های زمان حال کامل با سایر زمان‌ها را بررسی خواهیم کرد.”

 

Part A :

به این مثال دقت کن:

 

 

Tom can’t find his key. He’s lost his key. (= He has lost …)

He has lost his key = He lost it and he doesn’t have it now.

تام نمیتونه کلیدش رو پیدا کنه. اون کلیدش رو گم کرده . (= اون کلیدش رو گم کرده و هنوز هم اونو نداره.)

 

Have lost / has lost  ساختار زمان حال کامل ساده است.

 

زمان حال ساده به شکل have/has  + قسمت سوم فعل (past participle) )  ساخته میشه . قسمت سوم فعل معمولا به ed- ختم میشه ( مثل finished/decided ) ، اما خیلی از فعل ها بی قاعده هستن ( مثل lost/done/written )

 

Part B :

برای بیان یک چیز ی که به تازگی اتفاق افتاده:

 

Ow! I’ve cut my finger.

آخ! انگشتم رو بریدم.

 

The road is closed. There’s been an accident. (= There has been …)

جاده بسته است. یه تصادف اتفاق افتاده.

 

Police have arrested two men in connection with the robbery.

پلیس دو مرد رو در ارتباط با سرقت دستگیر کرده .

 

وقتی از زمان حال کامل استفاده می‌کنیم، ارتباطی با زمان حال وجود داره. عملی که توی گذشته انجام شده، الان نتیجه داره:

 

Tom has lost his key. (= he doesn’t have it now)

تام کلیدش رو گم کرده . (= اون هنوز کلیدش رو نداره.)

 

He told me his name, but I’ve forgotten it. (= I can’t remember it now)

اون اسمش رو به من گفت، اما من اونو فراموش کردم. (= الان نمیتونم اونو به یاد بیارم.)

 

Sally is still here. She hasn’t gone out. (= she is here now)

سالی هنوز اینجاست. اون بیرون نرفته . (= اون الان اینجاست.)

 

I can’t find my bag. Have you seen it? (= do you know where it is now?)

من نمیتونم کیفم رو پیدا کنم. اونو دیدی؟ (=  میدونی الان کجاست؟)

 

مقایسه Gone  و been:

 

James is on holiday. He has gone to Italy. (= he is there now or on his way there)

جیمز توی تعطیلاته. اون به ایتالیا رفته . (= او الان اونجاست یا تو راهه.)

 

Amy is back home now. She has been to Italy. (= she has now come back)

امی الان به خونه برگشته . اون به ایتالیا رفته بود. (= او الان بازگشته .)

 

Part C :

 

شما میتونید از زمان حال کامل با کلمه های just، already و yet استفاده کنید.

 

just  = کمی قبل (مدت کوتاهی پیش)

 

‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’

«گشنه‌ای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»

 

Hello. Have you just arrived?

«سلام. تازه رسیدی؟»

 

 Already  = زودتر از انتظار

 

‘Don’t forget to pay the bill.’ ‘I’ve already paid it.’

«فراموش نکن که صورت‌حساب رو پرداخت کنی.» «من قبلاً اونو پرداخت کردم.»

 

‘What time is Mark leaving?’ ‘He’s already left .’

«مارک کی می‌ره؟» «اون قبلاً رفته .»

 

Yet  = تا حالا.

 

از yet استفاده می‌کنیم تا نشون بدیم انتظار داریم چیزی اتفاق بیوفته. از yet توی جملات سوالی و منفی استفاده می‌کنیم.

 

 

Has it stopped raining yet?

« آیا بارون بند اومده؟»

 

I’ve written the email, but I haven’t sent it yet.

«من ایمیل رو نوشتم، اما هنوز اونو ارسال نکردم.»

 

Part D :

می تونید از گذشته ساده (did, went, had و غیره) هم توی مثال‌های این صفحه استفاده کنید. پس میتونید بگید:

 

Ben isn’t here. He’s gone out. or He went out. 

بن اینجا نیست. اون بیرون رفته .

 

‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’ or ‘No, I just had lunch.’ 

«گشنه‌ای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»

 

“با یادگیری زمان حال کامل، گام مهمی در جهت تسلط بر زبان انگلیسی برداشته‌اید. اما یادگیری زبان یک سفر بی‌پایان است.

 

برای اینکه بتوانید به طور روان و سیال به زبان انگلیسی صحبت کنید، نیاز به تمرین مداوم و تعامل با زبان دارید. به شما پیشنهاد می‌کنیم در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنید تا بتوانید گرامر را در قالب مکالمه‌های واقعی تمرین کرده و مهارت‌های گفتاری خود را تقویت کنید. این دوره تاکنون به بسیاری از زبان‌آموزان کمک کرده است تا به اهداف زبانی خود برسند.”

 

پاسخنامه درس هفتم

 

7.1

 

2. Her English has improved.

3. My bag has disappeared.

4. Lisa has broken her leg.

5. The bus fare has gone up.

6. Dan has grown a beard.

7. It’s stopped raining. / It has stopped raining.

8. My sweater has shrunk. / My sweater’s shrunk.

 

7.2

 

2. been

3. gone

4. gone

5. been

 

7.3

 

2. Have you seen it

3. I’ve forgotten / I have forgotten

4. he hasn’t replied

5. has it finished

6. The weather has changed

7. You haven’t signed

8. have they gone

9. He hasn’t decided yet

10. I’ve just seen her / I have just seen her

11. He’s already gone / He has already gone

12. Has your course started yet

You can also use the past simple (Did you see, he didn’t reply etc.) in this exercise.

 

7.4

 

2. he’s just gone out / he has just gone out or he just went out

3. I haven’t finished yet. or I didn’t finish yet.

4. I’ve already done it. / I have already done it. or I already did it. / I did it already.

5. Have you found a place to live yet? or Did you find a place …?

6. I haven’t decided yet. or I didn’t decide yet.

7. she’s just come back / she has just come back or she just came back

درس ششم: English Grammar in Use

سلام دوستان! توی این درس می‌خوایم درباره‌ی گذشته استمراری حرف بزنیم. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته، برای یه مدت در حال انجام بوده.

درس ششم: English Grammar in Use

Unit 6: Past Continuous (I was doing)

گذشته استمراری (من داشتم انجام می‌دادم)

 

سلام دوستان! توی این درس می‌خوایم درباره‌ی گذشته استمراری حرف بزنیم. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته، برای یه مدت در حال انجام بوده. مثلا وقتی می‌گیم: “من داشتم درس می‌خوندم” یعنی یه بازه‌ای از زمان رو داریم که توش مشغول انجام اون کار بودیم.

 

این زمان کمک می‌کنه بهتر بتونیم توضیح بدیم که یه کار دقیقا کی و چطور در گذشته اتفاق افتاده و چقدر طول کشیده. تو این درس با مثال‌ها و تمرین‌ها یاد می‌گیریم چطور این زمان رو به درستی استفاده کنیم.

 A)

 

Yesterday Karen and Joe played tennis. They started at 10 o’clock and finished at 11:30. So, at 10:30 they were playing tennis.

دیروز کارن و جو تنیس بازی کردن. اونا ساعت 10 شروع کردن و ساعت 11:30 تمام کردن. پس، ساعت 10:30 اونا داشتن تنیس بازی میکردن.

 

 

They were playing = They were in the middle of playing, they had not finished

آن‌ها داشتند بازی می‌کردند = آن‌ها وسط بازی کردن بودند، هنوز بازی‌شان تمام نشده بود.

 

ساختار زمان گذشته استمراری : was/were + -ing

 

B)

I was doing something  = من وسط انجام اون کار توی یه زمان مشخص بودم. یه اتفاق یا شرایط خاصی که توی گذشته شروع شده ، اما هنوز ادامه داره و کامل نشده .

 

This time last year I was living in Hong Kong.

پارسال این موقع، من توی هنگ کنگ زندگی می‌کردم.

 

What were you doing at 10 o’clock last night?

دیشب ساعت 10 چیکار می‌کردی؟

 

I waved to Helen, but she wasn’t looking.

به هلن دست تکان دادم، اما اون نگاه نمی‌کرد.

 

C)

مقایسه I was doing  زمان ماضی استمراری  و I did  زمان ماضی ساده 

I did   عمل انجام شده

We walked home after the party last night. (= all the way, completely):

ما بعد از مهمونی دیشب کل راه رو تا خونه پیاده اومدیم

 

Kate watched TV a lot when she was ill last year.

کیت پارسال وقتی مریض بود خیلی تلویزیون نگاه میکرد

I was doing  در میانه‌ی یک عمل

We were walking home when I met Dan. (in the middle of walking home)

ما داشتیم برمیگشتیم به خونه وقتی من دان رو دیدم. (وسط راه برگشت به خونه)

Kate was watching TV when we arrived.

.کیت داشت تلویزیون نگاه که میکرد که ما رسیدیم

 

C)

 

می تونیم  بگیم که یه اتفاق (گذشته ساده) در وسط اتفاق دیگه (گذشته استمراری) رخ داده.

 

Matt phoned while we were having dinner.

مت زنگ زد وقتی ما داشتیم شام می‌خوردیم .

 

It was raining when I got up.

وقتی از خواب بیدار شدم بارون می‌بارید.

 

I saw you in the park yesterday. You were sitting on the grass and reading a book.

دیروز توب پارک دیدمت. روی چمن نشسته بودی داشتی کتاب میخوندی

 

 

I hurt my back while I was working in the garden.

در حین کار توی باغ، کمرم  آسیب دید.

 

اما از گذشته ساده برای بیان اینکه یه چیز بعد از یه چیز دیگه اتفاق افتاده استفاده می‌کنیم.

 

I was walking along the road when I saw Dan. So I stopped and we talked for a while.

من داشتم کنار جاده پیاده‌ می رفتم که جان رو دیدم. بنابراین ایستادم و کمی با هم صحبت کردیم.

 

مقایسه کنید:

When Karen arrived, we had dinner. (= Karen arrived, and then we had dinner):

وقتی کارن رسید، شام خوردیم. (یعنی کارن رسید و بعد شام خوردیم.)

When Karen arrived, we were having dinner. (= we had already started before she arrived):

وقتی کارن رسید، داشتیم شام می‌خوردیم. (یعنی قبل از رسیدن کارن، شروع کرده بودیم.)

 

E)

بعضی از فعل ها مثل know (دانستن) و want (خواستن) به‌طور معمول فرم استمراری استفاده نمیشن. مثلا:

 

We were good friends. We knew each other well. (not we were knowing)

ما دوستان خوبی بودیم. ما همدیگه رو خوب می‌شناختیم.

 

I was enjoying the party, but Chris wanted to go home. (not was wanting)

من از مهمانی لذت می‌بردم، اما کریس می‌خواست به خونه بره.

 

در آخر باید بگم که توی دوره‌های مکالمه‌مون، گرامر رو خیلی راحت و بی‌دردسر یاد می‌دیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد می‌گیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار می‌بری و یاد می‌گیری.

 

پس اگه می‌خوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دوره‌های ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!

 

خب بریم سراغ تمرین های این درس!

پاسخنامه درس ششم

 

6.1

2. wasn’t listening

3. were sitting

4. was working

5. weren’t looking

6. was snowing

7. were you going

8. was looking

 

6.2

2. e      3. a

4. g      5. c

6. d      7. b

 

6.3

1. didn’t see … was looking

2. was cycling … stepped …

was going … managed …

didn’t hit

 

6.4

2. were you doing

3. Did you go

4. were you driving … happened

5. took … wasn’t looking

6. didn’t know … did

7. saw … was trying

8. was walking … heard … was

following … started

9. wanted … changed

10. dropped … was doing … didn’t break

 

درس پنجم: English Grammar in Use

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهم‌ترین زمان‌های گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم.

درس پنجم: English Grammar in Use

Past Simple (I did)

گذشته ساده (من انجام دادم)

 

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهم‌ترین زمان‌های گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ داده‌اند و حالا تمام شده‌اند، به کار می‌رود. مثلا:

 

I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)

چرا Past Simple مهمه؟

 

بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple می‌تونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستان‌ها: برای تعریف داستان‌ها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.

نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتن‌های رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک می‌کنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.

 

A)

 

Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.

 

ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سال‌های ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی  پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.

 

افعال lived، started، wrote، was و died  همگی در زمان گذشته ساده هستن.

 

B)

 

خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed  ختم میشن .

 

I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.

من الان توی یه آژانس مسافرتی کار می‌کنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار می‌کردم.

 

They invited us to their party, but we decided not to go.

اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.

 

 

The police stopped me on my way home last night.

دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.

 

Laura passed her exam because she studied very hard.

لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.

 

اما خیلی از فعل ها بی‌قاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:

 

Write → wrote

نوشتن ← نوشت

 

Mozart wrote more than 600 pieces of music.

موتسارت  بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.

 

See → saw

دیدن ← دید

 

We saw Alice in town a few days ago.

چند  روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم

 

Go → went

رفتن ← رفت

 

I went to the cinema three times last week.

هفته گذشته سه بار به سینما رفتم

 

Shut → shut

بستن ← بست

 

It was cold, so I shut the window.

هوا  سرد بود، پس پنجره رو بستم.

 

 C)

 

توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده می‌کنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)

 

I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?

از مهمونی خیلی لذت بردم.  تو از اون لذت بردی؟

 

How many people did they invite to the wedding?

چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟

 

I didn’t buy anything because I didn’t have any money.

من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.

 

Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’

« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»

 

گاهی اوقات “do”  فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)

 

What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)

آخر هفته چیکار کردی ؟

 

I didn’t do anything. (not I didn’t anything)

من هیچ کاری نکردم .

 

D)

 

گذشته be(am/is/are) میشه was/were

 

I was annoyed because they were late.

من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.

 

 

Was the weather good when you were on holiday?

هوا خوب بود وقتی  توی تعطیلات بودید؟

 

They weren’t able to come because they were so busy.

اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.

 

I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.

من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.

 

Did you go out last night or were you too tired?

دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟

 

 

خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.

 

خسته شدی از اینکه انگلیسی‌ت خوب نیست؟

می‌خوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟

دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!

با این دوره فوق‌العاده، تو فقط ۳ ماه می‌تونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفه‌ای تمام‌عیار!

با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟

  • انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جمله‌ت رو چطوری بگی.
  • اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف می‌زنی.
  • درهای جدید به روت باز میشه: فرصت‌های شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا می‌کنی.

 

برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.

پاسخنامه

 

5.1

2. had

3. She walked to work

4. It took her (about) half an hour

5. She started work

6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.

7. She finished work

8. She was tired when she got home.

9. She cooked / She made

10. She didn’t go

11. She went to bed

12. She slept

 

5.2

2. taught

3. sold

4. fell … hurt

5. threw … caught

6. spent … bought … cost

 

5.3

2. did you travel / did you go

3. did it take (you) / was your trip / were you there

4. did you stay

5. Was the weather

6. Did you go to / Did you see / Did you visit

5.4

3. didn’t disturb

4. left

5. were

6. didn’t sleep

7. didn’t cost

8. flew

9. didn’t have

10. wasn’t

 

 

درس چهارم: English Grammar in Use

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمان‌های حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس می‌خوایم با مثال‌های جدید و موقعیت‌های مختلف، درک‌مون رو از این دو زمان کامل‌تر کنیم.

درس چهارم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت دوم

 

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمان‌های حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس می‌خوایم با مثال‌های جدید و موقعیت‌های مختلف، درک‌مون رو از این دو زمان کامل‌تر کنیم. مثلاً یاد می‌گیریم که چطور از حال استمراری برای توصیف اتفاقاتی که همین الان در حال وقوعه استفاده کنیم و از حال ساده برای بیان عادت‌ها و حقایق. آماده‌اید تا زبان انگلیسی‌تون رو قوی‌تر کنیم؟

 

A)

از زمان های استمراری ( منتظرم ، داره بارون میباره و….) برای کار ها و اتفاقایی که شروع شدن اما هنوز تموم نشدن استفاده می کنیم.

 

بعضی از فعل ها (مثلا دونستن و دوست داشتن) معمولاً اینجوری استفاده نمیشن . نمی گیم «دارم می دونم»، «اونا دارن دوست می دارن». می گیم «می دونم»، «اونا دوست دارن».

 

فعل های زیر معمولاً تو زمان حال استمراری استفاده نمیشن:

 

Like – Want – Need – Prefer – Know – Realise – Understand – Recognise – Believe – Suppose – Remember – Mean – Belong – Fit – Contain – Consist – seem

 

 

I’m hungry. I want something to eat. (not I’m wanting)

من گرسنمه . یه چیزی  میخوام بخورم . «نه دارم میخوام»

 

 

Do you understand what I mean?

فهمیدی چی میگم؟

 

Anna doesn’t seem very happy right now.

آنا الان خیلی خوشحال به نظر نمی‌رسه.

 

B) Think=فکر کردن

 

نکته: وقتی که « think » به معنای «اعتقاد داشتن» یا « نظرداشتن» باشه، از زمان استمراری استفاده نمی‌کنیم:

 

I think Mary is Canadian, but I’m not sure . (not I’m thinking)

فکر کنم ماری کاناداییه، اما مطمئن نیستم.

 

What do you think of my idea?(= what is your opinion?)

نظر  شما در مورد ایده من چیه؟( نظر شما چیه؟)

 

نکته: وقتی کلمه “think” به معنای “فکر کردن” (به چیزی) استفاده می‌شود، می‌توان از زمان‌های استمراری (مانند حال استمراری یا گذشته استمراری) استفاده کرد.

 

I’m thinking about what happened. I often think about It.

دارم به اتفاقایی که افتاد فکر میکنم. بیشتر به اون فکر می‌کنم.

 

Nicky is thinking of giving up her job.(= she is considering it)

نیکی  داره به ترک کردن شغلش فکر می‌کنه ( اون داره اونو بررسی می‌کنه )

 

C :  See / hear / smell / taste / look / feel

 

معمولاً با فعل های دیدن/شنیدن/بو کردن/چشیدن از زمان حال ساده (نه استمراری) استفاده می‌کنیم

 

Do you see that man over there?(not are you seeing)

اون مرد رو اونجا میبینی ؟

 

The room smells. Let’s open a window.

اتاق بو میده. بیایید یه پنجره باز کنیم.

 

This soup doesn’t taste very good.

این  سوپ خیلی خوش‌طعم نیست.

 

میتونید از زمان حال ساده یا استمراری برای توصیف اینکه یه نفر چجوری به نظر میرسه یا احساس میکنه استفاده کنید:

 

You look well today.

Or

You’re looking well today.

امروز خوب بنظر میرسی

 

How do you feel now?

Or

How are you feeling now?

چجوری حس میکنی؟

 

But = اما

 

I usually feel tired in the morning. (not I’m usually feeling)

من معمولا صبح ها احساس خستگی میکنم .

 

D: Am/is/are being

 

می تونید  بگید «اون در حال … بودنه»، «تو در حال … بودنی» و …. تا رفتار کسی رو در حال حاضر توصیف کنید:

 

I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.

(being selfish = behaving selfishly now)

نمی تونم بفهمم چرا اون اینقدر خودخواه رفتار می کنه. اون معمولاً اینطوری نیست.

 

‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’

«مسیر یخیه. لیز نخور.» «نگران نباش. من خیلی مراقبم.»

 

Compare: مقایسه کنید

 

He never thinks about other people. He’s very selfish.

(= he is selfish generally, not only now)

اون اصلا به بقیه فکر نمیکنه. اون خیلی خودخواهه. (اون کلا خودخواهه ، نه فقط الان .)

 

I don’t like to take risks. I’m a very careful person.

من دوست ندارم ریسک کنم. من یه آدم خیلی محتاطم.

 

ما  از «am/is/are being» برای توصیف رفتار یک شخص (= انجام کاری که میتونه کنترل کنه) در حال حاضر استفاده می‌کنیم. این حالت معمولاً توی موقعیت‌های دیگه ممکن نیست:

 

Sam is ill. (not is being ill)

سم  بیماره.

 

Are you tired? (not are you being tired)

خسته‌ای؟

 

خب دوستان حتما تمرینات درس رو کار کنید و با پاسخنامه چک کنید.

پاسخنامه

 4.1

2. believes             

3. I don’t remember / I do not remember or I can’t remember

4. I’m using / I am using

5. I need

6. consists

7. does he want

8. is he looking

9. Do you recognise

10. I’m thinking / I am thinking

11. do you think

12. he seems

 

4.2

2. I’m thinking.

3. Who does this umbrella belong to?

4. This smells good.

5. Is anybody sitting there?

6. These gloves don’t fit me.

 

4.3

3. OK (I feel is also correct)           4. does it taste

5. OK                                         6. do you see

7. OK

 

4.4

2. ’s / is               3. ’s being / is being

4. ’re / are          5. are you being

6. Are you

درس سوم: English Grammar in Use

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

درس سوم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت اول

 

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

حال ساده رو میشه یه جور عادت یا روتین روزانه تصور کرد. مثلاً وقتی می‌گیم “I eat breakfast every morning” یعنی هر روز صبح صبحانه می‌خورم، یه عادت روزمره. یا وقتی می‌گیم “She likes coffee” یعنی اون قهوه رو دوست داره، یه علاقه دائمی.

حال استمراری اما یه کم فرق داره. این زمان برای کارهایی استفاده میشه که همین الان در حال انجام هستن یا یه کار موقتی و در حال تغییر. مثلاً وقتی می‌گیم “I am watching TV now” یعنی الان دارم تلویزیون نگاه می‌کنم، یه کار موقت. یا وقتی می‌گیم “It is raining” یعنی الان بارون میاد، یه اتفاقی که همین الان داره می‌افته.

A) Compare:

مقایسه کنید:

Present continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

برای کارهایی که موقع صحبت کردن یا نزدیک  اون اتفاق میوفته، از زمان حال استمراری استفاده می کنیم. یعنی کار کامل و تموم نشده .

 

 

The water is boiling. Be careful.

آب داره می جوشه. مراقب باش.

 

Listen to those people. What language are they speaking?

به اون آدما گوش کن. اونا به چه زبونی صحبت میکنن؟

 

Let’s go out. It isn’t raining now.

بیایید بریم بیرون. الان بارون نمیباره.

 

‘I’m busy.’ ‘What are you doing?’

“مشغولم.” “چیکار می‌کنی ؟”

 

I’m getting hungry. Let’s go and eat.

داره گرسنم میشه . بیا بریم غذا بخوریم.

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.

کیت میخواد توی ایتالیا کار کنه، پس اون زبان ایتالیایی یاد میگیره.

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان با سرعت داره زیاد میشه .

 

برای موقعیت‌های موقتی (چیزایی که برای مدت کوتاهی ادامه دارن)، از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم:

 

I’m living with some friends until I find a place of my own.

من با چندتا دوست زندگی می‌کنم تا یه جایی برای خودم پیدا کنم.

 

A: You’re working hard today.

الف: امروز داری حسابی کار می‌کنی.

 

B: Yes, I have a lot to do.

ب: بله، کارای زیادی دارم که انجام بدم .

 

Present simple (I do)

زمان حال ساده

 

 

برای چیزایی که به طور کلی یا به طور مکرر اتفاق میوفته، از زمان حال ساده استفاده میکنیم.

 

 

 

 

Water boils at 100 degrees Celsius.

آب توی دمای 100 درجه سانتی‌گراد میجوشه.

 

Excuse me, do you speak English?

ببخشید،  انگلیسی صحبت می‌کنید؟

 

It doesn’t rain very much in summer.

تابستونا بارون زیاد نمی باره.

 

What do you usually do at weekends?

معمولاً آخر هفته‌ها چیکار می‌کنید؟

 

I always get hungry in the afternoon.

همیشه بعد از ظهر گرسنم میشه.

 

Most people learn to swim when they are children.

بیشتر مردم وقتی بچه ان، شنا یاد میگیرن.

 

Every day the population of the world increases by about 200,000 people.

هر روز به جمعیت جهان حدود 200،000 نفر اضافه میشه .

 

برای موقعیت‌های دائمی (چیزایی که برای مدت طولانی ادامه دارن)، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم:

 

My parents live in London. They have lived there all their lives.

پدر و مادرم توی لندن زندگی میکنن. اونا کل عمرشون رو  آنجا زندگی کردن.

 

Joe isn’t lazy. He works hard most of the time.

جو تنبل نیست. اون بیشتر اوقات زیاد کار میکنه.

 

B)

 

I always do and I’m always doing

همیشه انجام میدم و همیشه در حال انجام هستم

 

I always do something = I do it every time:

من همیشه این کار رو انجام میدم:

 

I always go to work by car. (not I’m always going)

همیشه با ماشین میرم  سر کار.

 

I’m always doing something = I do it too often or more often than normal.

همیشه در حال انجام یه کاری هستم: من این کار رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول انجام میدم.

 

I’ve lost my keys again . I’m always loosing them .

دوباره کلیدم رو گم کردم . مدام گمشون می‌کنم .

 

I’m always losing them = I lose them too often ,or more often than normal.

من همیشه اونا رو گم می‌کنم. (من اونا رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول گم می‌کنم.)

 

Paul is never satisfied. He’s always complaining. (= he complains too much)

پال اصلا راضی نیست. اون همیشه شکایت میکنه. (اون بیش از حد شکایت میکنه)

 

 

You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?

همیشه به گوشیت نگاه می‌کنی. کار دیگه ای نداری انجام بدی؟

 

خب دوستان بریم و تمرین های این درس رو حل کنیم تا مشخص بشه چقدر خوب این درس رو یاد گرفتید. حتما جوابهای خودتون رو با پاسخنامه چک کنید.

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

پاسخنامه درس سوم

 

3.1

3. is trying        4. phones

5. OK               6. are they talking

7. OK               8. Ok

9. It’s getting / It is getting

10. I’m coming / I am coming

11. He always starts

12. OK

3.2

2. a Are you listening

    b Do you listen

3. a flows

    b is flowing / ’s flowing

4. a I don’t do

    b do you usually do

5. a She’s staying / She is staying

   b She always stays

3.3

2. She speaks

3. Everybody’s waiting / Everybody is waiting

4. do you pronounce

5. isn’t working / is not working / ’s not working

6. is improving

7. lives

8. I’m starting / I am starting

9. They’re visiting / They are visiting

10. does your father do

11. it doesn’t take

12. I’m learning / I am learning …

     Is teaching / ’s teaching

3.4

2. It’s always breaking down.

3. I’m always making the same mistake. / … that mistake.

4. You’re always leaving your phone at home.

درس دوم: English Grammar in Use

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

درس دوم: English Grammar in Use

Unit 2: Present Simple (I do)

زمان حال ساده (انجام می‌دهم)

 

سلام بچه ها! بیایید با هم زمان حال ساده رو فتح کنیم!

 

خب بچه‌ها، آماده‌اید که یکی از ساده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین زمان‌های فعل در انگلیسی رو یاد بگیریم؟ زمان حال ساده یه جور عکس فوری از کارهایی که ما هر روز انجام می‌دیم، عادت‌هامون و چیزهایی که همیشه صادقه، می‌گیره.

 

مثلاً می‌تونی بگی: “من هر روز صبح قهوه می‌خورم.” یا “آسمان آبی است.”

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

تو این درس یاد بگیریم:

  • چطور جمله‌های ساده با زمان حال بسازیم.
  • چه وقت از زمان حال ساده استفاده کنیم.
  • چه کلماتی بهمون کمک می‌کنن تا بفهمیم که باید از زمان حال ساده استفاده کنیم.

 

پس آماده باشید تا با هم این زمان رو کامل یاد بگیریم و جمله‌های انگلیسی‌مون رو روان‌تر و طبیعی‌تر کنیم.

A)

این مثال رو ببینید:

Alex is a bus driver, but now he is in bed asleep.

الکس یک راننده اتوبوسه، اما الان در تخت خوابیده.

 

He is not driving a bus. (He is asleep.)

او الان اتوبوس نمی‌رونه (او خوابه).

 

but he drives a bus. He is a bus driver.

اما او اتوبوس می رونه. او راننده اتوبوسه.

 

B)

 

از زمان حال ساده برای صحبت درباره چیزهای کلی استفاده می‌کنیم. از این زمان برای گفتن اینکه چیزی همیشه یا مکرراً اتفاق می‌افته یا به طور کلی درسته، استفاده می‌کنیم. مثلا:

 

 

Nurses look after patients in hospitals.

پرستارها از بیماران در بیمارستان مراقبت می‌کنند.

 

I usually go away at weekends.

من معمولاً آخر هفته‌ها به سفر می‌رم.

 

The earth goes round the sun.

زمین به دور خورشید می‌چرخه.

 

The café opens at 7:30 in the morning.

کافه ساعت ۷:۳۰ صبح باز می‌شه.

 

نکته مهم: در زمان حال ساده، وقتی فاعل جمله آقا، خانم یا یک غیر انسان است به فعل جمله s یا es اضافه می کنیم. به مثالهای زیر دقت کن!

I work, but he works.

من کار می‌کنم، او کار می‌کند.

You go, but it goes.

تو می‌روی،  آن می‌رود.

They teach, but my sister teaches.

آن‌ها تدریس می‌کنند،  خواهرم تدریس می‌کند.

I have, but he has.

من دارم،  او دارد.

 

C)

از دو فعل کمکی do/does  برای ساختن جملات سوالی و منفی استفاده می‌کنیم.

 

Do I/we/you/they work?

آیا من/ما/شما/آن‌ها کار می‌کنیم؟

 

Does he/she/it work?

آیا او کار می‌کند؟

 

I/we/you/they don’t work.

من/ما/شما/آن‌ها کار نمی‌کنیم.

 

He/she/it doesn’t work.

او کار نمی‌کند.

 

به این مثالها دقت کن!

 

I come from Canada. Where do you come from?

من اهل کانادا هستم. شما اهل کجا هستید؟

 

 

 

I don’t go away very often.

من زیاد سفر نمی‌کنم.

 

What does this word mean? (Not “What means this word?”)

معنی این کلمه چیست؟

 

Rice doesn’t grow in cold climates.

برنج در آب و هوای سرد رشد نمی‌کند.

 

در مثال‌های زیر، do  فعل اصلی هم هست.

 

What do you do? (I work in a shop.)

شما چه کار می‌کنید؟ (من در یک مغازه کار می‌کنم.)

 

He’s always so lazy. He doesn’t do anything to help.

او همیشه خیلی تنبله. او هیچ کمکی نمی کنه.

 

D)

از زمان حال ساده برای بیان گفتن میزان دفعات انجام یک کار استفاده می‌کنیم.

 

I get up at 8 o’clock every morning.

من هر روز صبح ساعت ۸ بیدار می‌شوم.

 

How often do you go to the dentist?

چند وقت یک بار به دندان‌پزشک می‌روی؟

 

Julie doesn’t drink tea very often.

جولی خیلی زیاد چای نمی‌نوشد.

 

Robert usually goes away two or three times a year.

رابرت معمولاً دو یا سه بار در سال به سفر می‌ره.

 

E)

I promise / I apologize etc.

از زمان حال ساده برای قول دادن، عذرخواهی کردن، پیشنهاد دادن و … استفاده میشه.

 

I promise I won’t be late. (not I’m promising)

قول میدم دیر نیام.

 

‘What do you suggest I do?’ ‘I suggest that you …’

پیشنهاد می‌دی چکار کنم؟ پیشنهاد میدم که…

 

به چند نمونه دیگه دقت کنید:

I apologize

عذرخواهی می‌کنم…

 

I advise

…، توصیه می‌کنم…

 

I insist …

اصرار می کنم…

 

I agree …

موافقم…

 

I refuse …

قبول نمی‌کنم…

 

 

امروز با هم زمان حال ساده رو یاد گرفتیم. یادمون باشه که زمان حال ساده برای بیان عادت‌ها، حقایق و اتفاقات همیشگی استفاده میشه. برای ساختن جمله در زمان حال ساده، معمولاً فعل رو به شکل ساده میاریم، اما در سوم شخص مفرد “s” یا “es” به فعل اضافه می‌کنیم.

 

حالا نوبت شماست. از دکمه زیر سوالات درس رو دانلود کن بهشون جواب بده و بعد با پاسخنامه چک کن. هرچی بیشتر تمرین کنید، به این زمان مسلط‌ تر می‌شید. اگه سوالی داشتید، حتما زیر همین مقاله بپرسید. موفق باشید!”

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

 

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

پاسخنامه درس دوم

 

2.1

2. go       3. causes

4. closes   5. live

6. take       7. connects

 

2.2

2. do the banks close

3. don’t use

4. does Maria come

5. do you do

6. does this word mean

7. doesn’t do

8. takes … does it take

 

2.3

3. rises         4. make

5. don’t eat    6. doesn’t believe

7. translates   8. don’t tell

9. flows

 

2.4

2. Does your sister play tennis?

3. How often do you go to the cinema?

4. What does your brother do?

5. Do you speak Spanish?

6. Where do your grandparents live?

 

2.5

2. I promise      3. I insist

4. I apologise     5. I recommend

6. I agree

درس اول: English Grammar in Useدرس اول: English Grammar in Use

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

درس اول: English Grammar in Use

Unit 1: Present Continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

 

چرا باید گرامر رو توی دل مکالمه یاد بگیریم؟

یاد گرفتن گرامر انگلیسی فقط حفظ کردن چندتا قاعده سخت نیست. گرامر چیزی نیست که فقط تو کتاب بمونه؛ بلکه باید تو مکالمات واقعی به کار بره. تو دنیای امروز، انگلیسی یه ابزار قدرتمند برای برقراری ارتباطه و اگه نتونیم گرامر رو توی حرف زدن استفاده کنیم، دانسته‌هامون بی‌فایده می‌شه.

 

مثلاً تو درس اول کتاب English Grammar in Use، با زمان حال استمراری آشنا می‌شیم که خیلی تو مکالمات روزانه استفاده می‌شه. فرض کن می‌خوای به کسی بگی “دارم درس می‌خونم” یا “دارم روی پروژه‌م کار می‌کنم”، از همین زمان استفاده می‌کنی. اگه نتونی درست از این زمان استفاده کنی، حرف‌هات ممکنه عجیب به نظر برسه.

 

اما این فقط یه مثاله. یادگیری گرامر باید تو دل مکالمه باشه و با تمرین مداوم. فقط اینجوریه که می‌تونی سریع و با اعتماد به نفس مکالمه‌ت رو قوی کنی و تو موقعیت‌های واقعی بهتر عمل کنی.

 

Sarah is in her car. She is on her way to work.

سارا سوار ماشینشه و داره میره سر کار.

She’s driving to work.

داره با ماشین میره سر کار.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

این به این معناست که او همین الان در حال رانندگیه، در لحظه‌ای که ما صحبت می‌کنیم. این عمل هنوز تمام نشده است.

 

ساختار زمان حال استمراری:

am/is/are + -ing + فاعل 

 

I am (= I’m) driving.

من دارم رانندگی می‌کنم.

 

He/She/It (= he’s etc.) is working.

او (مذکر/مونث) داره کار می‌کنه.

 

We/You/They (= we’re etc.) are doing.

ما/شما/آنها دارند کاری انجام می‌دهند.

 

دارم کاری انجام می‌دهم = اون کار رو شروع کرده‌ام و هنوز تمام نشده. وسط انجام اون کارم.

 

Please don’t make so much noise. I’m trying to work. (not “I try”)

لطفاً اینقدر سر و صدا نکن. دارم سعی می‌کنم کار کنم.

 

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’ (not “He has a shower”)

«مارک کجاست؟» «داره دوش می‌گیره.»

 

Let’s go out now. It isn’t raining any more. (not “It doesn’t rain”)

بیا الان بریم بیرون. دیگه باران نمیاد.

 

How’s your new job? Are you enjoying it?

کار جدیدت چطوره؟ ازش لذت می‌بری؟

 

What’s all that noise? What’s happening?

این همه سر و صدا برای چیه؟ چه اتفاقی داره می‌افته؟

 

گاهی اوقات عمل در لحظه صحبت کردن رخ نمی‌ده. مثلا:

 

Steve is talking to a friend on the phone. He says: “I’m reading a really good book at the moment. It’s about a man who … “

استیو داره با تلفنی با یک دوستش صجبت می کنه. او می گه: «الان دارم یک کتاب خیلی خوب می‌خونم. کتاب درباره مردیه که …

 

استیو می‌گه “در حال خوندنم”، اما در زمان صحبت کردن، کتاب رو نمی‌خونه. منظورش اینه که خوندن کتاب رو شروع کرده.،اما هنوز اون رو تموم نکرده. او در حال خوندن کتابه.

 

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.
(but perhaps she isn’t learning Italian at the time of speaking)

کیت می‌خواد در ایتالیا کار کنه، بنابراین داره ایتالیایی یاد می‌گیره.
(اما شاید در لحظه صحبت کردن او مشغول یادگیری ایتالیایی نیست.)

 

He is not reading the book at the time of speaking. He means that he has started it, but has not finished it yet.

او در لحظه صحبت کردن، در حال خواندن کتاب نیست. منظورش اینه که کتاب را شروع کرده، اما هنوز تمام نکرده.

 

Some friends of mine are building their own house. They hope to finish it next summer.

چند تا از دوستانم دارند خانه خودشون رو می‌سازند. اونا امیدوارند که تابستان آینده خونه رو تمام کنند.

 

می‌تونیم از زمان حال استمراری همراه با today امروز / this week (این هفته) / this year (امسال) و غیره استفاده کنید:

 

You’re working hard today.

امروز داری خیلی سخت کار می‌کنی.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

Yes, I have a lot to do.

بله، خیلی کار دارم.

 

The company I work for isn’t doing so well this year.

شرکتی که براش کار می‌کنم امسال خوب عمل نمی کنه

 

وقتی درباره تغییری صحبت می‌کنیم که شروع به اتفاق افتادن کرده از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم. در این حالت معمولا از این افعال به این شکل استفاده می‌کنیم:

getting: گرفتن، بدست آوردن، رسیدن به، دریافت کردن

becoming: شدن، تبدیل شدن، گردیدن

changing: تغییر کردن، دگرگون شدن

improving: بهبود یافتن، پیشرفت کردن

starting: شروع کردن، آغاز کردن

increasing: افزایش یافتن، زیاد شدن

rising: بالا رفتن، افزایش یافتن، طلوع کردن

falling: افتادن، کاهش یافتن

growing: رشد کردن، بزرگ شدن

 

Is your English getting better?

انگلیسیت داره بهتر می‌شه؟

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان بسیار سریع در حال افزایشه.

 

At first I didn’t like my job, but I’m starting to enjoy it now.

در ابتدا از شغلم خوشم نمی‌اومد، اما الان دارم ازش لذت می‌برم.

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

 

پاسخنامه درس اول

1.1

2.  He’s tying / He is tying         3. They’re crossing / They are crossing

4. He’s scratching / He is scratching    5. She’s hiding / She is hiding

6. They’re waving / They are waving

1.2

2. e    3. g    4. a    5. d    6. h   7. b   8. c

1.3

2. Why are you crying?            3. Is she working today?

4. What are you doing these days?      5. What is she studying? / What’s she studying?

6. What are they doing?                     7. Are you enjoying it?

8. Why are you walking so fast?

1.4

3. I’m not listening / I am not listening

4. She’s having / She is having

5. He’s learning / He is learning

6. they aren’t speaking / they’re not speaking / they are not speaking

7. it’s getting / it is getting

8. isn’t working / ’s not working / is not working

9. I’m looking / I am looking

10. It’s working / It is working

11. They’re building / They are building

12. He’s not enjoying / He is not enjoying

13. The weather’s changing / The weather is changing

14. He’s starting / He is starting 

درس بعدی

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

کالوکیشن‌ها: کلید روان‌تر صحبت کردن در زبان انگلیسی وقتی شروع به یادگیری زبان انگلیسی می‌کنیم، معمولاً بر روی گرامر و واژگان تمرکز داریم. اما یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شه صحبت‌های ما طبیعی‌تر و نزدیک‌تر به زبان مادری باشه، استفاده از کالوکیشن‌هاست (هم‌نشینی‌های واژگانی).   کالوکیشن‌ها عباراتی هستند که در زبان انگلیسی به طور طبیعی در کنار هم قرار می‌گیرند و توسط بومی های انگلیسی زبان به کار می‌روند. برای مثال، ما به جای “make a mistake” نمی‌گیم “do […]

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

کالوکیشن‌ها: کلید روان‌تر صحبت کردن در زبان انگلیسی

وقتی شروع به یادگیری زبان انگلیسی می‌کنیم، معمولاً بر روی گرامر و واژگان تمرکز داریم. اما یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شه صحبت‌های ما طبیعی‌تر و نزدیک‌تر به زبان مادری باشه، استفاده از کالوکیشن‌هاست (هم‌نشینی‌های واژگانی).

 

کالوکیشن‌ها عباراتی هستند که در زبان انگلیسی به طور طبیعی در کنار هم قرار می‌گیرند و توسط بومی های انگلیسی زبان به کار می‌روند. برای مثال، ما به جای “make a mistake” نمی‌گیم “do a mistake”، یا به جای “heavy rain” نمی‌گیم “strong rain”.

 

کالوکیشن‌ها علاوه بر این‌که صحبت‌های ما را روان‌تر و طبیعی‌تر می‌کنن، به ما کمک می‌کنن تا بهتر متوجه بشیم که بومی های انگلیسی زبان  چی می گن.

 

درک و استفاده صحیح از این ترکیب‌های واژگانی، یکی از گام‌های مهم در تسلط بر زبان انگلیسی است. در این مقاله، به بررسی کالوکیشن‌های رایج در زبان انگلیسی می‌پردازیم تا به شما کمک کنیم زبان خود را بهبود بخشید و به سطح بالاتری از تسلط زبانی دست یابید.

 

High (زیاد):

 

1. High school: A period in education between middle school and university.

 دوره‌ای از تحصیل بین راهنمایی و دانشگاه.

 

She graduated from high school last year and is now applying to universities.

او سال گذشته از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و اکنون در حال اقدام برای دانشگاه‌ها است.

 

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

 

2. High ground: Elevated land, often used when seeking safety.

 زمین مرتفع، معمولاً وقتی که دنبال امنیت هستید استفاده می‌شه.

 

They climbed to the high ground to get a better view of the valley.

آن‌ها به زمین بلندتری رفتند تا دید بهتری از دره داشته باشند.

3. High tech: Advanced technology.

تکنولوژی پیشرفته.

 

This new smartphone is really high tech, with features I’ve never seen before.

این گوشی هوشمند جدید واقعاً پیشرفته است و قابلیت‌هایی دارد که قبلاً ندیده بودم.

 

4. High standards: The expectation of the best quality.

 انتظار بهترین کیفیت.

 

She has high standards when it comes to choosing her friends.

او در انتخاب دوستانش استانداردهای بالایی دارد.

 

Big (بزرگ):

 

5. Big mistake: A significant error.

 اشتباه بزرگ.

 

Forgetting her birthday was a big mistake.

فراموش کردن تولد او یک اشتباه بزرگ بود.

 

6. Big surprise: An unexpected event of large significance.

 سورپرایز بزرگ.

 

They threw a big surprise party for his 30th birthday.

آن‌ها برای تولد ۳۰ سالگی او یک مهمانی بزرگ و غافلگیرکننده برگزار کردند.

 

7. Big deal: Something very important.

موضوع خیلی مهم.

 

Getting the promotion was a big deal for him.

ارتقاء گرفتن برای او یک مسئله بزرگ بود.

 

8. Big decision: An important choice.

تصمیم مهم.

 

Moving to another country is a big decision that requires careful thought.

مهاجرت به کشور دیگر تصمیم بزرگی است که نیاز به فکر دقیق دارد.

 

Little (کم یا کوچک):

 

9. Little boy/girl: Refers to a young child, but be cautious as it can be considered impolite depending on the context.

 اشاره به یه بچه کوچیک داره، ولی باید مراقب باشید چون بسته به موقعیت ممکنه بی‌ادبانه باشه.

 

The little boy was excited to see the circus for the first time.

پسر کوچولو از دیدن سیرک برای اولین بار هیجان‌زده بود.

 

10. Little thought: Minimal consideration.

 کمترین فکر.

 

He gave little thought to the consequences of his actions.

او خیلی کم به عواقب کارهایش فکر کرد.

 

11. Little bit: A small amount.

 یه ذره.

 

 

Could you add a little bit of sugar to my tea?

می‌تونی یکم شکر به چای من اضافه کنی؟

 

12. Little time: Not much time available.

 زمان کم.

 

We have very little time left to finish the project.

زمان بسیار کمی برای اتمام پروژه باقی‌مانده است.

 

Heavy (سنگین یا زیاد):

 

13. Heavy drinker/smoker: Someone who drinks or smokes a lot.

کسی که زیاد مشروب می‌خوره یا سیگار می‌کشه.

 

He’s a heavy smoker, going through a pack of cigarettes a day.

او خیلی سیگار می‌کشد و روزی یک پاکت سیگار مصرف می‌کند.

 

14. Heavy traffic: Many cars on the road, leading to congestion.

ترافیک سنگین.

 

We were stuck in heavy traffic for over an hour.

ما بیش از یک ساعت در ترافیک سنگین گیر کرده بودیم.

 

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

 

 

15. Heavy rain: Intense rainfall.

باران شدید.

 

The heavy rain caused flooding in several areas.

باران شدید باعث سیلاب در چندین منطقه شد.

 

16. Heavy sleeper: A person who doesn’t wake up easily.

کسی که به سختی از خواب بیدار می‌شه.

 

She’s such a heavy sleeper that even the alarm clock doesn’t wake her up.

او آنقدر خواب سنگینی دارد که حتی صدای ساعت زنگ‌دار هم او را بیدار نمی‌کند.

 

17. Heavy heart:

دلی پر از غم و اندوه.

 

She left with a heavy heart, knowing she might never return.

او با دلی پر از غم رفت، چون می‌دانست ممکن است هرگز برنگردد.

 

18. Heavy workload:

حجم زیادی از کار که به عهده فرد قرار دارد.

 

This week, I have a heavy workload and might need to work overtime.

این هفته حجم کاری سنگینی دارم و ممکن است مجبور باشم اضافه‌کاری کنم.

 

 Light (سبک یا کم):

 

19. Light drinker/smoker: Someone who drinks or smokes only a little.

 کسی که فقط کمی مشروب می‌خوره یا سیگار می‌کشه.

 

He’s a light drinker, usually just having one glass of wine with dinner.

او کم مشروب می‌خورد، معمولاً فقط یک لیوان شراب با شام می‌نوشد.

 

20. Light sleeper: A person who wakes up easily.

کسی که به راحتی از خواب بیدار می‌شه.

 

I’m a light sleeper, so any noise wakes me up.

من خواب سبکی دارم و هر صدایی من را بیدار می‌کند.

 

21. Light rain: Gentle rainfall.

باران سبک.

 

There was only a light rain this morning, so I didn’t need an umbrella.

امروز صبح فقط یک باران سبک بارید، بنابراین نیازی به چتر نداشتم.

 

22. Light breeze: A soft wind.

نسیم ملایم.

 

A light breeze was blowing, making it a perfect day for a walk.

یک نسیم ملایم می‌وزید که روزی عالی برای پیاده‌روی ایجاد کرده بود.

 

23. Light shade: A pale color.

 رنگ روشن.

 

She painted the walls in a light shade of blue.

او دیوارها را با سایه روشنی از رنگ آبی رنگ کرد.

Strong (قوی):

24. Strong argument: A well-founded point in a debate.

 استدلال قوی.

 

He presented a strong argument in favor of the new policy.

او یک استدلال قوی در حمایت از سیاست جدید ارائه داد.

 

25. Strong feeling: A powerful emotion.

 احساس قوی.

 

I have a strong feeling that we’re going to win this game.

احساس قوی دارم که این بازی را خواهیم برد.

 

26. Strong desire: An intense want.

 خواسته شدید.

 

She has a strong desire to travel the world.

او میل شدیدی به سفر به سراسر جهان دارد.

 

27. Strong evidence: Convincing proof.

 مدرک قوی.

 

The police have strong evidence linking him to the crime.

پلیس مدارک قوی‌ای دارد که او را به جرم مرتبط می‌کند.

 

28. Strong relationship: A stable and trusting connection with someone.

رابطه محکم.

 

They have a strong relationship based on trust and mutual respect.

آن‌ها رابطه قوی‌ای دارند که بر اساس اعتماد و احترام متقابل بنا شده است.

 

29. Strong possibility:

احتمال قوی وقوع یک رویداد.

 

There’s a strong possibility of rain tomorrow.

احتمال قوی‌ای برای بارش باران فردا وجود دارد.

 

Deep (عمیق):

 

30. Deep thought: Serious consideration.

فکر عمیق.

 

He was lost in deep thought, trying to solve the problem.

او در فکر عمیقی فرو رفته بود و تلاش می‌کرد مشکل را حل کند.

31. Deep voice: A low-pitched voice.

صدای عمیق.

 

His deep voice made him a perfect choice for the role of the narrator.

صدای عمیق او باعث شد که انتخاب مناسبی برای نقش راوی باشد.

 

32. Deep sleep: Restful and uninterrupted sleep.

 خواب عمیق.

 

She finally fell into a deep sleep after a long, stressful day.

او بالاخره پس از یک روز طولانی و پر استرس، به خوابی عمیق فرو رفت.

 

33. Deep breath: Taking a long, full breath.

 نفس عمیق.

 

Take a deep breath and try to relax before the exam.

یک نفس عمیق بکش و سعی کن قبل از امتحان آرام شوی.

 

34. Deep depression: Severe sadness.

 افسردگی عمیق.

 

After losing his job, he fell into a deep depression.

پس از از دست دادن شغلش، به افسردگی عمیقی دچار شد.

 

35. Deep understanding:

درک عمیق و کامل از یک موضوع.

 

She has a deep understanding of the subject, which makes her an excellent teacher.

او درک عمیقی از این موضوع دارد که او را به یک معلم عالی تبدیل می‌کند.

 

Fast (سریع):

 

36. Fast start: A quick beginning.

شروع سریع.

 

The team got off to a fast start, scoring two goals in the first five minutes.

تیم با شروع سریعی کار را آغاز کرد و در پنج دقیقه اول دو گل زد.

 

37. Fast talker: Someone who speaks quickly.

کسی که سریع حرف می‌زنه.

 

Be careful, she’s a fast talker and might try to trick you.

مواظب باش، او خیلی سریع صحبت می‌کند و ممکن است سعی کند تو را فریب دهد.

 

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

 

38. Fast asleep: Sleeping soundly.

 در خواب عمیق.

 

The baby was fast asleep by the time we got home.

تا زمانی که به خانه رسیدیم، نوزاد عمیقاً خوابیده بود.

 

 

39. Fast pace: Moving quickly and continuously.

سرعت سریع.

 

The fast pace of city life can be overwhelming at times.

سرعت سریع زندگی شهری گاهی می‌تواند طاقت‌فرسا باشد.

 

40. Fast food: Quickly prepared food, often from a restaurant.

فست فود.

 

We grabbed some fast food on our way to the movie.

در راه رفتن به سینما، مقداری فست فود خریدیم.

 

41. Fast learner: Someone who learns quickly.

 کسی که سریع یاد می‌گیره.

 

She’s a fast learner, quickly picking up new skills.

او خیلی سریع یاد می‌گیرد و به سرعت مهارت‌های جدید را می‌آموزد.

 

Quick (سریع):

 

42. Quick glance: A very brief look.

 نگاه سریع.

 

He gave the report a quick glance before the meeting.

او قبل از جلسه یک نگاه سریع به گزارش انداخت.

 

43. Quick bite: A fast meal.

یه لقمه سریع.

 

Let’s grab a quick bite before the show starts.

بیا قبل از شروع نمایش یک لقمه سریع بخوریم.

 

44. Quick shower: A short shower.

 دوش سریع.

 

I’ll take a quick shower before heading out.

قبل از بیرون رفتن یک دوش سریع می‌گیرم.

 

45. Quick recap: A brief review.

 مرور سریع.

 

Here’s a quick recap of what we discussed in the meeting.

اینجا یک مرور سریع از آنچه در جلسه بحث کردیم آمده است.

 

46. Quick decision: A decision made rapidly.

تصمیم سریع.

 

We had to make a quick decision to avoid missing the opportunity.

ما مجبور بودیم یک تصمیم سریع بگیریم تا فرصت را از دست ندهیم.

 

Slow (آهسته):

 

47. Slow growth/progress: Development happening at a gradual pace.

رشد/پیشرفت کند.

 

The project has seen slow progress due to a lack of resources.

این پروژه به دلیل کمبود منابع پیشرفت آهسته‌ای داشته است.

 

48. Slow motion: Movement at a reduced speed.

حرکت آهسته.

 

They watched the replay of the goal in slow motion.

آن‌ها بازپخش گل را به صورت حرکت آهسته تماشا کردند.

 

49. Slow day: A day with little activity, often at work.

روزی که فعالیت کمی داره، اغلب توی محل کار.

 

It was a slow day at the office, with very few customers coming in.

روز آرامی در دفتر بود و مشتریان بسیار کمی مراجعه کردند.

 

50. Slow learner: Someone who takes more time to learn.

کسی که برای یادگیری بیشتر وقت می‌گیره.

 

He’s a slow learner, but with patience, he can grasp the concepts.

او آهسته یاد می‌گیرد، اما با صبر، می‌تواند مفاهیم را درک کند.

 

 

اگه مطمئنی خوب یاد گرفتی بیا تست پایین رو جواب بده حتما نتیجه رو برام این زیر کامنت کن!

 

1. Which of the following is a correct collocation?
a) Strong mistake
b) High desire
c) Big decision
d) Little evidence

 

2. Which adjective best completes the collocation: “______ rain”?
a) Fast
b) Heavy
c) Strong
d) Slow

 

3. “Light sleeper” refers to someone who:
a) Sleeps for a long time
b) Wakes up easily
c) Snores loudly
d) Has a deep voice

4. What is the correct collocation for a person who drinks a lot?
a) Big drinker
b) Heavy drinker
c) Strong drinker
d) Light drinker

 

5. Which phrase is correct for describing a quick meal?
a) Fast food
b) Slow bite
c) High snack
d) Little bite

 

6. Which of the following collocations is correct?
a) Strong rain
b) High standards
c) Deep mistake
d) Quick growth

 

7. What is a “deep thought”?
a) A quick decision
b) A sudden surprise
c) Serious consideration
d) A big mistake

 

8. “High school” refers to:
a) Advanced technology
b) A period in education between middle school and university
c) An important decision
d) A small child

 

9. “Slow motion” refers to:
a) Fast movement
b) Gradual movement
c) Heavy movement
d) Quick movement

 

10. Which collocation best describes a well-founded point in a debate?
a) Fast argument
b) Strong argument
c) High argument
d) Light argument

 

 

پاسخ‌ها:

 

1. c) Big decision

2. b) Heavy

3. b) Wakes up easily

4. b) Heavy drinker

5. a) Fast food

6. b) High standards

7. c) Serious consideration

8. b) A period in education between middle school and university

9. b) Gradual movement

10. b) Strong argument

 

 

برای شرکت در دوره های مکالمه تضمینی ما – دوره 3 ماهه کمربند مشکی و دوره مکالمه آنلاین فرمول یک می تونید با شماره زیر تماس بگیرید یا بهمون ایمیل بزنید:

شماره تماس: 02188487845

ایمیل: drzaban@gmail.com

 

صفحه اصلی محصولات دوره ها حساب کاربری
Social media & sharing icons powered by UltimatelySocial