

برای یادگیری زبان انگلیسی چه مقدار زمان لازم است؟
برای یادگیری زبان انگلیسی چه مقدار زمان لازم است؟
این سوالی است که اغلب افراد علاقه مند به یادگیری زبان می پرسند. برخی ادعا می کنند سه ماه، عده ای معتقدند یک سال و … اما راستش را بخواهید پاسخ به این سوال مهم چندان ساده نیست. ولی بهر حال به عنوان یک فرد علاقه مند به زبان باید بدانید که چه موقع به این هدف خواهید رسید. قبل از پرداختن به این موضوع باید به دو نکته اساسی توجه کرد:
نکته اول: “یادگیری” یک زبان، به چه معناست؟
اگر بخواهیم بدانیم که سفرمان چقدر طول می کشد، باید بدانیم که مقصدمان کجاست. افراد مبتدی فقط می دانند که می خواهند یک زبان را یاد بگیرند، اما هیچ ایده ای در مورد مفهوم یادگیری زبان ندارند.
اغلب افراد فکر می کنند یادگیری یک زبان یعنی تسلط کامل به آن زبان.
در واقع اگر همین سوال را دقیق تر بررسی کنیم باید بپرسیم:
چقدر طول می کشد تا به یک زبان مسلط شویم؟
پاسخ به این سوال چندان هم آسان نیست.
مفهوم کلمه “تسلط” نیز به اندازه کلمه “یادگیری”، دشوار است. برخی تسلط را معادل “استادی” و برخی دیگر آن را به معنای “کاربردی” می دانند. اما تفاوت میان این دو معنا بسیار بسیار زیاد است.
حتی اگر تسلط را “دانستن یک زبان در حد عالی” معنا کنیم، باز هم کافی نیست. مگر آنکه بدانیم، می خواهیم یک زبان را تا میزانی از تسلط یاد بگیریم.
خوشبختانه، استانداردهای خوبی وجود دارد که به کمک آنها می توانید بفهمید چقدر خوب می خواهید یک زبان را یاد بگیرید. این استانداردها، مقصد را به شما نشان می دهند تا بتوانید بر اساس آن مقصد سفر یادگیری زبان را برنامه ریزی کنید و در نتیجه اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود را تعریف کنید.
این استانداردها نقش چارچوب تسلط به یک زبان را ایفا می کنند. امروزه در سراسر جهان دو نوع استاندارد مورد استفاده قرار می گیرند که معروفترین آن CEFR است.
CEFR سطوح مختلف توانمندی زبان آموزان را مشخص می کند. بر اساس این استاندارد می توانید سطح تسلط خود به زبان را مشخص کنید. به نظر من، تسلط بر زبان یعنی تسلط به مهارت های خواندن، شنیدن، نوشتن و صحبت کردن در سطح B2 استاندارد جهانی CEFR است.
در این سطح می توانید مفهوم اصلی متن های پیچیده انتزاعی و غیر انتزاعی که در برگیرنده مباحث فنی در حوزه تخصصی شما می شود را درک کنید.
همچنین می توانید با تسلط و بدون وقفه با بومی زبانها صحبت کنید. می توانید درباره موضوعات مختلف به صورت دقیق همراه با جزییات بنویسید. و نیز می توانید به توضیح یک دیدگاه درباره موضوعی خاص همراه با مزایا و معایب آن بپردازید.
به نظر من تسلط در زبان یعنی رسیدن به این سطح. زیرا این سطح، پیشرفته ترین سطح از استانداردها بدون نیاز به سطوح آکادمیک و حرفه ای است.
چه عواملی بر سرعت یادگیری موثرند؟
بعد از مشخص کردن تعریفِ “تسلط به یک زبان خارجی“، ابتدا باید عوامل متعدد بیرونی و درونی که بر سرعت یادگیری و تسلط بر زبان موثرند را بشناسید.
عوامل بیرونی
مهمترین عامل بیرونی که تعیین می کند چقدر زمان برای رسیدن به مرز تسلط مورد نیاز است، عبارت است از فاصله بین زبان مادری شما و زبان خارجی که می خواهید فرا بگیرید.
برای درک این موضوع، لازم است بدانید که هر زبان مانند سیستمی است که از چندین زیرسیستم تشکیل شده است.
البته هر زبان در نوع خودش، منحصر به فرد است. اما همه زبان ها دارای ساختارهای پایه ای مشابه هستند.
به عنوان مثال زبان ایتالیایی، متشکل از زیرسیستم هایی مثل نحو، واژگان، آواشناسی و غیره است.
با مقایسه دو زبان، می توان میزان شباهت زیر سیستمها را با هم بررسی کرد. این شباهت می تواند زیاد یا کم باشد.
اگر زبان ایتالیایی و اسپانیایی را با هم مقایسه کنیم، می بینیم که زیر سیستم این دو زبان در حوزه نحو، لغات و آوا شناسی تقریبا مثل هم هستند. بنابراین می توان گفت که ایتالیایی و اسپانیایی، دو زبانِ نزدیک به هم هستند.
حالا اگر ایتالیایی و ژاپنی را با هم مقایسه کنیم، متوجه می شویم که تعداد شباهت ها بسیار اندک و تفاوت ها بسیار زیاد است. ساختار جمله در زبان ایتالیایی به این شکل است:
مفعول + فعل + فاعل
ولی ساختار جمله در زبان ژاپنی به شکل زیر است:
فعل + مفعول + فاعل
علاوه بر این، تعداد صداها در زبان ایتالیایی از ژاپنی بیشتر است و لغات این دو زبان کاملا با هم فرق دارند. در نتیجه می توان گفت که فاصله زبان ایتالیایی با زبان ژاپنی خیلی زیاد است.
با در نظر گرفتن زبان مادری به عنوان یک نقطه مرجع و مقایسه زبان های دیگر با آن می توانید فاصله هر زبان خارجی را با زبان مادری خود بسنجید.
بدیهی است که هر چه فاصله یک زبان از زبان مادری بیشتر باشد به مراتب زمان بیشتری برای مسلط شدن به آن زبان نیازمندیم.
عوامل درونی
علاوه بر عوامل بیرونی، عوامل درونی نیز بر سرعت یادگیری و تسلط بر زبان تاثیر گذارند. این عوامل به شما بستگی دارند. یعنی با تغییر دادن این عوامل می توانید به یادگیری زبان، سرعت ببخشید. این عوامل ارتباطی به فاصله دو زبان ندارند.
عوامل بیرونی عبارتند از:
- تجربه قبلی شما از یادگیری زبان
- محیط های کوچک و بزرگی که در آن قرار دارید
- مقدار زمانی که برای یادگیری صرف می کنید
تجربه قبلی شما از یادگیری زبان
تجربه یادگیری زبان، نقش مهمی در سرعتِ یادگیری یک زبان جدید بازی می کند. اگر تا بحال تجربه یادگیری یک زبان را نداشته اید، صرف نظر از فاصله زبان مادری و زبان مقصد قاعدتا یادگیری آن زبان نسبت به زبانهای بعدی زمان بیشتری طول می کشد.
وقتی برای اولین بار یک زبان خارجی را یاد می گیرید، درک و شناخت بیشتری از کلیات یادگیری زبان پیدا می کنید. در نتیجه یادگیری زبان دوم به مراتب آسان تر می شود.
محیط های کوچک و بزرگ (Micro and Macro Environments)
محل سکونت و نحوه زندگی شما نیز یکی دیگر از فاکتورهای اثر گذار بر سرعت یادگیری یک زبان می باشد.
در مقیاس وسیع، یادگیری شما تحت تاثیر محیط بزرگتر قرار می گیرد. یعنی جایی که زندگی می کنید: کشور، منطقه، استان و یا شهر شما. بسته به محیط بزرگتری که در آن زندگی می کنید، می توانید سریع تر و یا دیرتر به یک زبان خارجی مسلط شوید.
مثلا اگر در حال یادگیری زبان اسپانیایی در والنسیای اسپانیا هستید، این محیط، سرعت یادگیری تان را افزایش خواهد داد.
اما اگر در حال یادگیری زبان اسپانیایی در پکن هستید، این محیط نه تنها سرعت یادگیری شما را افزایش نخواهد داد بلکه ممکن است آن را کاهش نیز بدهد.
در مقیاس کوچکتر، یادگیری زبان تحت تاثیر محیط محدود شما قرار دارد. یعنی نحوه زندگی شما و افرادی که در اطراف شما قرار دارند. انتخاب های شما در محیط کوچک تر می تواند همه مزایا یا معایب یادگیری را که در محیط بزرگتر ایجاد می شوند کاملا به شکل مثبت یا منفی تحت تاثیر خود قرار دهد.
به عنوان مثال اگر در حال یادگیری زبان اسپانیایی در والنسیای اسپانیا هستید اما در محیطی کار می کنید که اطرافیان شما به اسپانیایی صحبت نمی کنند، قطعا این محیط خُرد، سرعت یادگیری شما را کاهش خواهد داد.
اگر در حال یادگیری زبان اسپانیایی در والنسیای اسپانیا باشید، اما همزمان با افراد غیر اسپانیایی زبان زندگی، کار و معاشرت کنید در محیط کوچکتری قرار دارید که سرعت یادگیری شما را کاهش می دهد.
اگر در حال یادگیری زبان اسپانیایی در پکن هستید و در محیط کار فقط با اسپانیایی زبان ها معاشرت می کنید، مطمئنا این محیط خُرد، سرعت یادگیری شما را افزایش خواهد داد.
اولین راه برای یادگیری سریع یک زبان این است که بین محیط خُرد و کلان هماهنگی ایجاد کنید. به نحوی که این دو شما را در رسیدن به اهدافتان در یادگیری زبان کمک کنند. دومین راه، ایجاد کردن یک محیط خُرد مناسب است. اگر بتوانید در محیطی زندگی،کار و معاشرت کنید که سر و کارتان با افرادی باشد که به زبان مورد نظر شما صحبت می کنند، در این صورت تاثیرات محیط جغرافیا دیگر چندان چشمگیر نخواهد بود.
میزان زمان صرف شده در یادگیری
و بلاخره بدیهی ترین عاملی که بر سرعت یادگیری زبان تاثیر می گذارد این است که واقعا چقدر یاد می گیرد؟
کسی که مدام و به صورت متمرکز به یادگیری زبان می پردازد نسبت به فردی که ساعات کمتری را (حتی در یک بازه زمانی طولانی تر) به یادگیری اختصاص می دهد، سریع تر به یک زبان مسلط می شود.
داستان دو زبان آموز
برای نشان دادن تاثیر عوامل درونی و بیرونی بر سرعت یادگیری یک زبان به یک مثال توجه کنید.
مارک و جان هر دو آمریکایی و ۳۵ ساله اند.
مارک در حال یادگیری زبان ژاپنی است. یعنی زبانی که با زبان انگلیسی فاصله زیادی دارد. مارک تجربه قبلی یادگیری زبان را ندارد. او در یکی از مناطق تگزاس زندگی می کند که تقریبا هیچ فرد ژاپنی وجود ندارد. به این ترتیب او نه محیط کلان مناسبی در اختیار دارد و نه محیط خُرد مناسبی تا به یادگیری وی سرعت ببخشند. مارک متاهل است. و نسبت به زندگی متاهلی تعهدات زیادی دارد. در نتیجه وقت کمی برای مطالعه در اختیار دارد.
اگر مارک روزی یک ساعت به یادگیری زبان بپردازد، حدودا ۳ تا ۵ سال طول می کشد تا به سطح B2 از CEFR برسد.
از طرف دیگر، جان در حال یادگیری زبان پرتغالی است. یعنی زبانی که به زبان انگلیسی نزدیک تر است. جان توانایی صحبت کردن به دو زبان کَره ای و اسپانیایی را در سطح B2 دارد. (یعنی تجربه قبلی یادگیری زبان را داراست). او زبان اسپانیایی تدریس می کند و هر روز با زبان آموزان در ارتباط است. جان مجرد است و تصمیم گرفته به پرتغال (محیط کلان) سفر کند و دوستانی پرتغالی پیدا کند(محیط خُرد).
جان روزانه با یک ساعت یادگیری زبان می تواند حدود ۲ تا ۶ ماه به سطح B2 از CEFR برسد.
توجه کنید مدت زمانی که مارک و جان به یادگیری زبان اختصاص داده اند یکسان است. اما به دلیل عوامل بیرونی و درونی متعدد، جان بین ۳ تا ۱۶ درصد سریع تر از مارک زبان را یاد می گیرد. و البته این تفاوت بسیار چشمگیر است!
نتیجه گیری
به خاطر داشته باشید که سرعت یادگیری یک زبان دایما در حال تغییر است. این عوامل می توانند بسته به زبان مقصد، تجربه قبلی یادگیری زبان و موقعیت زندگی شما می توانند بهبود پیدا کنند.
شاید برای یادگیری سریع یک زبان راه میانبری وجود نداشته باشد، اما حالا می دانید که برای یادگیری یک زبان به چه مقدار زمان نیازمندید.

معجزه یادگیری زبان در صبح
آیا قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید اما وقت این کار را ندارید؟
قبلا تمام این بهانه ها را یا شنیده ایم و یا برای توجیه خودمان از این دست بهانه ها تراشیده ایم.
اخیرا کتاب جالبی با عنوان ” معجزه صبح” نوشته ی ” هال اِلرود” به چاپ رسیده است. این کتاب کوچک دارای تمریناتی در خصوص نحوه برنامه ریزی کردن در صبح است. تا در نتیجه کمتر دچار استرس شده، آدم موفقی شویم و در طول روز نیز پر انرژی تر باشیم.
با اجرای موارد گفته شده در این کتاب می توانیدظرف یک ماه شاهد نتایج مثبت آن باشید.
البته هدف این مقاله صحبت در مورد مراقبه و یا اصول دیگری که در این کتاب نیست آمده نیست. صرفا می خواهیم ببینیم چطور این اصول را برای یادگیری زبان بکار بگیریم.
شما می توانید با به کار بستن این موارد هر زبان خارجی را که مد نظرتان هست، به راحتی و با موفقیت یاد بگیرید.
و اما معجزه یادگیری زبان در صبح چیست؟
اصول کلی معجزه یادگیری زبان در صبح به این قرار است:
۱. صبح ها پانزده دقیقه زودتر از زمان معمول از خواب برخیزید.
۲. ذهن و جسم خود را آماده کنید.
۳. به مدت پانزده دقیقه به یادگیری زبان بپردازید.
در ادامه این موارد را به تفصیل توضیح می دهم.
در صورت نداشتن زمان مناسب، چطور یک زبان خارجه فرا بگیرم؟
هر روز صبح یک ربع زودتر از خواب برخیزید.
این ۱۵ دقیقه را به یادگیری زبان انگلیسی اختصاص دهید.
شاید تا قبل از این سحرخیز نبوده اید. امّا آیه قرآن که نیست که تغییر ناپذیر باشد. خب می توانید از امروز به بعد سحرخیز شوید. مگر نگفته اند ” سحرخیز باش تا کامروا شوی؟”
انجام کارها در اول صبح برای تان رضایت خاطر به ارمغان می آورد و در طول روز انرژی بیشتری خواهید داشت.
اگر به یادگیری زبان علاقه مندید اما فرصت یادگیری ندارید، یادگیری زبان در صبح می تواند معجزه گر باشد.
ذهن و جسم خود را بیدار و فعال نمایید.
هنگام بیدار شدن با شمارش معکوس از عدد پنج تا یک ذهن خود را بیدار کنید.
کمی نرمش و تمرکز بر انجام کارهای فکری، کمک تان می کند تا راحت تر از رختخواب گرم و نرم تان جدا شوید. در نتیجه هشیاری و آمادگی بیشتری برای یادگیری زبان پیدا کنید.
یکی از بهترین راهها برای بیداری جسم، وضو گرفتن با آب خنک هست. بعد از آن نوشیدن یک لیوان آب نسبتا خنک در بالا رفتن میزان هوشیاری و عملکرد شما تاثیر بسزایی خواهد داشت.
یک ربع به یادگیری زبان بپردازید.
سعی کنید از روز قبل یک فعالیت کوچک برای یادگیری آماده کنید. مثلا دو دقیقه پایانی هر جلسه را به مشخص کردن موضوعات جلسه فردا اختصاص دهید. برای مثال می توانید به موارد زیر بپردازید:
- لغت یاد بگیرید.
سعی کنید ۵ کلمه جدید یاد بگیرید. کلمات را روی فلش کارت بنویسید. به این طریق می توانید دیکته آنها را نیز تمرین کنید.
برای تمرین تلفظ، آنها را با صدای بلند بخوانید. سپس هر کلمه را در یک جمله استفاده کنید. به این صورت بیشترین بهره برداری را در یک روز انجام می دهید.
- بخوانید.
یک اخبار به زبان انگلیسی پیدا کنید. پس از خواندن آن با استفاده از کلمات و ساختارهای خود آنرا خلاصه کنید. به هیچ وجه درگیر کلماتی که معانی شان را نمی دانید نشوید. فرض کنید دارید یک تمرین درک مطلب انجام می دهید.
- بنویسید.
لیست کارهای روزمره خود را به انگلیسی بنویسید. کلماتی را که نمی دانید پیدا کنید و سعی کنید آنها را به خاطر بسپارید.
- گوش کنید و صحبت کنید.
فیلم و سریال های مفید انگلیسی تماشا کنید. و یا به پادکست های صوتی گوش کنید. سپس کلمات و عبارات کلیدی را که می شنوید با خودتان تکرار کنید.
- یک نکته گرامری یاد بگیرید.
روی یک زمان یا ساختار گرامری خاص تمرکز کنید. فقط قواعد دستوری را بخوانید و فردا این موارد را تمرین کنید.
گامی فراتر از معجزه یادگیری در صبح
اگر هر روز بیست دقیقه زودتر از خواب برخیزید، می توانید پنج دقیقه را به تصویر سازی و گفتن عبارات تاکیدی مثبت بپردازید. برای این منظور به شکل زیر عمل کنید.
یادگیری زبان و تصویرسازی
اغلب افراد موفق به تاثیر شگفت تصویر سازی اذعان دارند. بر اساس این تکنیک ساده اما قدرتمند، خودتان را در موقعیتی تصور کنید که می خواهید در پایان پروسه یادگیری زبان به آن نقطه برسید.
هدفتان از یادگیری زبان چیست؟ فرض کنید می خواهید در دانشگاه تهران در رشته زبان انگلیسی قبول شوید.
بنابراین تصویر سازی شما دیدن خودتان به عنوان یک دانشجوی موفق زبان در دانشگاه تهران خواهد بود.
تا آنجا که می توانید جزییات تصویر را مشخص کنید. دقیقا چه رشته ای می خوانید؟ خودتان را ببینید که با تسلط کامل در حال انگلیسی صحبت کردن با استادتان هستید. تصور کنید به یک کشور انگلیسی زبان سفر کرده اید و در خیابان های آن جا در حال صحبت با افراد هستید. تصور کنید در یک آزمون بین المللی در حال پاسخ به سوالات به زبان انگلیسی هستید. خودم در دوران نوجوانی این جور تصویر سازی ها را فراوان انجام می دادم. و امروز خدا را شاکرم که بسیاری از آن تصاویر به حقیقت پیوسته اند!
یکی دیگر از عناصر تصویرسازی این است که حسی که در آن موقعیت به شما دست می دهد را تصور کنید. خود را ببینید در حالیکه سرشار از حس غرور، اعتماد به نفس و موفقیت هستید.
یادگیری زبان و تاکید
این روش نیز به شما کمک می کند تا در خصوص دستیابی اهدافتان در یادگیری زبان به حس اعتماد به نفس بیشتری برسید. تاکید یعنی این که به خودتان بگویید: ” من از پسش بر میام!” همین جمله تاکیدی اعتماد به نفس و انرژی لازم برای ادامه دادن مسیر و رسیدن به هدف را به شما می بخشد.
می توانید مجموعه ای از جملات تاکیدی را آماده کنید. آنها را در طول روز با خودتان تکرار کنید و بسته به نوع هدفتان آنها را تغییر دهید.
می توانید متنهایی از این دست بنویسید:
دور و بر من کسانی هستند که همگی خواهان موفقیت من هستند. معلم من به توانایی من در دوره یادگیری زبان انگلیسی اعتماد دارد. پس من نیز به خودم ایمان دارم. دوستان انگلیسی زبانم از مهارتهای زبانی من به شدت شگفت زده هستند. خداوند را شاکرم که افرادی مرا احاطه کرده اند که تلاش هایم را تصدیق کرده و کمکم میکنند تا در مسیر یادگیری زبان، بیشتر تلاش کنم. من زبان آموز با اعتماد به نفسی هستم. از اشتباه کردن هراسی ندارم. زیرا اشتباهاتم درس های بزرگ یادگیری و موفقیت من هستند.
می توانید این جملات را با صدای بلند با خودتان تکرار کنید تا هدفتان را واقعیت بیشتری ببخشید.
خب، حالا فکر می کنید فرصت یادگیری زبان را دارید؟ اگر این طور است همین الان زنگ ساعت خود را تنظیم کنید. برنامه پیشنهادی معجزه یادگیری زبان در صبح را امتحان کنید. و نتیجه آن را در بخش نظرات در انتهای همین صفحه برای ما و دیگر کاربرانمان بنویسید.
به امید موفقیت شما در یادگیری زبان انگلیسی

سه روش حرفه ای حفظ لغات
احتمالا واژگان مهم ترین بخش در یادگیری هر زبان به شمار می رود. بدون واژگان، نمی توان صحبت کرد. با یک بانک واژگان مختصر می توانیم منظور خودمان را بیان کنیم؛ بی آنکه با گرامر آن زبان آشنایی داشته باشیم.
مانند: آب، غذا، اتوبوس و … .
توسعه بانک لغات امری است بسیار مهم و کلیدی، اما از طرفی می تواند خیلی نیز خسته کننده باشد. اما برای اینکه به زبان انگلیسی کاملا مسلط صحبت کنید، باید بهره مناسبی از واژگان داشته باشید. همانطور که می دانید سخت ترین بخش هر آزمون مانند TOEFL یا IELTS ، مربوط به بخش واژگان است.
برای رقابت در سطوح اجرایی یا دانشگاهی نیازمند درک کامل کلمات پیچیده و اصطلاحات خاص هستید.
از دیگر دلایل مهم یادگیری واژگان این است که می توانید دقیق تر و مختصرتر صحبت کنید. یعنی بتوانید با تعداد کلماتِ کمتر، منظور بیشتری را به طرف مقابل برسانید.
بسیاری از زبان آموزان به همین دلیل، می خواهند که دایره واژگان خود را افزایش دهند.
اگر یادگیری و حفظ کلمات به روشی نادرست انجام پذیرد، این موضوع به سرعت به امری کسالت بار تبدیل شده و شما را از پای در خواهد آورد.
مطمئنا بسیاری از شما با افزایش دایره واژگان خود می توانید انگلیسی را راحت تر صحبت کنید.
اما چه طور؟
همه زبان آموزان دوست دارند با مردم کشورهای مختلف صحبت کنند. به کلاسهای مختلف می روند اما اغلب آنان هیچ وقت نمی توانند به آن زبان به خوبی صحبت کنند. در نتیجه احساس بازنده بودن می کنند!
این دسته زبان آموزان معمولا لیستی خسته کننده و بالا بلند از لغات تهیه می کنند که اغلب کارایی چندانی ندارد. زیرا به دلیل فراموشی لغاتی که به تازگی یاد گرفته اند، احساس سرخوردگی به آن ها دست می دهد. همچنین وقتی نمی توانند بهترین کلمه را در موقعیت مناسب استفاده کنند، مضطرب می شوند.
اما آیا تقصیر از این افراد است؟ آیا آن ها افرادی کندذهن یا ناتوان هستند؟ البته که نه!
در واقع مشکل اینجاست که این افراد تلاش می کنند، زبان انگلیسی را به روشی قدیمی و منسوخ شده یاد بگیرند.
برای شناخت مردم یک کشور باید بتوانید به زبان آن ها صحبت کنید. یادگیری واژگان اگر از راه درست انجام شود خیلی سخت نیست. به خواندن این مقاله ادامه دهید تا برایتان بگویم که چه طور می توان به طور موثرتری، واژگان جدید را یاد گرفت.
استراتژی های حفظ کردن لغت
در اینجا در مورد دو روش به خاطر سپاری کلمات جدید و یک روش دیگر برای افزایش واژگان در موقعیت های خاص صحبت می کنم.
در هر سطحی از زبان انگلیسی که قرار دارید می توانید از این استراتژی ها استفاده کنید. این استراتژی ها، حفظ لغات را برای شما آسان تر می کنند.
۱. هرگز کلمات را به تنهایی یاد نگیرید.
معنی کلمات را در جمله یاد بگیرید. مثلا اگر می خواهید معنی کلمه annoying را یاد بگیرید، جمله ای را یادداشت کنید که این کلمه در آن به کار رفته باشد.
بهتر است جمله ای که انتخاب می کنید، مربوط به زندگی واقعی و روزمره خودتان باشد.
مغز شما چیزی را که مربوط به شما باشد، سریع تر به یاد می آورد. چیزهایی که خنده دار، ناراحت کننده و یا خجالت آور هستند. هر احساسی می تواند به ساخت یک جمله شخصی کمک کند.
به عنوان مثال، جمله
My husband is very ‘annoying’ when he watches soccer.
همسرم موقع تماشای فوتبال خیلی اعصاب خرد کن می شود.
My friend doesn’t stop talking. It’s frickin ‘annoying’.
دوستم نمی تواند جلوی صحبت کردنش را بگیرد؛ این کارش واقعا آزار دهنده است.
این جملات در صورت واقعی بودن در زندگی شخصیتان، می توانند گزینه های خوبی باشند. زیرا می توانید موقع خواندن، آنها را تجسم کنید.
این روش دو مزیت دارد:
اول اینکه اگر کلمه ای را در این چارچوب قرار دهید، احتمال یادگیری آن بیشتر می شود. مثلا در مثال بالا کلمه annoying (آزاردهنده) را به همسرتان ربط داده اید، بنابراین این کلمه را عملا به زندگی خود وارد کرده اید. قرار دادن کلمات در موقعیت واقعی، احتمال به خاطر سپاری و به یاد آوری آنها را بیشتر می کند. اما، چرا؟ چون که کارکرد مغز ما به این صورت است. در واقع مغز انسان، عاشق یادگیری چیزهایی است که برایش آشنا هستند.
مزیت دوم این که وقتی کلمه مورد نظر را در یک جمله قرار می دهید، یاد می گیرید که چگونه از آن کلمه (یا گروه کلمات) به شکل درست استفاده کنید. مثلا کلمه remind (یادآوری کردن) را در این جمله در نظر بگیرید:
That restaurant reminds me of my ex-friend.
اون رستوران مرا یاد دوستم می اندازد.
در اینجا نه تنها کلمه remind را یاد می آموزیم، بلکه کاربرد حرف اضافه of و ضمیر me در کنار کلمه remind را نیز یاد می گیرید.
۲. یک وضعیت یا کلمه مشابه در زبان مادری را با کلمه جدید پیوند دهید.
هنگامی که می خواهید، یک کلمه جدید را یاد بگیرید، به روش زیر عمل کنید:
چشمانتان را ببندید و ببینید با فکر کردن به کلمه مورد نظر چه چیزی یا چه موقعیتی به ذهنتان خطور می کند. به عبارت دیگر، آن کلمه شما را یاد چه چیزی می اندازد؟
فرض کنید می خواهیم کلمه pious (وارسته، با ایمان) را یاد بگیریم. می توانیم این کلمه را با “پایه” در فارسی ربط دهیم. مثلا بگوییم علی پایه اس.
Ali PIOUSLY said his prayers every night before bed.
علی هر شب قبل از خواب نمازش را با وارستگی می خواند.
یا کلمه fertile (حاصلخیز) را می توان با کلمه “فرت و فرت” شبیه سازی کرد.
Most fiction writers have FERTILE imaginations.
اغلب نویسندگان رمانهای علمی تخیلی نخیلات باروری دارند.
این روش که به نمانیک معروف است سالهاست که در دنیا امتحان خود راپس داده؛پس چرا شما امتحانش نمی کنید؟ نمانیک عبارت است از همراه کردن یک داستان یا تصویر با کلمه مربوطه به نحوی که راحت تر و سریع تر بتوانیم آن لغت را به خاطر بیاوریم.
۳. و اما در پایان تکنیکی به شما ارائه می دهم که با خیال راحت بتوانید در هر موقعیتی صحبت کنید.
آیا همیشه در مورد اینکه نمی توانید با افراد انگلیسی زبان زمانی شاد را سپری کنید، ناراحتید؟ از اینکه فقط می توانید در مورد مسائل کاری صحبت کنید، معذبید؟
به نظر من، باید بتوانید در مورد همه مسائل زندگی، به انگلیسی صحبت کنید. اما چه طور می توانید دایره واژگانتان را برای هر موقعیت افزایش دهید؟
به توصیف پیرامون خود بپردازید.
وقتی در خیابان قدم می زنید، در حال آشپزی هستید. یا در حال تماشای فیلمی مستند در مورد اسکیموها هستید، از خودتان بپرسید که که چه طور می توانید درباره این موقعیت ها، به انگلیسی صحبت کنید.
اگر موضوع و یا موقعیتی وجود دارد که واژه ای درباره آن نمی دانید، با استفاده از استراتژی هایی که در بالا ذکر شد، کلمات مربوط به آن را یاد بگیرید. سپس خود را در آن وضعیت مشابه قرار داده و با صحبت کردن با خود در مورد آنچه می بینید، کلمات را تمرین کنید.
به عنوان مثال، وقتی در محل کارتان نشسته اید، به اطراف نگاه کنید و سعی کنید ببینید که هر فردی چه لباسی پوشیده است. نام لباس هایی که نمی دانید را یادداشت کنید و از استراتژی های مذکور برای حفظ کردن آنان استفاده کنید.
یا هنگامی که در خیابان قدم می زنید، فکر کنید که در حال آدرس دادن یک فروشگاه به یک شخص هستید یا محصولات آن را توضیح می دهید. اینجاست که متوجه خواهید شد که این کار تا چه حد دشوار است.
اما بدون قرار دادن خود در آن موقعیت خاص، هرگز یاد نمی گیرید که چگونه باید در آن موقعیت صحبت کنید.
با این تکنیک، انگلیسی را وارد زندگی روزمره تان می کنید. این کار خیلی بهتر از زمانی است که از روی اجبار سعی در یادگیری انگلیسی دارید.
یادگیری از روی اجبار مثل این است که در یک کلاس درس بنشینید و تلاش کنید تا با استفاده از عکس در مورد گیاهان دارویی چینی یاد بگیرید. این کار کاملا غیر واقعی و بی فایده است. باید به چین سفر کنید و از نزدیک با گیاهان دارویی آشنا شوید.
این یک روش خودآموز است. و از آنجایی که در اکثر اوقات روز، انگلیسی صحبت نمی کنید، می توانید از زمان خود برای کشف دنیای انگلیسی خود استفاده کنید.
چه واژگانی را می دانید؟ چه موقعیت هایی هستند که فکر می کنید نمی توانید در آنها، به خوبی انگلیسی صحبت کنید؟
شما بهترین معلمِ خودتان هستید و می توانید آنچه را می خواهید، به خودتان آموزش دهید.
از یک یا هر سه روش مذکور که فکر می کنید واقعا می تواند به شما در حفظ واژگان جدید کمک کند، استفاده کنید. هر سه روش را امتحان کنید و ببینید کدام یک برای شما بهتر است.
من شخصا روش دوم را دوست دارم. واقعا برای من خوب است. اما شما فقط با امتحان کردن هر سه روش می توانید تشخیص دهید که کدام یک برای شما بهتر است.
و از همه مهمتر اینکه از استفاده کردن کلمات جدید در مکالمات، نترسید.
با اطمینان صحبت کنید و بدانید که اشتباه کردن، موجب بهتر شدن شما می شود.
آیا با استراتژی های دیگر برای حفظ لغات، آشنایی دارید؟ از آن ها استفاده می کنید؟ ترفند شما برای یادگیری لغات جدید چیست؟
نظر خود را در پایین این صفحه برای ما و کاربران سایت بنویسید.

۵ ترفند عالی برای یادگیری زبان ویژه افراد پر مشغله
آیا تمایل به یادگیری زبان دارید، اما وقتش را ندارید؟ یادگیری زبان فقط مختص دانش آموزان و افراد بازنشسته نیست. با یک برنامه ریزی و اندکی خلاقیت می توانید حتی با یک برنامه کاری پر ترافیک نیز به یادگیری زبان انگلیسی بپردازید.
راز کار در این است که تا حد ممکن کارهای روزانه خود را با موضوع یادگیری زبان پیوند بزنید. به این ترتیب دیگر نیازی نیست هر روز بخشی از برنامه خود را اختصاصا به یادگیری زبان بپردازید. با این روش نه تنها در زمان صرفه جویی می کنید، بلکه ثانیه هایی که برای دیگران معمولی می گذرد را به بخشی از سفر لذت بخش یادگیری زبان تبدیل می سازید.
در این مقاله می خواهیم در مورد پنج ترفند جالب صحبت کنیم که با استفاده از آنها می توانید با داشتن هر نوع برنامه کاری پر ترافیک به یادگیری زبان انگلیسی بپردازید.
۱. با خوابیدن به یادگیری زبان انگلیسی بپردازید.
احتمالا شنیده اید که اگر درست قبل از خواب به یادگیری یک زبان جدید بپردازید، مغزتان مطالب یادگرفته شده را تحلیل کرده و پس از برخاستن از خواب نسبت به قبل از زمان خوابیدن تسلط بیشتری به مطالب خواهید داشت. اما آیا تا بحال بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب به یادگیری زبان پرداخته اید؟
احتمالا خواهید گفت یادگیری به این صورت بسیار شکنجه آورست. راستش من هم با شما موافقم. اگر شما هم مثل من باشید، جدا شدن از تخت گرم و نرم، شستن دست و صورت، مسواک زدن و خوردن صبحانه به اندازه کافی سخت هستند تا چه رسد به این که بلافاصله بخواهیم به یادگیری زبان هم بپردازیم .
اما، حالا فرض کنید می توانید روز خود را با یادگیری زبان شروع کنید بدون اینکه از تخت خود بلند شوید. اگر ساعت کوکی یا گوشی هوشمندی دارید که می توانید صدای زنگ مورد دلخواهتان را به آن اضافه کنید، می توانید چند ملودی درست کنید که شامل لغات جدید، ساختارهای گرامری و یا هر مطلب دیگری که می خواهید “مطالعه کنید” باشد. بعد می توانید به راحتی در تخت خود دراز بکشید و صبح را با یادگیری زبان آغاز کنید.
با استفاده از این ملودی ها به عنوان زنگ ساعت، بلافاصله با شروع روز ذهن خود را برای یادگیری زبان مشتاق می کنید. بهترین قسمت این تکنیک این است که هر چه بیشتر بخوابید، بیشتر یاد می گیرید. اپلیکیشن های زیادی برای گوشی هوشمند وجود دارند که به شما این امکان را می دهند تا بجای زنگ ساعت از این نوع ملودی ها استفاده کنید. مثلا برنامه ی “Wake Up Babe” در گوشی های آیفون یکی از این برنامه هاست.
یکی دیگر از برنامه های کاربردی برای گوشی آیفون، اپلیکیشن My Voice Alarm است که به کمک آن می توانید صدای خودتان را به عنوان زنگ ساعت ضبط کنید.
برای گوشی های اندروید می توانید از برنامه هایی مانند “Recording Alarm Clock” و “Voice Alarm” استفاده کنید.
اگر از آیفون استفاده می کنید و حوصله ی دانلود کردن برنامه های جدید را ندارید، می توانید خیلی راحت ملودی صوتی خودتان را بسازید و با استفاده از آی تیون به زنگ گوشی خودتان اضافه کنید.
۲. یادگیری زبان را با همه کار های روزانه خود مرتبط کنید.
هر فرد به طور متوسط در روز حدود یک و نیم لیتر آب می نوشد. اگر خوب فکر کنید می بینید که این میزان آب نسبتا زیاد است و برای انجام این کار بایستی متعهد باشیم. نوشیدن این مقدار آب به صورت یکجا هم دشوار است و غیر عملی.
هیچگاه نمی شنویم که کسی بگوید “ای بابا، خیلی دلم می خواهد روزانه یک و نیم لیتر آب بنوشم اما خیلی کار دارم” یا “برنامه ام اجازه نمی دهد- فکر کنم امروز ناچارم بی خیال آب نوشیدن شوم.” یا ” واقعا دلم می خواهد روزانه یک و نیم لیتر آب بنوشم اما فکر می کنم باید تا دوران بازنشستگی صبر کنم.” یک ترفند جالب که میلیارد ها انسان برای نوشیدن یک و نیم لیتر آب هر روز از آن استفاده می کنند این است که در فواصل مختلف برنامه کاری روزانه مقداری از این میزان آب را می نوشند.
پس اگر شما هم می خواهید روزانه یک و نیم لیتر زبان انگلیسی مصرف کنید، چرا از همین روش استفاده نمی کنید؟ یک روش ساده این است که یادگیری زبان را با کارهای کوچکی که در طول روز انجام می دهید، مرتبط کنید. مثلا به خودتان قول بدهید که هر بار یک لیوان آب می نوشید همراه با آن یک لغت جدید هم یاد بگیرید.
بعد از آن دیگر هر بار که تشنه می شوید خاطرتان می آید که نه تنها باید یک لیوان آب بنوشید، بلکه باید یادگیری زبان را نیز به این کار اضافه کنید. به علاوه در برنامه پر ترافیک کاری خود بخش عمده ای از یادگیری زبان را به صورت جرعه های کوچک و پی در پی کامل می کنید و نیاز نیست که در برنامه خود یک زمان جداگانه برای این کار اختصاص دهید و به اصطلاح همه مطالب را یک باره سر بکشید.
با پیوند زدن تمرینات یادگیری زبان با کارهای روزمره، می توانید کارهای روزمره خود را به ابزاری قدرتمند برای یادگیری زبان تبدیل کنید. در نتیجه بی آنکه متوجه شوید هر روز به راحتی یک و نیم لیتر یادگیری زبان را نوش جان می کنید. قدرت این تکنیک بستگی به تخیل شما و تکرار برنامه کاری روزانه تان دارد.
اینجاست که حتی اعتیاد به چک کردن گوشی هوشمندتان می تواند به نفع تان باشد. اگر به خودتان قول بدهید که روزانه یک لغت جدید یاد بگیرید و هر بار که به گوشی همراهتان نگاه می کنید آن کلمه را در قالب جمله ای جدید به کار ببرید، از میزان پیشرفت خود متحیر خواهید شد.
۳. از فلش کارت ها ی بدون خط استفاده کنید.
اگر دوست دارید از فلش کارت استفاده کنید، احتمالا می دانید که فلش کارت ها ابزار بسیار موثری برای پیوند دادن زبان با کارهای روزمره هستند. زیرا قابل حمل، راحت و به شدت قدرتمندند. ( توصیه می کنم اگر از فلش کارت استفاده نمی کنید، حتما در این مورد تجدید نظر کنید)
اما اگر سعی دارید با یک برنامه کاری پر ترافیک به یادگیری زبان بپردازید، بعضا استفاده از فلش کارت به تنهایی کافی نیست. گاهی اوقات به یک یادآوری کننده هم نیاز دارید تا اول از همه نگاهی به فلش کارت ها یتان بیندازید.
اینجاست که فلش کارت های کاغذی می تواند موثر باشد. بعد از نوشتن فلش کارت ها، آن ها را در جاهایی که در طول روز از آن قسمت ها می گذرید پخش کنید. تعدادی را در آشپزخانه بگذارید. چند فلش کارت در اتومبیل، چند تایی را روی میز کارتان و … .
با آغاز روز خود، شانس بازخوانی لغت ها (یا هر چیز دیگری که که روی فلش کارت ها نوشته اید) را پیدا می کنید بدون اینکه هیچ گونه بخواهید برای پیدا کردن زمان در جدول کاری خود زحمتی بکشید. وقتی در انتهای روز به رختخواب می روید، از اینکه با این تلاش اندک چقدر زبان یاد گرفته اید شگفت زده خواهید شد. و ممکن است زمانی که چند فلش کارت زیر بالشتان پیدا می کنید به همان اندازه شگفت زده شوید. زیرا می توانید در دقایق آخر قبل از رفتن به سرزمین رویاها چند لغت دیگر نیز یاد بگیرید.
۴. پیرامون خود را توصیف کنید.
یک راهکار کاربردی برای یادگیری زبان این است که هر جا می توانید به توصیف پیرامون خود بپردازید. این روش به شما این امکان را می دهد تا به مرور لغات و ساختارهای گرامری بپردازید. همچنین از طریق تمرین مکالمه تک نفره می توانید به تدریج توانایی خود را برای روان صحبت کردن افزایش دهید. از طرفی این تکنیک هیچ محدودیتی هم ندارد.
مثلا وقتی در حال قدم زدن در خیابان هستید سعی کنید در مورد چیزهای اطرافتان صحبت کنید.
اگر در صف اتوبوس هستید راجع به افرادی که می بینید صحبت کنید. حتی داستان هایی در مورد آن ها بسازید. – البته با صدای درونتان – نه با صدای بلند (:
اگر در یک جلسه خسته کننده گیر افتاده اید، صحبت کردن به انگلیسی در مورد موضوع جلسه با خودتان می تواند موثر باشد.
توصیف موارد پیرامون خود علاوه بر اینکه ابزاری کاربردی برای یادگیری زبان در یک برنامه کاری پر ترافیک است، روشی فوق العاده برای تمرین فکر کردن به انگلیسی نیز هست. توصیف مواردی که پیرامون شماست به شما کمک می کند تا در زبان جدید قوی تر شده و همه ی لغات و ساختار های گرامری جدید آموخته شده را هر لحظه دم دست داشته باشید.
۵. زمانی که سرتان شلوغ است، بنویسید.
اگر سرتان خیلی شلوغ است، یکی از راهکارهای جالب برای یادگیری زبان این است که دفترچه ا ی برای یادگیری زبان اختصاص دهید. این دفترچه را به یکی از بهترین دوستان خود تبدیل کنید. اگر قبلا چنین دفتری را تهیه کرده اید که چه بهتر- زمانی که سرتان شلوغ است شروع به نوشتن کنید.
برای این منظور می توانید بسته به علاقه خود به چند روش عمل کنید. اگر جز افراد عمگرا هستید، می توانید تمرینات مربوط به یادگیری زبان را با برنامه های روزانه تان ترکیب کنید. برای این منظور در دفترچه خود لیست کارهای روزمره و یاداشت های شخصی خود را وارد کنید. . اگر فردی درونگرا هستید، می توانید در مورد تجربیات و افکار خودتان بنویسید. اگر خلاق هستید می توانید به نوشتن داستان و شعر بپردازید. اگر هم تنوع طلب هستید، می توانید ترکیبی از این سه مورد را انجام دهید!
نوشتن در اوقاتی که سرتان شلوغ است تکنیک موثری برای رسیدن به مرز تسلط به یک زبان است. اگر تمرینات مربوط به نوشتن و صحبت کردن را که در این مقاله توضیح دادیم با هم ترکیب کنید، می توانید حجم قابل توجهی از مطالعه زبان را در فواصل کوتاه زمانی – که البته تعدادشان هم در طول روز کم نیست – انجام دهید.
سخن آخر این که نمی توان به طور کلی زمان اختصاصی برای یادگیری زبان را نادیده گرفت. اگر به مثالمان در مورد آب برگردیم باید بگویم که حتی اگر یک ونیم لیتر آب را جرعه جرعه بنوشید، باز هم به خوردن شام نیازمندید. (خوردن شام در یک بازه زمانی دوازده ساعته عملی نیست.)
اما نکته این است که ناچار نباشید همزمان با خوردن شام یک و نیم لیتر آب را هم بنوشید. با استفاده از این تکنیک ها می توانید مقادیر قابل توجهی از تمرینات اسپیکینگ، رایتینگ و لغت را با کارهای روزمره پیوند بزنید. و برای موارد ضروری تر و زمان بر در برنامه خود یک زمان اختصاصی در نظر بگیرید.
و به این ترتیب پس از مدتی کوتاه متوجه خواهید شد که جمله ی “ای کاش می توانستم زبان یاد بگیرم، اما حیف که وقتش را ندارم.” تبدیل می شود به “فکر نمی کردم وقت یادگیری زبان را داشته باشم، اما به هر حال یاد گرفتم چون مدیر هستم!”

چگونه به سادگی زمان بیشتری برای یادگیری انگلیسی خلق کنیم؟
امروز قصد داریم در مورد زمان مطالعه ی زبان انگلیسی صحبت کنیم.
فکر می کنید هر روز چند ساعت برای جستجو در اینترنت، خواندن بلاگ ها، بررسی سایت های جدید، فیلم دیدن، کامنت گذاشتن و غیره هدر می دهید؟
اخیرا در یک نظرسنجی مشخص شده که هر فرد به طور میانگین ۱۳ ساعت در هفته، به جز چک کردن ایمیلها آنلاین است!! (البته این میزان شامل زمانی که صرف تماشای تلوزیون می کنیم نمی شود.)
حالا از شما می پرسم: آیا برای مطالعه ی انگلیسی روزانه ۲۰ دقیقه وقت دارید؟ احتمالا خواهید گفت نه. اگر بپرسم حداقل وقتی که برای چک کردن رسانه های اجتماعی مثل تلگرام، فیس بوک و غیره هدر می دهید چقدر است، مطمئنا خواهید گفت حداقل ۲۰ دقیقه!
راستش اغلب ما این روزها به نوعی جارو برقی تبدیل شده ایم که دایما در حال بلعیدن صدها و شاید هزاران عکس، فیلم، محتواهای صوتی و … هستیم.
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ آیا این سیل اطلاعات برای ما عواقب منفی در پی خواهد داشت یا عواقب مثبت؟ آیا میزان مصرف ما محدودیتی خواهد داشت؟
قبلا احساس می کردم مغزم را از این دسته سیل مطالب آنلاین بیش از اندازه پر می کردم. سعی می کردم تمام چیزها را بخوانم، اگر در مورد تمام خبر ها به روز نبودم و همه ی حوادث جدید را دنبال نمی کردم و هر روزه به اندازه ی کافی چیز های جالب جدید یاد نمی گرفتم مضطرب می شدم. اکنون بی اختیار یاد این شعر حضرت مولانا افتادم که می فرماید:
خردهکاریهای علم هندسه یا نجوم و علم طب و فلسفه
که تعلق با همین دنیاستش ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخُرست که عماد بود گاو و اشترست
بهر استبقای حیوان چند روز نام آن کردند این گیجان رموز
نمی خواهم بگویم یاد گرفتن چیز های جدید و تلاش برای رشد ذهن چیز بدی است، اما آیا واقعا لازم است که هر روز زمان ارزشمندمان را صرف به دست آوردن خرده اطلاعات بکنیم؟ و البته الان می دانیم که تمام این اطلاعات بی ارزش می توانند باعث استرس بیشتری در زندگی ما شوند.
بر اساس تحقیقات محققان این حجم بالای اطلاعات می تواند باعث اضطراب و درماندگی افراد شود. محققین همچنین دریافته اند که افرادی که دارای دغدغه ها ی ذهنی متعدد هستند، هورمون های استرس بیشتری تولید می کنند.
اطلاعات بیش از اندازه = استرس بیشتر
حجم بیش از حد مطالب می تواند روی خلاقیت ما تاثیر منفی بگذارد. حواس پرتی و تلاش برای انجام چند کار به طور همزمان می تواند خلاقیت ما را کاهش دهد. تمرکز و خلاقیت با یکدیگر مرتبط اند. اگر افراد وقت بیشتری برای فکر کردن بر روی موضوعی داشته باشند بی آنکه تمرکز آنها به هم بریزد، احتمال خلاقیت شان بیشتر خواهد شد.
حواس پرتی بیش از حد = خلاقیت کمتر
پس چه باید کرد؟
سعی کنید به مدت یک هفته چیزهایی که می بینید و می خوانید را محدود کنید. بعد از آن میزان بازدهی و تغییراتی که در خود احساس می کنید را ارزیابی کنید.
چه چیزهایی را محدود کنیم؟
۱. دیدن اخبار را متوقف کنید! ۹۰% اخبار منفی است و هیچ دلیلی وجود ندارد که نیاز داشته باشید در مورد تمام کسانی که در روزهای اخیر کشته شده اند، دزدیده شده اند یا دستگیر شده اند بدانید.
راستش من خودم سالهاست که در منزلم تلوزیون ندارم. می دانم باورش برایتان مشکل است. حتی اگر از من بپرسید چنند کانال تلوزیون داریم اصلا نمی دانم.
شاید فکر کنید بدون دنبال کردن اخبار ممکن است حوادث خطرناک جهان بدون اطلاع شما اتفاق بیفتند و شما در خطر بیفتید. اما به شما قول می دهم حتی اگر شما هم از این خبرهای بد مطلع نباشید زندگی به مسیر خود ادامه خواهد داد و اگر چیز تهدید کننده ای پیش بیاید شما نیز از آن با خبر خواهید شد، مگر آنکه در غار زندگی کنید!
۲. زمانی که آنلاین هستید فیس بوک را بگذارید برای زمان های خاصی از روز – ترجیحا در اواخر روز. فیس بوک نوعی قاتل زمان است و همه می دانیم که این ابزار جادویی تا چه حد می تواند حواس ما را از گذر زمان پرت کند.
یک ترفند دیگر آن که بعد از باز کردن فیس بوک، اگر نوتیفیکیشن قرمز بالا نیامد بلافاصله آن را ببندید. به پست اول نگاه هم نکنید، مرگبار است!
۳. هر هفته در اوقات فراغت به دو موضوع مورد علاقه خود بپردازد و تنها مطالبی در همین خصوص را سرچ کنید.
در این فاصله ببینید دو مورد از مفید ترین چیزهای ممکن برای زندگی شما کدامند. چیزهایی که اکنون بزرگترین تاثیر را در پیشرفت شما را دارند. این دو موضوع را هر روز در جدول زمان بندی خود بنویسید و بقیه موارد را فراموش کنید.
به کار بردن رژیم محتوا برای انگلیسی
برای بیشتر زبان آموران پیدا کردن وقت برای مطالعه زبان انگلیسی خیلی دشوار است حتی برای ۲۰ دقیقه!
این افراد روزخود را بین محل کار و خانه تقسیم می کنند و اگر بتوانند آخرین کاری که انجام می دهند مطالعه زبان انگلیسی است.
اما یادتان باشد که فقط با روزانه ۲۰ دقیقه مطالعه در روز تفاوت بسیار چشمگیری در میزان پیشرفت خود شاهد خواهید بود. فراموش نکنید که استمرار بسیار بسیار مهم تر از مدت زمانی است که برای مطالعه صرف می کنید. این یکی از مهمترین کلیدهای موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی است.
اگر در طول ۵ روز رژیم اطلاعاتی از زمانهای اضافه بهره برداری کنید، می توانید به راحتی زمان لازم را پیدا کنید و به صورت متمرکز به یادگیری انگلیسی بپردازید. به جای آنکه هر روز در مورد تمامی اتفاقات ناگوار بخوانید و به آه و ناله دیگران گوش کنید، وقت گرانسنگ خود را به مطالعه یک مقاله یا فیلمهای آموزشی یا فایل صوتی انگلیسی بگذرانید. با اتمام این موارد هر یک دقیقه ای که صرف می کنید به شما در رسیدن به هدف تان که همان تسلط به زبان انگلیسی است کمک می کند. پس شروع کنید!
بعد از آنکه متوجه شدید که چقدر تلاش کردن برای دانستن در مورد تمام افراد و مسائل آنلاین بیهوده است، آنگاه می توانید زمان مفید و موثری برای مطالعه ی انگلیسی پیدا کنید و عادت های که برای مطالعه حرفه ای زبان انگلیسی به آن نیاز دارید را در خود ایجاد کنید.
منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات سازنده شما عزیزان هستم.
ممنون از زمان ارزشمندتان که برای مطالعه این مقاله صرف کردید!

یک تکنیک جالب برای یادگیری حروف اضافه
چرا یادگیری حروف اضافه این قدر دشوار است؟ اکثر زبان آموزان در استفاده از حروف اضافه انگلیسی با مشکل مواجه اند.دلیل آن هم موارد مختلفی مثل قوانین، استثنائات و … است.
اگر می خواهید با حروف اضافه به مشکل برنخورید به یک نکته توجه داشته باشید. هیچ وقت نپرسید چرا؟
چرا از حرف اضافه “for” استفاده می کنیم نه “to”؟ چرا برای ماهها از حرف اضافه “in” استفاده می کنیم اما برای روزها از “on” و دهها سوال دیگر.
حروف اضافه دارای قاعده خاصی نیستند و یا حداقل من از آن بی خبرم!
خب، حال چه باید کرد؟ آیا می توان بدون صرف ساعتها تمرین و مطالعه، طرز استفاده درست از حروف اضافه را یاد گرفت؟
بله. در این مقاله روشی آموزش می دهم که می توانید به حروف اضافه مسلط شوید. این روش البته کمی زمان بر است اما قطعا ارزشش را دارد.
چه نباید بکنید؟
سعی نکنید لیستهای بالا بلند و غیر کاربردی حروف اضافه را مطالعه کنید و به خاطر بسپارید. این کار بسیار خسته کننده و اتلاف وقت است. اخیرا جزوه یکی از معلمین پیش دانشگاهی معروف را دیدم که تماما عبارت بود از حروف اضافه و بچه ها ناچار بودند این جزوه وحشتناک را حفظ کنند!
همانطور که گفتم این کار بی فایده است. زیرا بعد از مدتی زبان آموز هر چه را خوانده از یاد خواهد برد و هنگام صحبت کردن مجددا همان اشتباهات قبل را خواهد داشت.
به این مثال دقت کنید.
شاید ظاهر این اینفوگرافیک خیلی زیبا باشد اما نمی توان چیز خیلی زیادی از آن آموخت. اکثر مطالب آن بعد از چند دقیقه از خاطرمان فراموش می شوند.
یک روش بسیار موثر:
بر اساس تجربه تدریس چند ساله دریافته ام که آسان ترین و لذت بخش ترین شیوه یادگیری هر زبان این است که آن زبان را هر روز در معرض چشمها و گوشهایمان قرار دهیم: یعنی تمرین لیسنینگ و ریدینگ. اگر در دوره 7 روزه رایگان ما شرکت کرد ه باشید به این موضوع اشاره کرده ام. بسیاری از زبان آموزان من از طریق تماشای سریال و فیلم، گوش کردن به آهنگهای انگلیسی و مطالعه کتابهای داستان به سطوح پیشرفته رسیده اند.
و اما کارهایی که باید انجام دهید به این ترتیب است:
قدم اول – لیستی مناسب و کاربردی از ترکیب حروف پیدا کنید. شاید بگویید این لیستها خسته کننده اند، اما به هر حال به یک مرجع مناسب نیازمندید.
قدم دوم – هفته ای 10 جمله را در سایت soundcloud ضبط کنید. به این ترتیب بعد از یک سال 520 جمله را ضبط کرده اید که خیلی هم عالی است. کافی است به سایت www.soundcloud.com بروید و بعد از ساخت حساب کاربری می توانید صدای خود را ضبط کنید.
قدم سوم – هر روز به این عبارات گوش کنید.
اگر می خواهید یک زبان را خوب یاد بگیرید و درست استفاده کنید، ” تکرار” نقش بسیار مهمی دارد. خوشبختانه این کار بیش از حد آسان است.
کافی است مطالبی را که ضبط کرده اید در گوشی همراه خود ذخیره کنید و هر روز به آنها گوش کنید تا حسابی ملکه ذهنتان شوند. توصیه من برای این کار این است که حداقل روزانه 5 بار گوش کنید. بعد از یک هفته سراغ 10 جمله بعدی بروید. اما یادتان باشد که مطالب هفته قبل را هم مرور کنید.
قدم چهارم – این جملات را در اسپیکینگ و رایتینگ خود به کار بگیرید.
بعد از یک هفته گوش کردن حالا آماده اید تا این جملات را در گفتار و نوشتار خود استفاده کنید. برای این کار چند روش توصیه می کنم:
- در صحبت کردن با معلم خود از این جملات استفاده کنید.
- در گروههای مختلف چت از آنها استفاده کنید.
قبل از انجام مکالمه ابتدا در مورد جملاتی که ساخته اید سوال و جواب بسازید. سپس از آنها در مکالمه استفاده کنید و از معلم خود بخواهید تا اشتباهات شما را تصحیح کند.
روشی که در اینجا ارائه کردم به شما کمک می کند که تا حد بسیار زیادی به اعتماد به نفس در توانمندی های خود در زبان انگلیسی برسید. ضمن اینکه نیازی به دوره ها و محصولات خسته کننده هم نخواهید داشت.
خلاصه آنچه گفتیم:
چه چیزی؟
حروف اضافه را به طور طبیعی و بدون نیاز به مطالعه آنها و یادگیری قوانین قلمبه سلمبه یاد بگیرید. جملات درست را ضبط کنید و بیشتر روی یادگیری حروف اضافه به کار رفته در این جملات متمرکز شوید.
چرا؟
زیرا دانستن حروف اضافه و استفاده به جا از آنها برای یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی خیلی مهم است. اما نیازی نیست دستپاچه شوید و اگر هم اشتباه کردید نا امید نشوید.
چطور؟
- لیستی از حروف اضافه را دانلود کنید و بعد از اینکه این لیست را کامل کردید می توانید لیست خود را طراحی کنید.
- در سایت sound cloud یا هر اپلیکیشن دیگر هر هفته 10 جمله ضبط کنید.
- هر هفته روزانه حداقل 5 بار به جملات خود گوش کنید. سپس برای هفته بعد مطالب جدید ضبط کنید.
یک نفر پیدا کنید که از طریق گفتاری یا نوشتاری با او به تمرین بپردازید. - اگر پیشنهادی برای یاد گرفتن سریع تر حروف اضافه دارید در همین صفحه برای ما و دوستان دیگر بنویسید تا به رشد و یادگیری بقیه کمک کنیم.

5 راه تضمینی برای یاد نگرفتن زبان انگلیسی
سلام به شما دوست خوبم. احتمالاً شما دوست عزیز که الان در حال خواندن مقاله ۵ راه تضمینی برای یاد نگرفتن زبان انگلیسی هستید خیلی دوست دارید که به زبان انگلیسی مسلط شوید. اما پیشرفت چندان چشمگیری نمی کنید.
راستی چرا تسلط به زبان انگلیسی تا این حد غیر ممکن به نظر می رسد؟ براساس تجربه تدریس بیش از ده سال متوجه شده ام که زبان آموزان غالباً 5 راه تضمینی برای یاد نگرفتن زبان انگلیسی را مرتکب می شوند که مانع موفقیت شان می شود.
اگر شما هم در یادگیری زبان انگلیسی پیشرفت چندانی حاصل نمی کنید احتمالاً مرتکب یکی یا همه این پنج اشتباه می شوید. این اشتباهات را کنار بگذارید تا بتوانید با اعتماد به نفس به انگلیسی صحبت کنید.
1- صبر کردن برای پیدا کردن فرصت، متد و … مناسب
اغلب وقتی از افراد در خصوص تصمیم شان برای شروع یادگیری زبان انگلیسی سؤال می کنم می گویند: “باشه در یک فرصت مناسب”
برخی دیگر فکر می کنند برای یادگیری زبان انگلیسی حتما باید در یک کشور انگلیسی زبان تحصیل کنند. یا مثلاً می گویند فعلاً این مدرکم را بگیرم بعد حسابی وقت می گذارم و زبان انگلیسی را یاد می گیرم.
راستش همه ی اینها بی فایده است. با این همه منابع رایگان در اینترنت و شبکه های اجتماعی به نظرم کم لطفی است که روزانه چند دقیقه برای یادگیری زبان وقت نگذاریم! پس از همین امروز شروع کنید!
اگر منتظر رسیدن زمان مناسب هستید معنی اش این است که اصلاً نمی خواهید روی یادگیری زبان متمزکز شوید. جملاتی مثل “فعلاً وقت ندارم” بهانه ای بیش نیست. شما در شبانه روز 24 ساعت زمان دارید (مگر اینکه در کُره دیگری غیر از این کُره ی خاکی زندگی کنید!)
و اگر نمی توانید هنوز برای یادگیری زبان فقط 5 دقیقه وقت بگذارید، دلیلش مشغله بیش از حد نیست. دلیلش صرفاً این است که نمی خواهید. توصیه می کنم همان طور که در مقاله قبل هم گفتم به دنبال “چرا” بگردید و دلیل واقعی تان را از یادگیری زبان انگلیسی به عنوان یک هدف، مشخص کنید.
راهکار عملی
کمی فکر کنید و ببینید اگر در سال 2020 به زبان انگلیسی مسلط نباشید زندگی تان چه وضعیتی خواهد داشت؟ به عکس این وضعیت نیز فکر کنید. بعد روزانه حداقل 5 دقیقه وقت برای تمرین زبان انگلیسی اختصاص دهید.
آموزش های رایگان، دوره های آموزشی، خواندن یک کتاب و یا هر چیز دیگری را که صلاح می دانید شروع کنید. این تمرین را می توانید هنگام پیاده روی، قبل از خواب، موقع رانندگی و … انجام دهید.
2- ایمان نداشتن به قدم های کوچک
یک تفکر اشتباه این است که برای یادگیری زبان به طور جدی حتماً به معلم و کلاس نیازمندیم. این اندیشه به دلیل آموزشهای است که در مدرسه به ما یاد داده اند.
راستش من خودم اعتقاد چندانی به سیستم خسته کننده مدارس ندارم. در واقع افراد بسیاری را از زبان آموزان خودم می شناسم که برای تسلط به زبان انگلیسی از هر ابزاری استفاده کرده اند الا متد های خسته کننده و سنتی مدرسه!
برای تسلط به زبان انگلیسی نیازی به خواندن انگلیسی کتابی و یادگیری خروار ها نکته ریز و درشت گرامری ندارید.
راهکار عملی
شاید تا به حال فکر می کردید که یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از منابعی که به آنها علاقه دارید مثل سریال های موثر آموزشی، فیلم ها و آهنگ ها را نوعی اتلاف وقت دانسته اید. اما راستش این شیوه واقعا معجزه کننده است!
سعی کنید عمیقاً از این منابع یاد بگیرید و هر چه را یاد می گیرید بارها تکرار کنید! این شیوه را حتما امتحان کنید. قول می دهم ضرر نمی کنید!
3- استفاده از منابع غلط
متاسفانه بسیاری از منابع آموزشی در سایت ها بسیار خسته کننده اند. ناچار نیستید فقط از یک سری درس ها یا مطالب خاص استفاده کنید.
راهکار عملی
باید مشتاقِ تمرین کردن باشید. اگر منابعی که استفاده می کنید خسته کننده هستند چگونه می خواهید برای تمرین کردن اشتیاق کافی داشته باشید؟
پاسخ ساده است: منابعی را پیدا کنید که شما را به هیجان بیاورد. منابعی که علاقه شما را به زبان انگلیسی تحریک کند. مثلاً اگر به فوتبال علاقه مندید در فیسبوک عضو گروه های شوید که طرفدار تیم مورد علاقه شما هستند. سپس در بحث های گروهی شرکت کنید.
به طور کلی به دنبال محتوایی باشید که به خواندن و شنیدن در موردش علاقه مند باشید و سعی کنید این موارد را در تمرین استفاده کنید.
4- ترسیدن از اشتباهات بزرگ
یادگیری مهارت هایی مثل حسابداری، تدریس،رانندگی، خوانندگی و … به آزمون و خطا نیازمند است. یادگیری زبان انگلیسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اغلب زبان آموزان سعی می کنند همه چیز را در مورد لغات، اصطلاحات، دستورزبان و … بدانند.
چون فکر می کنند اگر این کار را انجام ندهند نمی توانند قدم بعدی را بردارند. اگر سعی کنید که همیشه صد در صد یک چیز را یاد بگیرید مغزتان منفجر شده و دیگر نمی توانید انگلیسی صحبت کنید.
راهکار عملی
تا جایی که می توانید صحبت کنید و بنویسید. اصلا هم نگران اشتباه کردن نباشید. به نظر من “زبان” یک هنر است. هر فرد دارای شخصیتی منحصر به فرد است و این شخصیت در بیان فرد هویداست. افراد بومی زبان هم دائماً در کاربرد انگلیسی دچار اشتباه می شوند. پس من و شما به عنوان یک فرد غیر بومی زبان چطور انتظار داریم که هیچ گاه دچار اشتباه نشویم؟!
پس هرگز اجازه ندهید کمال گرایی مانع از پیشرفت شما شود. هر چه بیشتر تمرین کنید، قوی تر می شوید.
5- نداشتن حامی
من شخصا معتقدم اولین چیزی که باید در یادگیری زبان به آن توجه کنید عبارتست از ورودی های قابل درک – یعنی تمرکز زیاد روی لیسنینگ و ریدینگ. برای این منظور هم باید ببینید کدام سبک از این ورودی ها را دوست دارید.
سپس این ورودی ها را بر اساس سطح خود انتخاب کنید. مطالبی مناسب سطح شما هستند که حداقل 70 درصدشان را بفهمید. البته در کنار لیسنینگ باید به تمرین اسپیکینگ هم بپردازید.
از تجارب افرادی که انگلیسی را خوب صحبت می کنند استفاده کنید و ببینید آیا روش یادگیری آن ها برای شما مناسب هست یا نه. همچنین حتما از معلم تان بخواهید که به شما منابع یادگیری را معرفی کند زیرا این یکی از چیز هایی است که معلم تان باید به عنوان وظیفه انجام دهد.
نتیجه گیری :
پس به طور کلی هرگز منتظر فرصت ایده آل برای یادگیری زبان انگلیسی نباشید. زیرا هرگز این زمان فرا نخواهد رسید.
اگر به یادگیری زبان انگلیسی علاقه مند نیستید یا نمی خواهید به اهمیت یادگیری زبان انگلیسی اعتراف کنید دلیلش می تواند این باشد که هنوز نمی دانید چگونه به شیوه ای جذاب، اثر گذار و مفید انگلیسی را یاد بگیرید.
طرز نگاه خود را نسبت به انگلیسی تغییر دهید.
انگلیسی را زندگی کنید. از منابعی استفاده کنید که به شما هیجان بخشیده و خنده بر لبانتان جاری می سازند. یادتان باشد در این مسیر باید صبور باشید. پیشرفت به تدریج حاصل می شود. اما فقط بر “امروز” تمرکز کنید و نهایت تلاش خود را بکنید. صبر به استمرار و استمرار منجر به موفقیت می شود!
به نظر شما چه مورد دیگری وجود دارد که در این مقاله به آن اشاره نشده است؟ چه عامل دیگری به غیر از این ۵ راه تضمینی برای یاد نگرفتن زبان انگلیسی مانع شما برای تسلط به زبان انگلیسی است؟ لطفا نظر خود را در انتهای همین صفحه برای من بنویسید.

کیش و مات غول انگلیسی در 3 حرکت
آیا تا بحال این احساس به شما دست داده که هیچ وقت انگلیسی را یاد نخواهید گرفت؟ تا بحال چند بار کلاس های آموزشگاه، معلم خصوصی را امتحان کرده اید ولی نتیجه ای نگرفتید؟ یا شاید هم داستانهای انگلیسی خوانده اید و البته لیسنینگ و اسپیکینگ تان هم کمی بهتر شده، ولی در انجام مکالمات در موقعیت های واقعی با مشکل مواجه اید و خلاصه عملا خود را در همان پله اول می بینید.
در این مقاله به شما روشی آموزش می دهم که می توانید با سه حرکت غول انگلیسی را کیش و مات کنید. برای این منظور باید به سه سوال اساسی پاسخ دهید.
سؤال 1:
چه می خواهم؟
قبل از اینکه در هر دوره آموزش زبان انگلیسی شرکت کنید، باید ببینید دقیقا دنبال چه چیزی هستید.
وقتی در مشاوره هایم از برخی مراجعین سوال می کنم که از یادگیری زبان انگلیسی دنبال چه چیزی هستید، عموماً پاسخ می دهند”می خواهم انگلیسی ام بهتر شود.”
این پاسخ کافی نیست. باید ببینید دقیقاً می خواهید در کدام یک از مهارتهای اسپیکینگ، رایتینگ، لیسنینگ یا ریدینگ بهتر شوید. تا چه اندازه می خواهید بهتر شوید؟ ظرف چه مدتی می خواهید به این نتایج برسید؟ آیا می خواهید در آزمونی خاص شرکت کنید؟ می بینید شفافیت در اهداف معادل قدرت است!
سؤال 2:
چرا می خواهم ؟
سؤال دوم این است که ببینید چرا می خواهید زبان انگلیسی را یاد بگیرید؟ این دلیل می تواند شخصی یا درونی باشد. یادگیری زبان انگلیسی صرفاً به خاطر امنیت شغلی، نمی تواند از نظر شخصی دلیلی کافی باشد.
این دلیل به منظور جلوگیری از رخ دادن یک نتیجه منفی است. بجای اینکه از پیش آمدن یک نتیجه منفی جلوگیری کنید، سعی کنید به چیزهایی فکر کنید که در نتیجه یادگیری زبان انگلیسی عایدتان می شود.
استقلال مالی، جایگاه شغلی بهتر، ایجاد ارتباطات قوی تر با افراد موثرتر، کسب درآمد بهتر، خرید اتومبیل بهتر، مسافرت های خارجی و … همه جزء دلایل شخصی و درونی برای یادگیری زبان انگلیسی هستند.
دلیلی که در پس انجام هر کاری وجود دارد از نتایجی که دنبال به دست آوردنش هستیم به مراتب خیلی مهم ترند. چرا؟ زیرا اگر فقط روی نتایج تمرکز کنید، وقتی به طور کامل به آن اهداف نرسید پاک ناامید شده یا اینکه کلا از مسیر یادگیری زبان انگلیسی منحرف می شوید.
“چرا” شما هیچ وقت تحت تأثیر شرایط بیرونی قرار نمی گیرد. هر قدر “چرا” شما از بار احساس بیشتری برخوردار باشد بهتر است. فکر کردن به این موضوع که یادگیری زبان انگلیسی تا چه میزان می تواند به آینده خانواده، سطح رضایت و شادی شما از زندگی و … کمک کند می تواند تا حد زیادی به حفظ انگیزه و تمرکز تان برای رسیدن به اهداف کمک کند.
سؤال 3:
چطور می خواهم این کار را بکنم؟
در این مرحله به طراحی برنامه می رسیم. یعنی مشخص می کنیم که برای رسیدن به اهدافمان چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم.
خب، احتمالاً می گوئید ابتدا باید یک معلم بگیرم. بله درست است، اما گرفتن معلم همه ماجرا نیست. تعیین تمرینات روزانه، منابع درست، برنامه زمان بندی شده و مهلت زمان رسیدن به این اهداف نیز ضروری است.
بدون برنامه پیشرفت چندانی نخواهید داشت. اگر به دنبال نتایج عالی هستید باید برنامه روزانه اجرای داشته باشید. زیرا بدون تمرین روزانه نمی توانید به سرعت پیشرفت کنید.
می بینید که با یافتن منابع و سایت های مناسب و ایجاد مهارت های یادگیری قدرتمند یادگیری زبان انگلیسی چندان هم سخت نیست.
یادتان باشد جمله “وقت ندارم” بهانه ای بیش نیست. زیرا هر فرد می تواند در برنامه روزانه خود حداقل 10 دقیقه برای یادگیری زبان انگلیسی وقت پیدا کند. زمان رفتن به محل کار، ساعت ناهار، زمان ورزش در باشگاه، هنگام رانندگی و … نمونه هایی هستند که می توانید زمان لازم را برای تمرین زبان انگلیسی پیدا کنید.
قول می دهم اگر با خودتان خلوت کنید و صادقانه “چرا” مهم خود را بنویسید، آن گاه برای یادگیری وقت هم پیدا خواهید کرد.
سخن آخر اینکه …
1- هر یک ماه یا دو ماه یکبار سؤال “چرا می خواهم یاد بگیرم؟” را مجددا ارزیابی کنید. زیرا ممکن است پاسخ شما به این سوال تغییر کرده باشد. (که البته امری است طبیعی!)
2- هرگاه نا امید می شوید یا تمرکزتان را از دست می دهید(که قطعاً می شوید) به خودتان یادآوری کنید که چرا می خواهید زبان انگلیسی را یاد بگیرید. به لایه های عاطفی که در پس این پاسخ وجود دارد فکر کنید. ببینید که وقتی به این اهداف برسید چه احساسی خواهید داشت و دیگران چه تأثیری از این موضوع خواهند گرفت.
3- وقتی دوره مناسبی پیدا کردید از هر فرصتی برای صحبت کردن استفاده کنید. “زبان” اجتماعی است نه انفرادی. پس برای بهبود اسپیکینگ باید اجتماعی باشید. با قدم های کوچک آغاز کنید تا قدم های بعدی برایتان آسان تر شوند.
4- و بالاخره اینکه نگذارید دیگران شما را از مسیرتان منحرف کنند. رعایت این سه گام به شما کمک می کند تا انگیزه خود را حفظ کنید و در مسیر درست باقی بمانید تا بالاخره به هدفتان برسید. روشی که در این مقاله گفته شد را می توانید در هر بخش از زندگی خود به کار بگیرید. هر چه از این روش بیشتر استفاده کنید کاربرد آن برایتان آسان تر خواهد شد.

۵ اشتباه کُشنده – اشتباه شماره ۱
اگر در دوره رایگان 7 روزه ما شرکت کرده اید یا کتاب چهار راز یادگیری زبان و یا مقالات دیگر سایت ما را دنبال کرده باشید، می دانید که توصیه نمی کنم خیلی زمان خود را به یادگیری گرامر اختصاص دهید مگر این که به گرامر علاقه داشته باشید.
زیرا معتقدم تصویر بزرگتر در مکالمه زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری عبارتست از اسپیکینگ و لیسنینگ، یعنی دو مهارتی که برای ایجاد ارتباط به آن نیازمندید. موارد دیگری مثل گرامر در حاشیه قرار می گیرند و فرع هستند نه اصل! یادگیری گرامر باید به صورت طبیعی اتفاق بیفتد، اما بد نیست هر چند از گاهی مواردی از گرامر را که در آن مشکل دارید چک کنید تا بتوانید در یادگیری زبان انگلیسی سریع تر پیشرفت کنید.
در این مقاله و مقالات آینده به معرفی پنج اشتباه رایج اغلب زبان آموزان می پردازم. توجه به همین پنج اشتباه و تصحیح آن ها در مکالمات و نوشتار به شما کمک می کند تا زبان آموز بسیار قدرتمند تری باشید. و اما اولین اشتباه چیست؟
اشتباه شماره 1:
اولین اشتباه شامل دو عبارت است که زبان آموزان غالبا این دو را با هم دیگر اشتباه می کنند. عبارت اول برای بیان واقعیت هایی است که مربوط به زمان گذشته می شوند. این عادات و موارد دیگر در زمان حال وجود ندارند. عبارت دوم مربوط به یک احساس (در زمان حال، گذشته، آینده ) است. یعنی صحبت در مورد مواردی که برایمان عادی و آشنا هستند.
الف) ساختار عبارت اول :
فعل ساده + used to / use to
مثال :
Mary’s grandpa used to live in the forest over a tree.
پدربزرگ مری روی درختی در جنگل زندگی می کرد.
Christine used to eat meat, but now she is a vegetarian.
کریستین قبلا گوشت می خورد، اما حالا گیاه خوار است.
That supermarket didn’t use to be here.
اینجا قبلا سوپرمارکت وجود نداشت.
Where did Shima use to live?
شیما قبلا کجا زندگی می کرد؟
نکته مهمی که باید توجه داشته باشید این است که :
- بعد از “to” از فعل ساده استفاده می شود یعنی ing وجود ندارد.
- قبل از used to از فعل “to be ” استفاده نمی شود.
- use و used را می توان به دلخواه استفاده کرد. اما در اسپیکینگ فقط از use و در رایتینگ فقط از used to استفاده می شود.
ب) ساختار عبارت دوم :
اسم + to be + used to/ use to
همانطور که گفتم این عبارت برای صحبت در مورد مواردی که برایمان عادی و آشنا هستند در زمان حال، گذشته یا آینده به کار می رود. بسیاری از زبان آموزان به این تفاوت مهم توجه نمی کنند. پس خوب به این تفاوت دقت کنید!
مثال :
1. Are you used to the cold climate?
آیا به این آب و هوای سرد عادت دارید؟
2. He’s not used to working at night, so he sometimes falls asleep.
او به کار کردن در شب عادت نداره، بنابراین بعضی وقتها خوابش می گیره.
3. We aren’t used to this crowded city.
ما به این شهر شلوغ عادت نداریم.
4. I wasn’t used to working such long hours when I started my new job.
وقتی کار جدیدم را شروع کردم عادت نداشتم ساعت های طولانی کار کنم.
5. You will soon be used to living alone.
به زودی به تنهایی زندگی کردن عادت خواهی کرد.
6. I have been used to snakes for a long time.
خیلی وقته مارها برایم عادی شده اند.
دو نکته مهمی که در این ساختار باید به آن توجه کنید:
- همه مثال ها دارای فعل ” to be” هستند.
- بعد از “to” از فعل استفاده نشده است. یعنی یا یک چیز / شخص است یا فعل –ing دار.
و نکته پایانی اینکه می توانید فعل get را در عبارت دوم به “to be ” یا “will” اضافه کنید. مثال :
She is getting used to it.
اون داره بهش عادت می کنه.
Since the divorce, she has become very sad. But I think she‘ll get used to her new life.
اون از زمان طلاقش خیلی غمگینه. اما فکر می کنم به زندگی جدیدش عادت خواهد کرد.
پس بطور خلاصه :
فعل + used to / use to + فاعل
مثال)
I used / use to go hiking on Fridays.
روز های جمعه به پیاده روی می رفتم.
اسم + (am / was / will/have + used to (use to + فاعل
مثال)
He is not used to getting up early in the morning.
او عادت ندارد صبح زود از خواب بیدار شود.

سه روش حفظ انگیزه برای یادگیری زبان انگلیسی
در این مقاله به سه روش حفظ انگیزه برای یادگیری زبان انگلیسی می پردازیم. اگر شما هم مثل من باشید برایتان خیلی سخت است که هنگام یادگیری یک زبان دائماً انگیزه خود را حفظ کنید.
همانطور که می دانید برای آنکه به سطح مطلوبی از تسلط به یک زبان برسید باید سال ها زحمت بکشید. خب سوال این است که چطور در طی این همه سال انگیزه مند باقی بمانیم؟
احتمالاً یک دوره یا محصول آموزشی را خریداری می کنید و با اشتیاق تمام به نتایجی که در پایان دوره یا محصول آموزشی به دست خواهید آورد فکر می کنید.
هفته اول با جدیت تمام به بررسی و مطالعه مطالب می پردازید. بعد هفته دوم یک مورد دیگر پیش می آید و به آن مورد هم می پردازید و حالا علاقه تان نصف می شود. و بالاخره چند هفته بعد کلاً انگیزه و علاقه خود را از دست می دهید و با بایگانی کردن آن محصول یا دوره در هارد کامپیوتر خود برای همیشه با زبان انگلیسی خداحافظی می کنید.(هر چند با خود می گوئید فعلاً وقت ندارم باشد برای بعد اما این بعد هیچ گاه از راه نمی رسد!)
در این جا به معرفی سه راهکار عملی می پردازیم که به شما کمک می کند تا انگیزه خود را در طول مسیر یادگیری زبان انگلیسی حفظ کنید.
1- یک کار خیلی ساده انجام دهید.
آیا تا به حال دقت کرده اید که چرا برای انجام کارهای مهم این قدر مقاومت به خرج می دهیم؟دلیل این امر به مغز ما بر میگردد. زیرا مغز ما اساساً به تنبلی گرایش بیشتری دارد. در اغلب موارد دلیل عمده طفره رفتن ما از انجام کارهای مهم این است که با این نوع کارها احساس راحتی نمی کنیم و هیچ گونه لذتی در آن ها نمی بینیم.
زیرا تصور می کنیم از انجام این کارها خسته و دلزده خواهیم شد، در نتیجه از انجام هر چیز ناخوشایند خودداری می کنیم. مغز ما ذاتا خواهان راحتی است و اصلا چرا نباید باشد ؟ بهرحال راحتی لذت بخش است! با این نگاه می توانید موارد مهم را به گونه ای دیگر برنامه ریزی کنید. می توانید فقط یک دقیقه به انجام یک کار بپردازید!
مثلا می توانید برای یادگیری زبان انگلیسی هر روز کلیپ های “یک دقیقه با دکتر زبان” را دنبال کنید و یا هر آموزش کوتاه و جالب دیگر. در نتیجه درگیری ذهنی شما متوقف شده و با خود فکر می کنید “اوهوم، این بدک نیست. چون من می توانم هر روز چند دقیقه تمرین کنم.”
2. استفاده از مسئولیت پذیری
هنگامی که یک فرد از شما انتظار انجام کاری را دارد، اشتیاق شما برای انجام آن کار به طرز چشمگیری افزایش می یابد. این فرد نبایستی الزاماً رئیس یا مادرتان باشد. می تواند یک دوست باشد. مثلاً می توانید با یکی از دوستانتان شرط ببندید که اگر دو روز متوالی به تمرین زبان انگلیسی نپرداختید مبلغی را به او بدهید یا او را به یک شام دعوت کنید.یا یک معلم خصوصی بگیرید و یا در یک دوره ی آموزشی شرکت کنید تا با پیگیری های منظم این دوره مجبور به انجام تکالیف خواسته شده باشید.
3. از اپلیکیشن Habitica استفاده کنید.
برای اندروید از HabitRPG استفاده کنید که به نظرم خیلی فوق العاده است! از این اپلیکیشن برای یادگیری زبان و حتی امور شخصی و کاری نیز می توانید استفاده کنید. در این برنامه کارهای روزمره خود را تعریف می کنید و براساس میزان کارهای انجام شده امتیاز می گیرید. بعد می توانید به ازای هر امتیاز به خودتان جایزه بدهید.
امیدوارم این سه راهکار عملی در حفظ انگیزه برای یادگیری زبان انگلیسی به شما کمک کند. لطفا نظر خود را در مورد این سه راهکار و نتایجی که از آنها گرفته اید در انتهای همین صفحه برای من بنویسید.

یادگیری لغات و 4 استراتژی ضروری
آیا می دانید میزان موفقیت شما در یادگیری یک زبان به تعداد لغاتی است که می دانید؟ شاید بپرسید چرا؟ به سه دلیل:
- لغات کلید ارتباط محسوب می شوند.
- دایره واژگان قوی به تقویت دیگر مهارت های زبانی کمک می کند.
- هر چه لغات بیشتری بدانید، حجم بیشتری از لغات را یاد می گیرید.
با این دیدگاه در مقاله امروز به معرفی چهار استراتژی مؤثر برای یادگیری لغات می پردازم.
1- کالوکیشن ها (همایند ها) را یاد بگیرید.
کالوکیشن یا همایند عبارتست از دو یا چند کلمه که معمولا در کنار هم استفاده می شوند. از نظر بومی های انگلیسی زبان فقط این دسته ازترکیب کلمات درست و طبیعی هستند.به همین دلیل یادگیری کالوکیشن ها بسیار اهمیت دارد زیرا به شما کمک می کنند که شفاف تر و مسلط تر صحبت کنید در نتیجه افراد بومی زبان منظور شما را بهتر متوجه شوند.
به چند مثال از کالوکیشن ها دقت کنید:
A quick shower (دوش 5 دقیقه ای) نمی توان بجای quick از fast استفاده کرد.
Make a mistake (اشتباه کردن) بجای make نمی توان از do استفاده کرد.
Do your homework(انجام دادن تکالیف تان) بجای do نمی توان مثلاً از make استفاده کرد.
چگونه کالوکیشن ها را یاد بگیریم؟
الف) آن ها را به صورت ترکیبی از کلمات مجزا یاد نگیرید بلکه به عنوان یک واحد زبان یاد بگیرید . مثلا عبارت vaguely remember (به سختی به خاطر آوردن) را به صورت یک جزء واحد یاد بگیرید نه کلمه به کلمه.
ب) وقتی کلمه جدیدی یاد می گیرید سعی کنید نمونه هایی از کالوکیشن های آن کلمه را با کلمات دیگر پیدا کنید. مثلاً وقتی کلمه “risk” را یاد می گیرید کالوکیشن آن یعنی “take risk”را هم یاد بگیرید.
ج) زیاد مطالعه کنید.
یکی از بهترین روش ها برای یادگیری کالوکیشن ها خواندن آن ها در متن است. بعضی از کالوکیشن ها بسیار متداول بوده و در اغلب متون انگلیسی وجود دارند.روزنامه ها یکی از مناسب ترین منابع برای این منظور هستند.
2- عبارات فعلی را یاد بگیرید.
عبارات فعلی از فعل و یک حرف اضافه تشکیل می شوند و این حروف اضافه معمولاً معنای فعل را تغییر می دهند. مثلا فعل give به معنی دادن یک چیزی به کسی است. اما وقتی با حرف اضافه up همراه می شود به معنی “تسلیم شدن” است. مثلاً:
I want to give up learning French.
می خواهم یادگیری زبان فرانسه را کنار بگذارم.
در اینجا می توانید لیستی از 55 عبارت فعلی پر کاربرد را دانلود کنید.
یادگیری عبارات فعلی به شما کمک می کند که مسلط تر صحبت کنید و نحوه اسپیکینگ شما طبیعی تر به نظر برسد. همچنین می توانید منظور خود را در نوشتار و گفتار آسان تر منتقل کنید.
عبارات فعلی را چگونه یاد بگیریم؟
عبارات فعلی را در داخل جمله و به عنوان بخشی از جمله یاد بگیرید. این امر فرآیند یادگیری را تقویت می کند زیرا می توانید موقعیتی که آن جمله را توصیف می کند را تصویر سازی کنید. مثال:
I want to take up French so that I can move to France.
می خواهم به کلاس زبان فرانسه بروم تا بتوانم به فرانسه بروم .
در اینجا می توانید تصویری از یک موقعیت را در ذهن خود ایجاد کنید.
3- کلمات اتصال ساز را یاد بگیرید.
منظور از این کلمات، کلماتی هستند که به شما کمک می کنند تا در مکالمات ، افکار و مفاهیم خود را به همدیگر متصل کنید.
برای آنکه بتوانید یک اسپیکر با اعتماد به نفس به نظر برسید، یکی از مواردی که به آن نیاز دارید این است که بتوانید جریانی پیوسته از جملات منطقی را ایجاد کنید. مثلاً برای اعلام موافقت خود با چیزی که یک فرد بیان کرده استفاده از این عبارات خیلی مفید است :
I absolutely agree.
That’s a good point.
You’re right.
یا برای نشان دادن معایب و محاسن یک چیز می توانید از این عبارات استفاده کنید و بحث خود را منطقی و منسجم تر کنید.
On the other hand, …
Having said that, …
شاید بپرسید چه کلمات یا عبارات اتصال دهنده را باید یاد بگیرم.
باید بگویم بهترین کار این است که هر گاه به عبارت جدیدی برخورد می کنید که از گروه عبارات اتصال دهنده است سعی کنید آن عبارت را در زیر یکی از دسته های زیر ثبت کنید.
- آغاز کردن مکالمه
مثلاً (let me tell you something)
- اضافه کردن یک نکته
مثلاً (not only ….. but also)
- معرفی لیستی از موارد
مثلاً (…firstly …, secondly)
- موافقت کردن با کسی
مثلاً (I absolutely agree)
4- دانسته های خود را به کار بگیرید.
هر چیزی را که در زبان انگلیسی یاد می گیرید باید بلافاصله در گفتار و نوشتار خود استفاده کنید تا خوب در ذهن تان نقش ببندد. حتما این جمله را از حضرت محمد(ص) شنیده اید که “آفت علم فراموشی است!” برای ساده سازی این مرحله می توانید پروسه سه مرحله ای زیر را انجام دهید:
مرحله 1: عبارت را در جمله ببینید.
بعد از حفظ کردن یک کلمه یا عبارت سعی کنید آن را در چند مثال ببینید. اغلب دیکشنری های برتر برای هر کلمه مثال های متعددی عنوان می کنند. به این ترتیب با نحوه کاربرد آن کلمه یا عبارت در عمل بیشتر آشنا می شوید.
مرحله 2: با صدای بلند آن جملات را بگویید.
شاید شما از نوع فراگیران بصری باشید. یعنی افرادی که با دیدن می توانند بهتر یاد بگیرند. اما حتی اگر این گونه باشند با گفتن جملات با صدای بلند روند یادگیری را سریع تر می سازید. در این حین سعی کنید از تخیل خود نیز استفاده کنید. موقعیت آن جمله را تصور کنید و جزئیات دقیق جمله را تصویر سازی کنید.
مرحله 3: جملات خود را تولید کنید.
سعی کنید هر چه را یاد گرفته اید در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. و جملاتی تولید کنید که ساخته و پرداخته ذهن خودتان باشند. بهترین توصیه من این است که سعی کنید این جملات مربوط به مسائل روزمره زندگی شخصی خودتان باشند.

استفاده از قانون ۸۰/۲۰ در یادگیری زبان انگلیسی در یادگیری زبان انگلیسی موضوعی است که در این مقاله به آن می پردازیم. اما قبل از هر چیز ببینیم این قانون از کجا شکل گرفت.
قانون 80/20 در یادگیری زبان انگلیسی
استفاده از قانون 80/20 در یادگیری زبان انگلیسی در یادگیری زبان انگلیسی موضوعی است که در این مقاله به آن می پردازیم. اما قبل از هر چیز ببینیم این قانون از کجا شکل گرفت. اگر علاقه مند به مطالعه نسخه انگلیسی این کتاب هستید، می توانید به رایگان آن را از اینجا دانلود کنید! 🙂
در سال 1906 اقتصاددانی ایتالیایی به نام ویلفردو پاراتو متوجه نکته جالبی شد. او دید 80 درصد نخود فرنگی های باغچه اش در 20درصد غلافهای نخود فرنگی قرار دارند.
همچنین متوجه قانون مشابهی در رابطه با مالکان زمین شد. او فهمید که 80 درصد زمینهای ایتالیا در دست 20 درصد افراد این کشور هستند. این نسبت را می توان در موقعیت های بسیاری پیدا کرد.
به ویژه در دنیای کسب و کار. مثلا 80 درصد فروشها توسط 20 درصد مشتریان انجام می شوند. یا20 درصد افراد در دنیا صاحب 80 درصد ثروت جهان هستند. یا 80 درصد کارها توسط 20 درصد کارمندان یک مجموعه انجام می شوند.
امروزه این اصل در دنیا به نام اصل پاراتو شناخته می شود. هرچند همیشه این نسبت ثابت نیست. مثلا ممکن است به 70/30 یا 90/10 هم تغییر پیدا کند. اما نکته مهم و کلیدی این است که همه تلاشها نتیجه یکسان در برندارند. یعنی برخی تلاشها بیشترین نتیجه و برخی دیگرکمترین نتیجه را ایجاد می کنند.
یکی از سریع ترین روشها برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده از قانون 80/20 است.
شیوه ما در استفاده از زمان همیشه شیوه ی مؤثری برای رسیدن به نتایج دلخواه نیست. با درنظر گرفتن اصل پاراتو (قانون 80/20) در امر یادگیری زبان انگلیسی، میتوان گفت که 20 درصد تلاش ما بیشترین پیشرفت در یادگیری مهارتهای مختلف زبان انگلیسی را ایجاد می کنند و 80 درصد دیگر تلاشها منجر به کمترین پیشرفت میشوند.
در نتیجه باید همه تلاش و انرژی خود را روی 20 درصد مواردی متمرکز کنید که بیشترین فایده را برایتان دارند و 80 درصد مواردی که کمترین بازدهی را دارند را حذف کنید.
سه کاری که برای به کار گیری قانون 80/20 در یادگیری زبان انگلیسی باید باید انجام دهید عبارتند از:
1. هدف خود را از یادگیری انگلیسی مشخص کنید.
مشخص کردن هدف شاید 20 درصد مسیر باشد، اما قطعا 80 درصد موفقیت شما را در یادگیری انگلیسی تعیین می کند. آیا می خواهید فیلمهای زبان اصلی و اخبار را متوجه شوید؟ اگر می خواهید در یک کشور انگلیسی زبان زندگی کنید، سعی کنید رایج ترین اسلنگ ها و لغاتی که در مکالمات روزمره استفاده می شوند را یاد بگیرید. اگر می خواهید در یک آزمون شرکت کنید، باید تمرکزتان روی هر چهار مهارت اصلی زبان باشد.
2. بدانید که همه لغات و ساختارهای گرامری ارزش یکسان ندارند.
رایج ترین کلمات انگلیسی مفیدترین و کاربردی ترین کلمات در این زبان هستند. این کلمات درصد بسیار کمی از لغات در زبان انگلیسی را شامل میشوند، اما اگر این درصد کم را به طور عمقی یاد گرفته و تمرین کنید میتوانید به بیشترین تسلط در صحبت کردن به زبان انگلیسی برسید.
تنها 2000 لغت انگلیسی در 80 درصد مکالمات روزمره به کار می روند. پس نیازی نیست همه لغات را حفظ کنید! سعی کنید 20 درصد کلمات، عبارات و ساختارهای گرامری را یاد بگیرید. به عبارتی در حوزه لغت 2000 کلمه رایج و در حوزه گرامر زمانها، جملات معلوم مجهول و عبارات وصفی را یاد بگیرید. به تدریج می توانید این دامنه را افزایش دهید.
3. تلاش کنید تا بتوانید در مورد رایج ترین موقعیت ها صحبت کنید.
کلاسهای سنتی آموزش زبان سعی می کنند تقریبا همه موضوعات را به شما آموزش بدهند. اما اگر قصد ندارید این موقعیت ها را تجربه کنید راستش این کار فقط وقت تلف کردن است. سعی کنید رایج ترین موقعیت ها را یاد بگیرید. مثل:
رفتن به رستوران
خرید کردن
استفاده از حمل و نقل عمومی و …
وقتی به اندازه کافی برای صحبت در مورد این موقعیت ها احساس راحتی کردید، اعتماد به نفس شما بالاتر رفته و می توانید به یادگیری و صحبت در مورد موقعیت های دیگر بپردازید.
آیا آماده هستید تا به سرعت مهارتهای اسپیکینگ خود را افزایش دهید؟ پیشنهاد می کنم حتما نگاهی به دوره مکالمه آنلاین فرمول یک بیندازید!
این دوره بر اساس قانون 20/80 طراحی شده و مهمترین مطالبی که برای یادگیری زبان انگلیسی به آن نیازمندید نیز در آن گنجانده شده اند!