10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی

آیا می خواهید بدانید 10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی چه هستند؟ برای بسیاری از دانش آموزان کنکور همواره این سوال وجود دارد که چگونه سریع تر لغات را یاد بگیریم؟

 

من کامران معتمدی هستم  و در این مقاله قصد دارم راهکارهایی ساده ولی کاربردی را به شما دوست خوبم نشان دهم که با استفاده از آنها می توانید لغات را سریع تر به خاطر بسپارید.

 

این راهکارها هر چند ساده به نظر می رسند ولی حاصل تجربه بیش از دو دهه آموزش من در زمینه تدریس و نیز تالیف بیش از 22 جلد کتاب در حوزه کنکور هستند.

 

پس، اگر می خواهید سریع تر به واژگان زبان انگلیسی مسلّط شوید و آن ها را به حافظه درازمدت خود بسپارید، به روش های ارائه شده در زیر توجه بفرمایید و سعی کنید از آنها استفاده کنید.

 

1- از مثال استفاده کنید.

 

اگر لغات را با مثال بیاموزید، با کاربردشان در جمله هم آشنا می شوید. یادگیری هر واژه با کمک مثال، بهترین و مؤثرترین روش آموزش لغات محسوب می شود. مثال لزوماً یک جمله طولانی نیست؛ بلکه می تواند تنها یک عبارت کوتاه باشد.

 

مثلاً blood pressure (فشار خون) مثال خوبی برای هر دو واژه blood و pressure است. درک مثال ها نباید دشوار باشد. بهترین مرجع برای پیدا کردن مثال، دیکشنری انگلیسی به انگلیسی Oxford یا Longman است. می توانید جمله متنی که خوانده اید را عیناً به عنوان مثال بازنویسی کنید و یا این که از مثال های ساده شخصی استفاده کنید.

 

 

2- از مترادف / متضاد استفاده کنید.

 

10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی

 

بهتر است که هر کلمه انگلیسی را با مترادف یا متضاد آن یاد بگیریم. با این روش احتمال فراموش کردن کلمات کاهش می یابد. به عنوان مثال:

اتفاق افتادن = happen = take place = occur

جمع ≠ مفرد plural ≠ singular

 

پیدا کردن مترداف ها و متضاد ها کار دشواری نیست. کافی است به دیکشنری انگلیسی به انگلیسی Oxford یا Longman مراجعه کنید و یا این که یک فرهنگ مترادف و متضاد (dictionary of synonyms and antonyms) و یا فرهنگ موسوم به thesaurus خریداری نمایید.

 

 

3- از کلمات هم خانواده استفاده کنید.

 

وقتی به کلمه ای مانند Certain (مطمئن) برخورد می کنید، با کمک دیکشنری کلمات هم خانواده آن را هم یاد بگیرید: Certainly (مطمئناً) و Certainty (اطمینان). با این کار، با یک تیر چند هدف را نشان می زنید.

 

یعنی چند کلمه جدیدتر هم یاد می گیرید؛ ضمن این که ماندگاری و تثبیت آن کلمه را در ذهنتان عمیق تر و بیشتر خواهید کرد. یک کلید به راحتی گم می شود اما بعید است که یک دسته کلید را به یکباره گم کنید. یادگیری کلمات هم خانوده، حکم آن دسته کلید را دارد که امکان گم شدنش کمتر خواهد بود.

 

4- از پسوند، پیشوند و ریشه کلمات استفاده کنید.

 

10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی

 

تسلط به پسوندها، پیشوندها و ریشه کلمات، تسلط به واژگان بیشماری را برایتان میسر می سازد. مثلاً پسوند -less به معنی without (بدونِ) در واژه های زیر دیده می شود:

 

آواره = homeless

 بیشمار = countless

بی دقت = careless

بی سیم = wireless

نترس و دلیر = fearless

ناامید = hopeless

 

پیشوند pre- (پیش، قبل) در کلمات زیر به کار رفته است:

 

دوران قبل از جنگ = prewar period

پیش دانشگاهی = pre-university

پیشگویی کردن = predict

پیش پرداخت/ بیعانه = prepayment

 

به ریشه geo (زمین) در واژه های زیر دقت کنید:

 

هندسه = geometry

          (شناسی study = logy)   زمین شناسی = geology

گیتا شناسی/ جغرافی = geography

ژئوفیزیک = geophysics

 

لیست کامل پسوندها، پیشوندها و ریشه کلمات را می توانید در انتهای دیکشنری های معتبر یا از اینجا ببینید.

 

 

5- از کلمات مشابه استفاده کنید.

 

کلمات شبیه به هم برای زبان آموزان گیج کننده و دردسر آفرین هستند. آن ها را زیر هم بنویسید و به صورت گروهی یاد بگیرید تا ذهن شما تفاوت بین آن ها را درک کند. مثلاً:

 

پذیرفتن      accept

جنبه، وجه، لحاظ      aspect

انتظار داشتن      expect

به جز       except

لهجه       accent

احترام، احترام گذاشتن      respect

 

برای هر کدام یک مثال بنویسید تا آن ها را راحت تر به ذهن بسپارید. با توجه نشان دادن به این دسته کلمات، به کابوس یادگیری آنها پایان بدهید.

 

6- از روش تصویرسازی ذهنی استفاده کنید.

 

10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی

 

چینی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: “یک تصویر از هزار کلمه قدرتمند تر است.” اگر تصویری از یک کلمه در ذهن ساخته نشود، آن کلمه محکوم به فراموشی خواهد بود. چون ذهن انسان ابر رایانه ای است که با تصاویر کار می کند. به یک مثال توجه بفرمایید.

 

واژه vessel به معنای “ظرف، کشتی و رگ” مربوط می شود و همانطور که می بینید، بین این معانی هیچ ارتباط منطقی وجود ندارد. اما با تصویرسازی ذهنی می توان آن ها را برای همیشه فرا گرفت و هیچ گاه فراموش نکرد!

 

یک کشتی بادبانی به رنگ مشکی را تصور کنید که در دریایی آرام با هوایی آفتابی حرکت می کند. کنجکاو می شویم که نام آن را بدانیم. وقتی اطراف بدنه کشتی را نظاره می کنیم، کلمه vessel را می بینیم که به رنگ سفید در قسمت جلو کشتی از پایین به بالا نوشته شده است. پس نام کشتی را پیدا کردیم: vessel . وقتی قدم به عرشه کشتی می گذاریم، از یک بلندگو اعلام می شود که به کشتی vessel خوش آمدید.

 

اما کسی در آن اطراف به چشم نمی خورد. وارد یکی از کابین ها می شویم. بر روی یک میز، ظرفی بزرگ وجود دارد که بر روی آن هم کلمه vessel به راحتی دیده می شود. کنجکاو می شویم که داخل ظرف را نگاه کنیم. یک صندلی پیدا می کنیم، روی صندلی می ایستیم و داخل ظرف را با زحمت نگاه می کنیم.

 

از وحشت جیغ می زنیم چون داخل آن ظرف پر از رگ است. ناگهان متوجه می شویم که آن کشتی متعلق به خون آشامانی است که رگ های قربانیان خود را در آن ظرف ها ریخته اند و با کشتی به جزیره ای مخوف می برند تا با آن برای کودکان گرسنه خود اسپاگتی درست کنند!

 

حال قبل از این که از شدت ترس بیهوش شویم، کلمه vessel را با سه معنی مختلف و بی ربط آن تکرار می کنیم: کشتی، ظرف، رگ. بعید می دانم که شما با این تصویرسازی، کلمه vessel را فراموش کنید. 🙂

 

 

7- از روش کدگذاری استفاده کنید.

 

کدگذاری به این معنی است که هر بخش از یک کلمه انگلیسی را به یک کلمه فارسی ربط دهیم و بعد از مجموع آن بخش ها، معنی آن کلمه را استنباط کنیم. مثلاً برای یادگیری کلمه bother به معنی “اذیت کردن” بگوییم: این کلمه شبیه به brother است و همانطور که می دانیم برادر مهربان است و هرگز اذیت نمی کند، مگر این که بی عار (بی r) باشد. به عبارت دیگر برادر (بی brother (r اذیت خواهد کرد. پس bother به معنی اذیت کردن است.

 

باید توجه داشت که نمی توان همه کلمات را با این روش یاد گرفت؛ چون گاهی داستانی که از آن کلمه نقل می کنیم، از معنی آن دور شده و پیچیدگی آن به حدی می رسد که اگر آن کلمه را بدون آن روایت یاد می گرفتیم، کارمان راحت تر بود.

 

متأسفانه عده ای سودجو به اسم استاد زبان، جلساتی ترتیب می دهند و به زبان آموزان وعده می دهند که ما در یک روز به شما لغات زیادی را با روش کدگذاری یاد می دهیم و از قِبَل این وعده پوچ و توخالی، ثروت هنگفتی به جیب خود سرازیر می کنند. باز هم تکرار می کنیم: تعداد کمی از واژه ها را می توان با این روش یاد گرفت اما چون روش تأثیرگذاری است، به آن اشاره کردیم.

 

8- از فلش کارت استفاده کنید.

 

یک ورق A4 را به هشت قسمت مساوی تقسیم کنید. برای این کار، آن را از وسط تا کنید و بعد از جدا کردن آن به دو نیمه، هر نیمه را مجدداً به دو قسمت تقسیم کنید. و این کار را مجدداً انجام دهید تا ورق شما به صورت 8 قسمت مساوی درآید. بر روی یکی از برگه ها، پنج کلمه انگلیسی مهم که اغلب فراموش می کنید را بنویسید.

 

سپس در پشت برگه، معانی فارسی آن ها را به ترتیب یادداشت کنید. این برگه ها را همه جا به همراه داشته باشید: در تاکسی، مترو، مطب دندانپزشکی، فرودگاه و … تا زمانی که نتوانسته اید معانی آن ها را بدون مراجعه به پشت برگه بگویید، آن برگه را دور نریزید. مثلاً:

 

توجه داشته باشید که: اولاً تعداد کلمات از 5 تا بیشتر نشود چون برای ذهن سردرگمی ایجاد می کند، ثانیاً فقط کلمات دشوار را روی این برگه ها یادداشت کنید؛ یعنی کلماتی که با روش های معمول جذب ذهنتان نمی شوند.

 

9- ساختن فایل صوتی از واژگان

 

10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی

 

شما می توانید از دبیر زبان یا دوستی که تسلط نسبی به واژگان زبان دارد بخواهید که از روی کلمات به همراه معانی آن ها با سرعتی آهسته بخوانند و شما با گوشی موبایلتان یک فایل صوتی از صدای آن ها بسازید و با استفاده از هدفون، هر کجا که می روید به آن کلمات گوش بدهید.

 

بعد از چند بار گوش کردن سعی کنید بلافاصله بعد از پخش آن کلمه از گوشی، معنی آن را جلوتر از گوینده بگویید. هرگاه توانستید بدون اشکال همه آن کلمات فایل صوتی را معنی کنید، مجاز خواهید بود که آن فایل را از حافظه گوشی پاک نمایید.

 

10- دفترچه لغات تهیه کنید.

 

یک دفتر 100 برگ یا 200 برگ معمولی را بردارید و هر صفحه آن را به سه ستون تقسیم کنید. در ستون سمت چپ، کلمه انگلیسی، درستون میانی، مترادف یا متضاد آن کلمه به همراه معانی فارسی و در ستون سمت راست، مثالی از آن کلمه را بنویسید. برای مثال به دو واژه زیر اشاره می کنیم:

 

10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی

 

 

بهتر است در ستون سمت چپ، تلفظ هر کلمه را به صورت IPA که در دیکشنری موجود است، جلوی آن بنویسید. در ضمن بهتر است هم خانواده ها هم حتی المقدور در زیر آن کلمه به صورت تفکیک شده نوشته شوند.

این دفترچه در حکم حساب بانکی شما در زبان انگلیسی است. هر لغتی که به آن اضافه می کنید، موجودی حسابتان را افزایش می دهد و سود حاصله، موجبات رضایت خاطرتان را فراهم می نماید.

 

و اما سخن آخر این که شما می توانید برای یاد گیری کلمات انگلیسی از مجموعه ای از این روش ها به صورت ترکیبی استفاده کنید. مثلاً برای یک کلمه هم مثال بزنید، هم مترادف و متضاد بیاورید و همچنین هم خانواده های آن را یاد بگیرید.

 

امید دارم که با خواندن مقاله 10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی، شوق وعلاقه تان برای یادگیری واژه های انگلیسی افزون شده باشد. تا این روش ها را در عمل اجرا نکنید، متوجه تأثیر آن ها در یادگیری تان نخواهید شد. پس چه بهتر که از همین امروز شروع کنید! و مطالعه این مقاله را به دوستانتان سفارش کنید. مؤید باشد.

 

از این که نظر خود را در انتهای مقاله 10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی برای ما و خوانندگان مان درج می کنید از شما بینهایت سپاسگزاریم.

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

آیا می دونید دونستن اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی به عنوان بخشی از حوزه واژگان یک ضرورت محسوب میشه؟  اگه بخواین به انگلیسی در مورد مد و سبک پوشش صحبت کنید چی می گین؟ از چه لغات و اصطلاحات مربوط به مد باید استفاده می کنید تا بتونید در مورد ظاهر و نحوه پوشش یک شخص صحبت کنید؟

 

این روزها و با توجه به تبلیغاتی که از تلویزیون و رسانه های مختلف میشه، روز به روز به تعداد افراد علاقه مند به صنعت مد و پوشاک افزوده میشه و خیلی از کلمه ها و اصطلاحات انگلیسی مربوط به اون وارد زبان ما شده و به کار میره.

 

اگه شما از اون دسته از افرادی هستین که به این صنعت علاقه دارین و می خواین اصطلاحات خوب و خیلی کاربردی مد و استایل رو به انگلیسی بدونین و از اون ها برای توصیف ظاهر خودتون یا اطرافیانتون استفاده کنین، پس تو این مقاله با من همراه باشین. از این کلمه ها و عبارات مربوط به مد استفاده کنید و سعی کنید مترادف های دیگه ای برای سبک پوشش یاد بگیرید.

 

تفاوت بین مد و استایل

خیلی از ما، مد و استایل رو با هم یکی می دونیم. اما واقعیت اینه که این دوتا کلمه با هم خیلی فرق دارن. میشه گفت که فشن، مد و استایل، از کلمه های کلیدی دنیای مد هستن و قطعاً اون ها رو بارها و بارها شنیدین. اما معنای دقیق اون ها و تفاوتشون با هم رو هم می دونین؟

الآن معنی دقیق هرکدوم رو توضیح می دم.

مد (فشن) سبکیه که تو یه دوران خاصی محبوب میشه و عده ای ازش استفاده می کنن؛ اما بعد از یه مدتی از تب و تاب می افته. اما استایل (سبک پوشش) روشی هست که شما با اون، ذائقه و سلیقه خودتون در لباس پوشیدن رو به بقیه نشون می دین.

 

اول چند تا کلمه مربوط به مد و استایل یاد بگیریم و ببینیم چندتاشو می دونستین یا شنیده بودین:

 

1. fashionable = someone who wears the newest clothes

مد روز

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

“That style of jeans isn’t very fashionable.” (Opposite – unfashionable / out of fashion)

“اون سبک شلوار جین خیلی مطابق مد روز نیست.”

 

2. in = if something is “in”, it’s fashionable

مُد روز

 

“Are skinny jeans still in?”

“آیا شلوار جین های تنگ و چسبان هنوز رو مد هستن؟”

 

3. a la mode = a French phrase to mean fashionable

مد روز (این لغت فرانسوی است.)

 

 “Vintage fashion is very a la mode at the moment.”

“در حال حاضر سبک لباس های وینتیج خیلی رو مد هستن.”

 

4. trendy (noun = trend) = fashionable

شیک (اسم = باب روز)

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

“All her daughters are very trendy.”

“همه دخترانش خیلی شیک و روی مد هستن.”

 

5. the latest (from the catwalk / runway) = the most recent fashion (from the fashion shows, and modelled on the catwalk / runway)

جدیدترین مد

“I like keeping up with the latest fashions.”

“من دوست دارم طبق جدیدترین مدهای روز پیش برم.”

 

6. all the rage = currently very fashionable

بسیار رایج

 

 “It’s all the rage to wear your trousers very low on your waist.”

“این که شلوارت رو خیلی پایین تر از کمرت بپوشی بسیار مد هست.”

 

7. fashion victim = someone who follows fashion but doesn’t think about if it looks good on them

مدپرست / مدگرا

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

“Why did she get those boots? They’re horrible! I think she’s a bit of a fashion victim.”

” چرا اون چکمه‌ها رو خرید؟ خیلی زشت هستن! به نظرم اون یه جورایی مدپرسته.”

 

کلمات مترادف استایل (سبک لباس پوشیدن)

 

اگه بخواین همیشه فقط کلمه style رو تو جملاتتون به کار ببرین، صحبت هاتون خیلی ساده و تکراری به نظر می رسه. پس چند تا کلمه مترادف با اونو یاد بگیرین تا جایگزین style کنین و دیگران رو با دانش واژگانی خودتون حسابی تحت تاثیر قرار بدین.

 

8. stylish = with style

شیک

“He wore a very stylish waistcoat.”

“اون جلیقه بسیار شیکی پوشید.”

 

9. chic = elegant

زیبا و شیک

 

 “Parisian women always look so chic.”

“زنان پاریس همیشه بسیار آراسته و شیک به نظر می رسن.”

 

نکته 1: برای مردان می توانید از کلمه “debonair (متمدن)” یا ” dapper (زنده دل)” استفاده کنید.

“I saw a very debonair man in the street.”

“یک مرد خیلی شیک و متمدن در خیابان دیدم.”

“Who’s that dapper gentleman over there?”

“اون جنتلمن زنده دلی که اونجاست، کیه؟”

 

نکته 2: (کلمه “dapper” معمولاً برای آقایون سن بالا استفاده می شه.)

 

10. classy = showing sophisticated taste

خیلی شیک

“She always wears classy jewellery – nothing you can find in the usual high street jewellers.”

“اون همیشه از جواهرات شیک و عالی استفاده می کنه – چیزی که توی خیابون های معمول جواهرفروشی نمی تونین پیدا کنین.”

 

11. snazzy = stylish

شیک و گیرا

“I like your new shoes. Very snazzy!”

“از کفش های جدیدت خوشم میاد. خیلی شیکن!”

 

12. a snappy dresser = a person who dresses with great attention to detail and who looks good

فرد شیک پوش

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

“Colin is a very snappy dresser. He always looks very well presented.”

“کالین یه آدم خیلی شیک پوشه. اون همیشه با ظاهر خیلی خوب دیده میشه.”

 

13. have a sense of style = know what makes you look good and stylish

داشتن درک از سلیقه و آراستگی

“Carla has such a good sense of style. She always looks fabulous.”

“کارلا درک خیلی خوبی از شیک پوشی داره. اون همیشه فوق‌العاده به نظر می رسه.”

 

14. a style icon = someone who is well known for their sense of style (and who people want to copy)

مظهر شیک پوشی

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

 “Audrey Hepburn is a style icon for millions of women.”

“آدری هپبورن برای میلیون ها زن، نماد و مظهر شیک پوشی است.”

 

15. to scrub up well = to look good when you make an effort with smart clothes

خوش ظاهر بودن

 

“I think we’ve scrubbed up pretty well for the wedding!”

“به نظرم به اندازه کافی برای عروسی خوش لباس شدیم!”

 

 

انواع استایل

به لباس هایی که پوشیدین نگاه کنین! می دونین تو انگلیسی به ترکیبی که الان پوشیدین چی میگن؟ این جا با چند تا کلمه و مثال براتون توضیح دادم:

 

16. formal / informal

رسمی / غیر رسمی

“He always wears formal clothes to work. He’s always in a suit.”

“اون همیشه لباس رسمی برای کار می پوشه و کت و شلوار به تن داره.”

 

17. smart casual = the clothes you can wear which are half way between formal and casual

اسمارت کژوال ( لباس هایی که بین رسمی وغیر رسمی هستند.)

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

 “The invitation says ‘smart casual’ so you don’t need to wear a suit.”

“تو دعوتنامه نوشته که سبک لباس اسمارت کژوال است، بنابراین نیازی نیست کت و شلوار بپوشی.”

 

18. leisure wear = clothes like tracksuits that you wear to be comfortable at home

لباس راحتی

 

 “We’re always in our ‘leisure wear’ on Sundays.”

“ما همیشه یکشنبه ها لباس راحتی مون رو می پوشیم.”

 

19. vintage = clothes from more than 30 years ago

وینتیج ( لباس های که متعلق به بیش از 30 سال پیش هستند.)

 

 “If you keep that leather jacket for another few years, it will be vintage!”

اگه چند سال دیگه هم اون کت چرمی رو نگه داری، دوباره مد میشه!”

 

(به جای کلمه vintage میشه از کلمه ” retro” به معنی “باز رواجی” استفاده کرد.)

 

عباراتی با “rag

 

کلمه “rag” هم از اون عبارت های عامیانه ای هست که برای “لباس و پوشاک” استفاده میشه. تو انگلیسی چند تا اصطلاح داریم که کلمه “rag” در اون ها به کار رفته که فارسی اون رو تا به حال خیلی شنیدین. مثل:

 

20. the rag trade = the clothing industry

صنعت پوشاک

 

 “Her grandparents worked in the rag trade in East London.”

“پدربزرگ و مادربزگش در صنعت پوشاک در شرق لندن کار می کردن.”

 

21. from rags to riches = a type of story where someone goes from being poor to very rich

از فرش به عرش ( اشاره به یک داستان که در آن شخصی از فقر به ثروت می رسه.)

 

 “Her new book is a typical rags to riches story.”

“کتاب جدید اون، نوعی داستان از فرش به عرش رسیدنه.”

 

22. glad rags = your best clothes

لباس پلوخوری

 

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی

 

 “Look at this photo of us in our glad rags!”

“به این عکس که لباس های پلوخوریمونو پوشیدیم نگاه کن!”

 

امیدوارم که اگه اهل مد و شیک پوشیدن هستین  با استفاده از این کلمات و عبارت ها بتونین خودتون یا استایل و سلیقه خودتون در لباس پوشیدن رو پیدا کنین و خیلی راحت اونو توصیف کنین.

 

راستی! استایل شما چیه؟ ویژگی های سبک پوششتون رو در بخش نظرات در همین زیر برای ما و دوستان دیگه بنویسید!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

تابستان گرم از راه رسیده و بهترین فرصت مهیاست تا ضمن تفریح و مسافرت از درخشش خورشید زیبا لذت ببریم. “52  لغت و اصطلاح داغ تابستانی” به شما این فرصت را می دهد تا در کنار لذت بردن از فرصت تابستان به یادگیری زبان انگلیسی نیز بپردازید. البته شاید بخواهید برای یادگیری انگلیسی در تابستان در کلاسهای مکالمه شرکت کنید یا به طور خودآموز به یادگیری انگلیسی بپردازید.

 

به هر حال هدفتان هر چه که باشد نیکوست. لابد می دانید یادگیری واژگان و اصطلاحات ضروری در مورد تابستان مانند سایر اصطلاحات ضروری در انگلیسی برای یک زبان آموز لازم و ضروری می باشند. پس، از شما دعوت می کنم وسایل خود را جمع کنید، کرم  ضد آفتاب بزنید تا قبل از اتمام تابستان در این مسیر گرم و زیبا به راه بیافتیم!

قبل از هر چیز ابتدا ببینیم معنی تابستان به انگلیسی چیست؟

 

summer

تابستان، تابستان را در جایی گذراندن

 

summertime

هنگام تابستان

 

midsummer, dog days

وسط تابستان، چله تابستان

 

summery

تابستانی

 

 52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

 

1. to be off on your vacation

گذراندن تعطیلات

 

My friends are off on their vacation in Turkey at the moment.

دوستانم در حال گذراندن تعطیلات خود در ترکیه هستند.

 

 

2. travel on a shoestring

مسافرت کردن با حداقل بودجه ممکن / مسافرت کردن با بودجه بسیار کم

 

I really learned how to travel on a shoestring when I studied abroad.

وقتی در خارج تحصیل می کردم، یاد گرفتم که واقعا چطور با حداقل بودجه ممکن سفر کنم.

 

 

3. to take a shine to someone

از کسی خوش آمدن / (به کسی) علاقه مند شدن

 

My younger brother has really taken a shine to you.

برادر کوچکترم واقعاً به تو علاقمند شده است.

 

 

4. thrown in at the deep end

در عمل انجام شده قرار گرفتن

 

On my first day in this job, I was asked to give a report to the board of directors. I was really thrown in at the deep end!

در اولین روز کاری ام، از من خواستند که یک گزارش به هیئت مدیره ارائه بدم. واقعاً در عمل انجام شده قرار گرفتم.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

 

5. to make hay while the sun shines

تا تنور داغ است نان را چسباندن / از فرصت استفاده کردن

 

 The tourists won’t be here forever, so we’d better make hay while the sun shines.

توریست ها همیشه این جا نمیان، پس بهتره از فرصت استفاده کنیم و تا تنور داغه، نان رو بچسبونیم.

 

 

6. a drop in the ocean

بسیار اندک / خیلی کم

 

5,000 new schools are to be built, but this is just a drop in the ocean for such a vast country.

پنج هزار مدرسه جدید در دست احداث است، اما این تعداد مدرسه برای چنین کشور بزرگی خیلی کم است.

 

 

7. like water off a duck’s back

آب در هاون کوبیدن / بیهوده، بی‌اثر

 

Tom always criticizes Larry, but he ignores it and the criticism is like water off a duck’s back.

«تام» همیشه از « لری» انتقاد می کنه، اما او توجهی نمی کنه و این انتقاد ها بی فایده هستند.

 

8. like a fish out of water

معذب / غریبی کردن

 

I went to an office party last night, and I really felt like a fish out of water. I have nothing in common with those people.

دیشب به مهمانی شرکت رفتم و واقعاً احساس غریبی می کردم. چون هیچ وجه اشتراکی با افراد حاضر در مهمانی نداشتم.

 

 

9. Indian summer

گرمای پاییزه

 

Indian summer has been unexpectedly long this year.

امسال، گرمای پاییزه به طور غیر منتظره ای طولانی شده است.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

10. the dog days of summer

چله تابستان

 

During the dog days of summer it’s too hot to work outdoors.

هوا در چله تابستان این قدر گرمه که نمیشه بیرون از خانه کار کرد.

 

11. the lull (or calm) before the storm

آرامش قبل از طوفان

 

It was like the calm before the storm, as I knew difficult times were to come.

مثل آرامش قبل از طوفان بود، چون می دونستم که دوران سختی پیش رو است.

 

 

12. full of hot air

چرت و پرت گفتن

 

I did not believe a word she said. She was full of hot air.

 

حتی یک کلمه از حرف های او را باور نمی کنم، خیلی چرت و پرت می گوید.

 

 

13. under the sun

در جهان / در دنیا

 

London’s Oxford Street has every shop under the sun; it is always at its busiest on a Thursday.

در خیابان آکسفورد لندن همه نوع فروشگاههای جهان را شامل میشه و همیشه روزهای پنج شنبه در اوج شلوغیه.

 

 

14. a/(one’s) place in the sun

جایگاه یا موقعیت مطلوب

 

He was one of those people who was always looking for his place in the sun.

او یکی از کسانی بود که همیشه دنبال موقعیتی مطلوب می گشت.

 

Your place in the sun will be assured when you win this match.

وقتی در این مسابقه برنده بشین، جایگاه و موقعیت مطلوبتون قطعی خواهد شد.

 

 

15. a cold day in July

یک روز سرد در جولای (مرداد)، اتفاق محال

 

It’ll be a cold day in July before I buy you a new car.

از محالاته که یک ماشین جدید برات بخرم.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

 

16. stay out of the sun

خودداری از قرارگرفتن در معرض آفتاب / دور ماندن از آفتاب

 

Be careful when you’re on holiday. Apply lots of sun cream, keep hydrated and keep out of the midday sun if you can.

وقتی در تعطیلات هستید مراقب باشید. از کرم ضد آفتاب به مقدار زیاد استفاده کنید، پوست خود را مرطوب نگه دارید و از قرار گرفتن در معرض آفتاب نیم روزی خودداری کنید.

 

 

17. sit in the sun

نشستن زیر نور آفتاب

 

I can’t sit in the sun for very long with my fair skin.

من نمی تونم مدت زمان زیادی با پوست زیبا و سفیدم زیر نور آفتاب بنشینم.

 

 

18. the sun is in your eyes

تابیدن نور آفتاب در چشم ها

 

The sun is in my eyes, I can’t see a thing.

نور خورشید توی چشمام می تابه، نمی تونم چیزی رو ببینم.

 

 

19. shield your eyes from the sun

محافظت از چشم ها دربرابر نور آفتاب

 

I wear a wide hat to shield my eyes from the sun.

من یک کلاه لبه پهن روی سرم می گذارم تا از چشمانم در برابر نور خورشید محافظت کنم.

 

 

20. a drop of rain

یک قطره باران

 

Their simple wedding ceremony couldn’t have been more perfect, and there wasn’t a drop of rain that day.

مراسم ازدواج ساده آن ها نمی توانست بهتر از این برگزار شود، در آن روز حتی یک قطره باران هم نبارید.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

21. glorious weather

هوای عالی

 

Yesterday’s match was played in glorious weather with plenty of warm sunshine.

مسابقه دیروز در هوایی عالی و با تابش آفتابی گرم برگزار شد.

 

 

22. the best of the weather

بهترین شرایط آب و هوایی

 

It got clearer as I went north, so we must have got the best of the weather.

هرچه به سمت شمال حرکت کردم، هوا صاف تر شد. پس باید با بهترین شرایط آب و هوایی مواجه شویم.

 

 

23. feel the heat

احساس گرما کردن

 

 I could feel the heat of the sun on my back as I cycled through the park.

همان طور که در پارک می چرخیدم، می توانستم گرمای خورشید را روی پشتم احساس کنم.

 

 

24. escape from the heat

فرار کردن از گرما

 

In summer, many people leave the city for the seaside to escape from the heat.

بسیاری از مردم در تابستان و برای فرار از گرما، از شهر خارج می شوند و به ساحل می روند.

 

 

 

25. dive into water

شیرجه زدن در آب

 

He dove into the water and started swimming.

او در آب شیرجه زد و شروع کرد به شنا کردن.

 

 

 

26. get a suntan

برنزه شدن

 

She’s on the beach all day, trying to get a really deep suntan.

اون تمام روز توی ساحل بود و سعی می کرد تا تنش حسابی برنزه بشه.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

 

27. cool off

خنک شدن

 

It can get hot in the summer so you may want to cool off with an ice dessert.

در فصل تابستان هوا بقدری داغ میشود که شاید بخواهید با یک دسر یخی خنک شوید.

 

 

 

28. floaties

بازوبند شنا

 

I used to hate wearing floaties when I was a kid. I just wanted to swim like all the adults.

وقتی بچه بودم، از پوشیدن بازوبند شنا متنفر بودم. فقط می خواستم مثل همه بزرگسالان شنا کنم.

 

29. life guard

غریق نجات

 

The life guard blew his whistle to tell the people they were swimming too far away.

غریق نجات سوت زد که به مردم بگوید آنها در فاصله خیلی دور در حال شنا کردن بودند.

 

 

30. popsicle

بستنی یخی

 

I have great memories of going to the beach with my grandparents when we were younger. They would always buy us popsicles.

من خاطرات بسیارخوبی از رفتن به ساحل با پدربزرگ و مادربزرگم دارم وقتی جوانتر بودیم، آنها همیشه برای ما بستنی یخی می خریدند.

 

 

31. take a dip

آب تنی کردن

 

I’m going to take a quick dip and then I’ll come home.

من قصد دارم یه آب تنی کنم و سپس به خانه بر گردم.

 

 

32. peak season

فصل اوج شلوغی

 

July and August are the peak season months. This is when everything becomes more expensive.

جولای و آگوست ماه های اوج شلوغی جمعیت هستند. این زمانی است که همه چیز گرانتر می شود.

 

 

33. rates

نرخ قیمت ها

 

The rates of the resort are always higher in the summer months.

نرخ اقامتگاه های تفریحی همیشه در ماه های تابستان بیشتر است.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

 

34. sun lounger

تختخواب آفتابگیر

 

We had to wake up early to make sure we got the sun loungers we wanted by the pool.

برای اطمینان ازین که تخت های آفتابگیری را که در کنار استخرمیخواستیم گرفته ایم باید زود بیدار شویم.

 

 

35. flip flops

دمپایی لاشصتی

 

No one wears shoes when they go to the beach. You can only see people who are barefoot or wearing flip flops.

هیچ کس موقع رفتن به ساحل کفش نمی پوشه. کافیه یه نگاهی به افرادی که پابرهنه هستند یا دمپایی لاشصتی پوشیدند ببندازی.

 

 

36. tank top

 تیشرت بدون آستین

 

When you wear a tank top, your arms get nice and brown.

وقتی تیشرت بدون آستین می پوشی بازوهای زیبا و قهوه ای ات نمایان میشن.

 

 

37. blistering heat

گرمای شدید

 

No one stays in the city during the summer because of the blistering heat.

هیچ کس درطول تابستان به دلیل گرمای شدید در شهر نمی ماند.

 

 

38. breeze

نسیم

 

I love being by the sea because there’s always a breeze and I don’t get too hot.

عاشقاین هستم که کنار دریا بمانم چون آنجا همیشه نسیمی می وزه و خیلی گرمم نمیشه.

 

 

39. humid

مرطوب

 

In many parts of Europe it’s very humid in the summer and it’s easy to sweat.

در بسیاری از مناطق اروپا تابستان بسیار مرطوب است و براحتی عرق می کنی.

 

40. scorching hot

بسیار گرم و سوزان

 

It’s scorching hot today and every one is swimming in the pool.

امروز هوا خیلی گرم و سوزان است و همه در استخر شنا می کنند.

 

 

41. fishing rod 

چوب ماهیگیری

 

Tim just got a new fishing rod for his birthday and he hopes to go fishing this weekend.

تیم تازه برای جشن تولدش یک چوب ماهیگیری هدیه گرفته و امیدواره آخر این هفته به ماهیگیری برود.

 

 

42. hiking trail

مسیرپیاده روی مسیری که شما در هنگام پیاده روی بر روی آن راه میروید. 

 

We’re going to go on an easy (hiking) trail because it is our first time.

ما قصد داریم پیاده روی را در یک مسیر آسان ادامه دهیم چون این اولین بارمان است.

 

 

43. pitch

برپا کردن، زدن

 

We should pitch our tent here away from the water.

ما باید چادرمان را اینجا دور از آب برپا کنیم.

 

 

44. get away

به تعطیلات رفتن

 

I really need to get away this year.

امسال واقعا باید به تعطیلات برم.

 

52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی

 

45. check out

رفتن و بازدید کردن از

 

While we were in France, we checked out some of the food markets.

وقتی فرانسه بودیم، به بازارهای اغذیه رفتیم و دیدن کردیم.

 

 

46. kick back

استراحت کردن

 

All I did on holiday was kick back and take it easy.

در تعطیلات فقط استراحت کردم.

 

 

47. take in

وقت اختصاص دادن برای یک فعالیت

 

While we were there, we took in the sights. It’s such an interesting city.

وقتی اونجا بودیم وقت گذاشتیم و از نقاط دیدنی بازدید کردیم. عجب شهر قشنگی.

 

 

48. burn up

تب بالا داشتن

 

I asked to see a doctor because I was burning up.

درخواست کردم که پیش دکتر بروم چون داشتم از تب می سوختم.

 

 

49. come down with / go down with

مبتلا شدن به

 

He came down with food poisoning on holiday, so we stayed in the hotel most of the time!

او در سفر دچار مسمومیت غذایی شد، بنابراین بیشتر اوقات رو در هتل ماندیم.

 

 

50. come out in (spots / a rash) 

لکه/ کهیر زدن

 

“I bought a local sun cream, but I came out in a horrible rash.”

کرم ضد آفتاب محلی خریدم، اما به طور وحشتناکی کهیر زدم.

 

 

52. keep (something) down 

چیزی را در معده نگه داشتن

 

I got terrible food poisoning and I couldn’t keep anything down.

به شدت دچار مسمومیت غذایی شدم و نمی تونستم چیزی توی معده ام نگه دارم.

 

52. pick up

ویروس گرفتن

 

I think I picked up a bug when I was on holiday.

فکر کنم وقتی در تعطیلات بودم مبتلا به ویروس شدم.

 

 

از شما سپاسگزارم که مقاله 52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی را مطالعه نمودید. برنامه شما برای این تابستان چیست؟ قصد دارید به کجا سفر کنید؟ در چه دوره آموزشی شرکت کنید؟ لطفا اگر لغت و اصطلاح دیگری را هم لازم می دانید به ما بگویید تا به این مقاله اضافه کنیم. ممنون خواهم شد اگر نظر ارزشمند خود را در زیر همین مقاله برای ما و خوانندگان گرامی سایت درج کنید.

 

 

 

 

 

مکالمه آنلاین فرمول 1

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

آشنایی با لغات و مکالمات مربوط به رستوران از جمله مواردی است که در یادگیری زبان انگلیسی برای هر زبان آموز لازم است. طبیعی است برای سفارش غذا در یک رستوران خارجی بایستی با یک دسته لغات و جملاتی آشنا باشیم.

 

بر این اساس در این مقاله با عنوان لغات و مکالمات مربوط به رستوران به معرفی گروهی از کلمات و جملات ضروری می پردازیم که برای رزرو کردن میز، منوی غذا، مشکلات مربوط به غذا و درخواست صورتحساب به آنها نیازمندیم.

 

ابتدا به معرفی لیست مربوط به لغات و مکالمات مربوط به رستوران می پردازیم.

 

اگر به مکالمه در خصوص غذا و دیگر موضوعات روزمره علاقه مند هستید پیشنهاد می کنیم حتما نگاهی به کتاب مکالمه بدون گرامر بیندازید. نتایج استفاده از این کتاب را  در صفحه محصول ببینید.

Meanings

Words

Meanings

Words

پیش‌غذا

 

appetizer


غذای رستوران که قیمت جداگانه دارد

 

à la carte

 

نوشیدنیbeverage

مغز پخت به اندازه کافیa point (French, pronunciation: /pwah)


صندلی کودکbooster seat

در آب جوش فرو کردن (به منظور سفید کردن یا پوست کندن و غیره)blanch

ریز ریز شدهchopped

غذا شامل برش های کوچک نان (سرخ شده در روغن)breaded

سرخ شده با روغن زیادdeep fried

شکایت کردن

(make a) complaint

تزئین غذا / تزئین کردنgarnish

کف

froth

برش لیموlemon wedge

پارچ

jug/ pitcher

گوشت چرخ کردهminced

گوشت بریده شده به شکل گرد یا بیضی (به ویژه گوشت گاو یا گوساله)

medallion

سرخ کردن در ماهیتابه با روغن کمpan fry

با یخ (نوشیدنی)

on the rocks

گوشت سرخ شده در دیگpot-roast

آب پز کردن

poach

تفت دادن در روغن یا کرهsauté

سادهplain

چاشنی / ادویهseason

خوش طعم / خوش مزهsavory

گوشت به سیخ کشیدن و کبابی کردنspit-roast

خوراک جانبی / مخلفاتside dish

خورشتstew

بخارپز کردنsteam

پرشده (از ماده‌ای) / شکم‌پر (غذا)stuffed

نی (برای نوشیدن)straw

چاشنی که روی یک غذا قرار می ریزند (به عنوان مثال، قارچ و ژامبون روی پیتزا)topping

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

آب شیر / آب لوله کشیtap water

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 بیش از حد پخته شدهoverdone

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

رزرو کردن

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

“I booked a table for two for … (8pm).

“من یه میز برای دو نفر برای ساعت … (8 بعدازظهر) رزرو کردم.”

“It’s under the name of …”
“A table for two please.”

“به نام …. یه میز برای دو نفر، لطفاً.”

 

جملاتی که کارمند رستوران می گوید:

 

“Of course. Please come this way.”

“البته . از این طرف لطفاً.”

 

Certainly. This way please. I’ll show you to your table.

حتماً. از این طرف لطفاً. من میزتون رو به شما نشون میدم.

 

Or…

یا

 

“Your table isn’t quite ready yet.”

“میزتون فعلاً  آماده نیست.”

 

I’m afraid you’ll have to wait. There will be a table for you in ten minutes.

متأسفم باید منتظر بمونید. ظرف ده دقیقه دیگه یه میز براتون خالی میشه.

 

“Would you like to wait in the bar?”

“مایلید توی بار منتظر بمونید؟”

“We’re fully booked at the moment. Could you come back a bit later?”

“الان تمام میزهامون پر هستند. می تونید کمی بعد برگردید؟”

 

Is this table OK for you?

این میز براتون مناسبه؟

 

Can I take your coats?

می تونم کتتون رو بگیرم؟

 

Do you need a booster seat for the child?

یه صندلی کودک برای فرزندتون احتیاج دارید؟

 

Do you need a high chair for the baby?

یه صندلی بلند برای کودکتون نیاز دارید؟

 

انواع سوال درباره منو

 

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 “What’s … exactly?”

“این غذای …. دقیقاً چی هست؟”

“Is this served with … (salad)?”

“این غذا با … (سالاد) سرو میشه؟”

“Does this have any … (seafood) in it?”

“آیا داخل این غذا … (غذای دریایی) هست؟”

“What do you recommend?”

“پیشنهاد شما چیه؟”

 

مکالمه شماره 1

 

 

Hello. Are you ready to order?

سلام. برای سفارش آماده اید؟

We’d like a little longer, please.

کمی بعد سفارش می دیم.

 

OK.

بسیار خب.

 

مکالمه شماره 2

 

 

Can I take your order?

می تونم سفارشتون رو بگیرم؟

 

Is there anything you recommend?

غذایی هست که پیشنهاد بدید؟

 

The chef’s special is very popular.

غذای مخصوص سرآشپز خیلی طرفدار داره.

 

سفارش دادن

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

سوالاتی که ممکن است پیشخدمت از شما بپرسد:

 

“Are you ready to order?”

“آماده سفارش هستید؟”

 

What would you like to start with?

مایلید با چی شروع کنید؟

“Can I take your order?”

“می تونم سفارشتون رو دریافت کنم؟”

“Here you are. Anything to drink?”

” خدمت شما. چیزی برای نوشیدن میل دارید؟”

 

Can I get you a drink?

می تونم براتون یه نوشیدنی بیارم؟

 

“Would you like … (chips) with that?”

“آیا همراه با غذاتون … (چیپس) میل دارید؟”

 

Can I get you anything else?

می تونم چیز دیگه ای براتون بیارم؟

 

Was everything alright with your meal?

همه چیز در سفارشتون درست بود؟

 

Would you like some dessert?

کمی دسر میل دارید؟

 

جملاتی که شما به عنوان مشتری می توانید استفاده کنید:

 

I’d like some mineral water with a lemon wedge, please.

کمی آب معدنی به همراه یک برش لیمو، لطفاً.

 

Just some tap water, please.

فقط کمی آب از شیر، لطفاً.

 

 I’ll have a Coke, please.

یه نوشابه می خواهم، لطفاً.

 

What non-alcoholic beverages do you have?

چه نوشیدنی های بدون الکلی دارید؟

“We’d like to order …”

“ما می خواهیم … سفارش بدیم.”

 

May I see the menu?

ممکنه منو رو ببینم؟

 

Can you recommend an appetizer?

می تونید یه پیش غذا پیشنهاد بدید؟

 

What’s the chef’s special?

غذای مخصوص سرآشپز چیه؟

 

What’s today’s special?

غذای مخصوص امروز چیه؟

 

Could I have the chicken à la carte?

می تونم مرغ رو جداگانه داشته باشم؟

 

Is there any seasoning on the chicken?

آیا به مرغ چاشنی زده اید؟

 

What’s in the ’Hearty Pasta Soup’?

چی داخل این سوپ پاستای خوشمزه و پر ملات هست؟

 

What side dishes can you recommend?

چه مخلفاتی با غذا می تونید پیشنهاد کنید؟

 

Is the salmon steamed or fried?

ماهی سالمون بخارپزه یا سرخ شده؟

 

 

اگر غذایی که سفارش داده اید تمام شده باشد، پیشخدمت می گوید:

 

“I don’t think we have any more … (lobster) left. I’ll check with the kitchen.”

“فکر می کنم … (خرچنگ دریایی) رو تموم کردیم. با آشپرخونه چک می کنم.”

“I’m sorry, but the king prawn soup is finished.”

“خیلی متأسفم، ولی سوپ شاه میگو تموم شده.”

 

 

مکالمه شماره 3- تغییر دادن سفارش

 

 

I’m sorry, but can I change my order?

عذر می خواهم، اما می تونم سفارشم رو عوض کنم؟

 

Of course. What would you like instead?

البته. بجاش چی میل دارید؟

 

The chicken salad.

سالاد مرغ

 

اشاره کردن به مشکلات در خصوص غذا:

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

مواردی که مشتری می تواند بگوید:

 

I’m sorry, but this isn’t what I’ve ordered.

متأسفم. اما این غذایی نیست که من سفارش دادم.

“I’m sorry, but this is cold.”

“شرمنده، اما این غذا سرده.”

 

This meat is overdone/ burnt.

این گوشت زیادی پخته شده / سوزانده شده.

 

“Can I change my order please?”

“می تونم سفارشمو عوض کنم؟”

 

مواردی که پیشخدمت می تواند بگوید:

 

 “I’m so sorry about that…”

“بابت این مسأله متاسفم که ….”

“Let me take it back for you.” (take it back = return it to the kitchen)

“اجازه بدید اون رو براتون برگردونم.”

“Let me change it for you.”

“اجازه بدید براتون عوضش کنم.”

 

 

مکالمه شماره 4 – حل و فصل مشکلات

 

 

Excuse me, but this is cold.

ببخشید، اما این غذا سرده.

 

Let me take it back for you Madam.

اجازه بدید اون رو براتون برگردونم خانوم.

 

Thank you.

ممنونم.

 

 

مکالمه شماره 5  حل و فصل مشکلات

 

 

Excuse me, but this isn’t what I ordered.

ببخشید، اما این غذایی نیست که من سفارش دادم.

Oh, I’m so sorry. I’ll change it for you straightaway.

اوه، خیلی عذر می خواهم. فوراً اون رو براتون عوض می کنم.

 

Thank you.

ممنونم.

 

درخواست صورتحساب

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

“Can we have the bill please?”

“می تونیم صورتحساب رو داشته باشیم؟”

“Could we get the bill?”

“میشه صورتحساب رو بگیریم؟”

“Could we pay please?”

“میشه صورتحساب رو پرداخت کنیم؟”

 

Is service included?

آیا شامل خدمات است؟

 

The rest is yours./ Keep the change.

بقیه پول برای خودتون.

 

I’m afraid there’s a mistake.

متأسفم اشتباهی پیش اومده.

 

There seems to be a mistake in the bill. We haven’t ordered any champagne.

به نظر می رسه در صورتحساب اشتباهی رخ داده باشه. ما شامپاین سفارش نداده ایم.

 

I’d like to speak to the manager. I want to make a complaint.

مایلم با مدیر صحبت کنم. می خواهم شکایت کنم.

 

نکته: کلمه صورتحساب در انگلیسی بریتانیایی bill و در انگلیسی آمریکایی chek گفته می شود.

 

 

مکالمه شماره 6 گرفتن صورتحساب

 

 

Can I help you?

می تونم کمکتون کنم؟

 

Yes, could we have the bill?

بله. میشه صورتحساب رو داشته باشم؟

Of course.

البته.

با شرکت در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک روان تر به انگلیسی صحبت کنید!

در پایان مقاله لغات و مکالمات مربوط به رستوران به چند مکالمه کاربردی توجه کنید:

 

مکالمه شماره 7 –  انتخاب یک رستوران خوب

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 

A: Devi, have you thought about where would you like to go to dinner on Friday for your birthday?

دیو، آیا فکر کرده ای که روز جمعه برای شام جشن تولدت کجا می خواهی بری؟

 

B: I am not sure. I don’t know that many restaurants around here.

مطمئن نیستم. این اطراف خیلی رستوران های زیادی رو نمی شناسم.

 

A: You know, we could look online at the local Internet sites.

راستش، می تونیم به صورت آنلاین یه سری به سایت رستوران های محلی بزنیم.

 

B: Good. Let’s take a look!

خوبه. بیا یه نگاهی بندازیم!

 

A: What kind of food would you like for your birthday?

برای تولدت چه نوع غذایی دوست داری؟

 

B: I enjoy Thai or Japanese the best.

بیشتر تایوانی یا ژاپنی باب میلم هست.

 

A: This one, Shogun, looks good.

این یکی، رستوران شوگان، به نظر خوب میاد.

 

B: Oh yes, I’ve heard of that one. Everyone I’ve spoken with says that it is great!

اوه آره، قبلاً دربارش شنیده بودم. با هرکی که صحبت کردم، میگه رستوران عالی هست.

 

A: Would you like to go there then?

پس می خوای بری اونجا؟

 

B: I think that that would be a really good choice! Let’s call and make a reservation.

فکر می کنم انتخاب خیلی خوبی باشه. بیا زنگ بزنیم و یک جا رزرو کنیم.

 

مکالمه شماره 8 – جا رزرو کردن

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 

A: Hello, Shogun Restaurant.

سلام، رستوران شوگان بفرمایید.

 

B: Hi, I would like to make a dinner reservation.

سلام. می خواهم برای شام میز رزرو کنم.

 

A: Of course, what evening will you be joining us on?

البته، چه شبی تشریف میارید؟

 

B: We will need the reservation for Tuesday night.

ما رزرو رو برای سه شنبه شب لازم داریم.

 

A: What time would you like the reservation for?

رزرو برای چه ساعتی هست؟

 

B: We would prefer 7:00 or 7:30.

ساعت 7 یا 7:30 رو ترجیح می دیم.

 

A: How many people will you need the reservation for?

برای چند نفر میز رزرو می کنید؟

 

B: There will be 4 of us.

برای 4 نفر

 

A: Fine, I can seat you at 7:00 on Tuesday, if you would kindly give me your name.

بسیار خُب. اگه لطف کنید و اسمتون رو بگید، می تونم برای ساعت 7 روز سه شنبه به شما صندلی بدم.

 

B: Thank you. The last name is Foster.

ممنونم. با فامیلی فاستر.

 

A: See you at 7:00 this Tuesday, Mr. Foster.

ساعت 7 همین سه شنبه می بینمتون آقای فاستر.

 

B: Thank you so much. I appreciate your help.

خیلی متشکر. از کمکت ممنونم.

 

 

مکالمه شماره 9 – هدایت به سمت میز

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 

A: Good evening, sir, and welcome to Chez Attitude.

شبتون بخیر آقا، به ش اتیتود خوش آمدید.

 

B: We have a dinner reservation for four at 7:00 under the name of  Foster.

ما یه میز شام چهار نفره برای ساعت 7 به اسم فاستر رزرو کردیم.

 

A: Yes, Mr. Foster, if you would please be seated over in the waiting area, our hostess will be with you in a moment.

بله آقای فاستر، اگه لطف کنید و در محوطه انتظار بنشینید، مهماندارمون به زودی پیش شما میاد.

 

B: Thank you. Would it be OK if we have a cocktail while we are waiting?

ممنون. اشکالی نداره اگه برای زمانی که منتظر هستیم، یه کوکتل سفارش بدیم؟

 

A: Of course, I will tell her.

البته. به مهماندار میگم.

 

B: I would really prefer an outside table. Would that be possible?

من میز بیرون رو بیشتر ترجیح میدم. امکانش هست؟

 

A: Sure, if you would like one of those tables, I could seat you right away.

البته. اگه یکی از اون میزهای بیرون رو میخواهید، همین الان ترتیبشو میدم.

 

B: Sure, that would be great! Thank you!

بله البته، عالی میشه! ممنون.

 

A: Here are your menus and the beverage menu, and would you like to order your drinks now?

منو غذای اصلی و منو نوشیدنی ها خدمت شما، الان چیزی برای نوشیدن میخواهید سفارش بدید؟

 

B: Yes, I would like a fanta, please.

بله، یه فانتا میل دارم. لطفا.ً

 

A: Sure, no problem, sir.

بله آقا حتماً. مشکلی نیست.

B: Thank you very much.

بسیار ممنونم.

 

مکالمه شماره 10 – سفارش دادن غذا و نوشیدنی

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 

A: Can I start you off with anything to drink?

می تونم پذیراییتون رو با نوشیدنی شروع کنم؟

 

B: Yes, may I have some water, please?

بله، کمی آب می خواهم، لطفاً.

 

A: Sure, would you like any appetizers today?

البته. الان چیزی برای پیش غذا میل دارید؟

 

B: May I get an order of  barbeque wings?

میشه سفارش بال بریانی بدم؟

 

A: No problem, can I get you anything else?

مشکلی نیست، چیز دیگه ای هم می خواهید براتون بیارم؟

 

B: No, thank you, that’ll be all for now.

نه. ممنون. فعلاً همینا کافیه.

 

A: Let me know when you’re ready to order your food.

اجازه بدید بدونم چه موقع برای سفارش دادن آماده اید؟

 

B: I’m ready.

آماده ام.

 

A: What can I get you?

چی می تونم براتون بیارم؟

 

B: May I have the fettuccine Alfredo?

ممکنه غذای فتوچینی آلفردو سفارش بدم؟ (فتوچینی آلفردو: یک غذای ایتالیایی که با پاستا درست می شود.)

 

A: Will that be all?

همین کافیه؟

 

B: Yes, that’s it.

بله. همش همین.

 

 

مکالمه شماره 11 – سفارش دادن پیش غذا

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 

A: I am your waitress, Mary.

من مری، پیشخدمت شما هستم.

 

B: Hello, Mary. We are all pretty hungry tonight!

سلام مری. ما امروز خیلی گرسنه هستیم.

 

A: While you are looking over the menu, can I interest you in an appetizer?

تا زمانی که به منو نگاه می ندازین، می تونم با پیش غذا ازتون پذیرایی کنم؟

 

B: An appetizer sounds good. Do you have a special menu?

پیش غذا فکر خوبیه. منو مخصوصی داری؟

 

A: They are listed on the first page of the menu.

پیش غذاها در صفحه اول منو لیست شدن.

 

B: The coconut shrimp looks good. Have you ever had that?

میگوی نارگیلی به نظر خوبه. تاحالا امتحانش کردی؟ (یک نوع پیش غذا که با میگو و نارگیل درست می­شود)

 

A: Yes, it is excellent!

بله. عالیه.

 

B: Good, I’ll take that then.

خوبه. پس همین رو سفارش میدم.

 

A: Would you like to split that and choose another appetizer for half price to share?

می خواهید که اون رو با یه پیش غذای دیگه و با نصف قیمت همراه کنید؟

 

B: Good. In that case, we’ll also take an order of onion rings. Thank you!

خوبه. پس سفارش پیاز حلقه‌ای سوخاری هم میدیم. ممنون

 

 

مکالمه شماره 12 – سفارش دادن غذای اصلی

 

لغات و مکالمات مربوط به رستوران

 

 

A: Have you had enough time to look over the menu?

وقت کافی برای نگاه کردن به منو داشتید؟

 

B: Yes, we are almost ready to order.

بله. تقریباً آماده سفارش دادن هستیم.

 

A: Let me remind you of the specials of the day, which are posted on the board.

اجازه بدید غذاهای مخصوص امروز رو بهتون یادآوری کنم؛ که روی تخته نوشته شدن.

 

B: Oh, that all sounds so good! Can we get the sauce on the side?

اوه، همشون خوب به نظر میان! می تونیم سس هم کنارشون داشته باشم؟

 

A: Yes, we would be happy to prepare the food to meet your special needs.

بله، باعث افتخاره تا غذایی رو آماده کنیم که خواسته های ویژه شما رو برآورده کنه.

 

B: I was wondering if you have any vegetarian choices.

می خواستم بدونم که آیا گزینه ای دیگه ای برای افراد گیاهخواری دارید؟

 

A: Yes, the roasted vegetable salad is good, and the portabella mushroom burger is also a good choice.

بله. سالاد سبزیجات سرخ شده خوبه، همبرگر قارچ دکمه ای هم گزینه خوبیه.

 

B: I think that I would like to order the broccoli noodles, please.

فکر می کنم نودل بروکلی میل داشته باشم، لطفاً.

 

A: That is an excellent choice, and I could bring you your salads now or bring them with your dinner.

انتخابتون عالی هست، سالادتون رو الان بیارم یا همراه با شام؟

 

B: Please bring our salads to us now. We are hungry!

لطفاً سالادمون رو الان بیارید. گرسنه هستیم.

 

 

حالا که با لغات و مکالمات مربوط به رستوران بیشتر آشنا شدید سعی کنید در اولین فرصت ممکن از آن ها استفاده کنید. یادتان باشد بهترین روش ماندگاری مطالب در ذهن استفاده از آن ها در نوشتار و گفتار روزمره است. پس همین امروز شروع کنید!

 

از اینکه نظر خود را در مورد موضوع لغات و مکالمات مربوط به رستوران برای ما درج می کنید از شما بی نهایت سپاسگزارم!

 

 

 

کتاب اسپیکینگ تیک آف

پرکاربردترین جملات انگلیسی در زندگی روزمره

 

 

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

این مقاله را در مجله موفقیت شماره 393 به چاپ رسانده ام!

 

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟ بله، احتمالا افراد یا سایتهایی را دیده اید که مدعی هستند که ظرف ۳۰ روز یا حتی ۱۰ روز به شما زبان انگلیسی را به طور کامل آموزش می‌دهند! و چه بسا افرادی که فریب این تبلیغات دروغین را می خورند!

 

بله، می توان ظرف ۳۰ روز سرعت صحبت کردن را افزایش داد، اما آیا ممکن است به زبان مسلط شد؟ پاسخ: اگر سطح شما مبتدی است قطعا خیر، اما اگر در سطح متوسط به بالا هستید، بله! شما می توانید سطح زبان خود را ظرف 30 روز تقویت کنید، اما هرگز نمی توانید ظرف این مدت به مرز تسلط به یک زبان برسید!

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

 

برای اثبات این مدعا علاوه بر تجربیات چند ده ساله ای که در حوزه آموزش زبان انگلیسی داشته ام، می خواهم به اصول اساسی یادگیری یک مهارت توسط مغز نیز استناد کنم. قبل از پرداختن به این اصول ابتدا به یک اصل مهم توجه کنید.

 

بسیاری از سازمانها را می بینید که به استخدام افراد مسلط به زبان می پردازند و سپس ظرف دو هفته از طریق برنامه های درون سازمانی مهارت های فنی را به این افراد آموزش می دهند. سوال این است که چرا این سازمانها تسلط به زبان انگلیسی را جزو شرایط مهم استخدامی خود قرار می دهند و بیخیال این موضوع نمی شوند؟

 

پاسخ ساده است. زیرا مهارت های فنی را می توان ظرف دو هفته از طریق برنامه های درون سازمانی آموزش داد، اما مهارت زبان انگلیسی را خیر! به یکی از توئیت های رند فیش کین مدیر عامل شرکت اسپارک تورو توجه کنید:

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

 

حالا می پردازیم به ارایه دو دلیل تا نشان دهیم چرا نمی توان ظرف 30 روز یک زبان را در حد تسلط فرا گرفت.

 

1. روزانه نمی توان بین 8 تا 10 ساعت انگلیسی مطالعه کرد!

پیش فرض افرادی که مدعی می شوند می توان ظرف 30 روز یک زبان را در حد تسلط فرا گرفت این است که فراگیر روزانه بین 8 تا 10 ساعت انگلیسی بخواند!! طبیعی است که این پیش فرض فقط “سنگ بزرگ” است که علامت نزدن است! می پرسید چطور؟ بگذارید توضیح دهم.

 

الف) مغز انسان با بخش های کوچک یاد می گیرند نه بخش های بزرگ!

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

 

فکر می کنید اگر بخواهیم کل محتوای یک ترم دانشگاه را فقط ظرف یک ماه یاد بگیریم چه اتفاقی می‌افتد؟ قطعاً مغزمان هنگ خواهد کرد. زیرا برای پردازش هر ورودی به زمان نیاز داریم. تنها موقعی می‌توانیم اطلاعات را پردازش کنیم که مطالب را با حجم کم دریافت کنیم نه به صورت بهمنی از اطلاعات! دکتر جان مدینا مدیر دو موسسه مطالعه مغز و نویسنده کتاب قوانین ذهن در مورد بزرگترین اشتباه یادگیری می گوید:

 

“بزرگترین اشتباهات یادگیری چیست؟ این که حجم زیادی از اطلاعات را در مدت زمانی اندک وارد مغز کنیم و فرصت لازم را برای اتصال بین داده ها ایجاد نکنیم. هر چه میزان داده ها بیشتر باشد، امکان هضم مطالب کمتر خواهد شد. این روش به فراگیرانی که تحت نام “سرعت یادگیری” قربانی می شوند هیچ کمکی نمی کند. اغلب متخصصان آنقدر در مورد موضوع تدریس خود مسلط اند که گاهی فراموش می کنند مطالبی که تدریس می کنند برای یک فرد تازه کار چه مفهومی دارد.”

 

تزریق بیش از حد مطالب بدون در نظر گرفتن زمان برای هضم آنها و اتصال داده ها، صرفا منجر به برداشت نادرست مطالب و در نتیجه هدر دادن زمان یادگیری می شود. شاید شما هم بسیاری از دانشجویان به اصطلاح شب امتحانی را دیده باشید که شب های امتحان حجم زیادی از مطالب کتاب را بخاطر می سپارند، ولی بعد از چند روز اغلب مطالب از ذهنشان پاک می شود.

 

جمله آخر دکتر مدینا بسیار قابل تامل است. وی معتقد است که در اغلب موارد متخصصین فراموش می کنند که خودشان را به جای فراگیران تازه کار قرار دهند. در نتیجه قادر نیستند مشکل فراگیران را برای جذب مطالب آن هم با این سرعت زیاد درک کنند.

 

ب) بهبود یک مهارت ذاتا خسته کننده است و بنابراین نمی توانید روزانه بیش از یک میزان خاص به خودتان فشار بیاورید.

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

 

وقتی در حال یادگیری مطالب جدید هستیم، معمولا سعی می کنیم از تمام توان خود برای یادگیری (یا پیشرفت) استفاده کنیم زیرا با بسیاری از مطالب جدید مواجه هستیم. این روش بر خلاف زمانی که بدون تلاش تمرین می کنیم، دشوار بوده و مغز را آزار می دهد. در نتیجه ادامه به این نوع تمرین در طول یک روز بسیار دشوار است. دنییل کویل در کتاب خود با عنوان ”کد استعداد” می گوید:

 

“به نظر می رسد در خصوص این واقعیت که انسان تا چه اندازه می تواند در یک روز تمرین عمیق (تمرین همراه با تمرکز و پیشرفت) انجام دهد در کل دنیا نوعی محدودیت وجود دارد. تحقیقات اریکسون نشان می دهد که اکثر کارشناسان در سطح جهانی – از جمله پیانیست ها، شطرنج بازها، رمان نویس ها و ورزشکاران – روزانه  سه تا پنج ساعت تمرین می کنند و اصلا به این امر توجه نمی کنند که چه مهارتی را دنبال می کنند.”

 

من نمی گویم شما نیز مثل حرفه ای ها تمرین کنید، اما باید حداقل یکی از اصول اساسی افراد حرفه ای را مد نظر داشته باشید و آن این که مدام پیشرفت کرده و سطح فلوانسی (روان صحبت کردن) خود را افزایش دهید. تلاش برای ایجاد این پیشرفت بسیار سریعتر از زمانی که صرفا یک کار تکراری انجام می دهید شما را در مسیر پیشرفت قرار می دهد. (تجربه شما چه می گوید؟ چه موقع از لحاظ ذهنی سریع تر خسته می شوید – زمانی که در حال یادگیری چیزی جدید هستید یا زمانی که یک کار تکراری انجام می دهید؟) و البته فراموش نکنید که متخصصین در سطح جهانی یکی از با انگیزه ترین افراد برای رسیدن به اهداف خود هستند.

 

حتی تمرین روزانه 3 تا 5 ساعت نیز کشنده خواهد بود. به طور خلاصه اگر در حال تلاش برای بهبود یک مهارت هستید، بسیار بسیار دشوار است که بتوانید روزانه 8 تا 10 ساعت یادگیری موثر داشته باشید زیرا پیشرفت  بر خلاف یک کار تکراری، ذاتا دشوار و خسته کننده است.

 

اگر در طول این 30 روز به مدت 8 تا 10 ساعت در روز تمرین نکنید، آنگاه این ادعا که ظرف 30 روز می توان به یک زبان مسلط شد از اعتبار ساقط می گردد. مجددا تکرار می کنم، موضوع بحث ما صرفا در مورد انجام یک کار تکراری نیست که می توان به راحتی با 10 ساعت کار یاد گرفت.

 

2. ساخت مسیرهای عصبی جدید در مغز یعنی روشی که ما مهارت جدید را یاد می گیریم نیازمند زمان است.

 

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

 

الف) هنگامی که یک مهارت جدید را یاد می گیریم، نورون های مغز برای ساخت مسیرهای عصبی مجددا خود را تنظیم می کنند. مغز انسان حاوی حدود 100 میلیارد نورون است، که هر کدام به حدود  هزار نورون دیگر متصل است که در مجموع حدود یک تریلیون مسیر عصبی را ایجاد می کنند.

 

هنگامی که برای اولین بار یک فعالیت را انجام می دهیم (مثلا: صحبت کردن، راه رفتن، برنامه نویسی، یک بازی و غیره)، برخی از این نورونها برای ایجاد مجموعه ای جدید از مسیرهای عصبی که این فعالیت جدید را مدیریت می کنند، مجددا سازماندهی می شوند.

 

این ویدیو را تماشا کنید تا متوجه شوید که چگونه این مرتب سازی مجدد چگونه اتفاق می افتد. (زمان 2:03 دقیقه)

ب) قدرت این مسیر ها میزان مهارت شما را در انجام یک فعالیت تعیین می کند.

در دنیای فیزیکی چگونه عمل می کنیم؟

اگر بخواهیم راه برویم، مغز ما سیگنال های الکتریکی را از طریق مسیرهای عصبی که راه رفتن را کنترل می کنند ارسال می کند. اگر بخواهیم یک فعالیت پیچیده تر مانند تنیس را انجام دهیم، مغز ما سیگنال های الکتریکی را از طریق مسیرهای عصبی که وظیفه آنها کنترل انبوهی از حرکات مورد نیاز برای بازی تنیس است، ارسال می کند.

 

فاصله زمانی بین ارسال این سیگنالها و انجام یک حرکت آنقدر کوتاه است که ما متوجه این فرایند نمی شویم. بعضی از این عادات مانند راه رفتن طی چندین سال آنقدر در ما به صورت خودکار در آمده اند که شاید حتی نتوانیم تصور کنیم که روش کنترل این عادات نیز مانند یادگیری یک مهارت جدید است – یعنی ارسال سیگنال های الکتریکی از طریق مسیرهای عصبی مرتبط.

 

به یاد دارید زمانی که کودکی نو پا بودید حتی ایستادن برایتان دشوار بود چه برسد به راه رفتن؟ علتش این بود که مسیرهای عصبی مرتبط هنوز به اندازه کافی در مغز شما رشد نکرده بودند. اگر می خواهید در یادگیری یک مهارت بهتر شوید، ناچارید مسیرهای عصبی مربوط به آن مهارت را تقویت کنید تا سیگنالهای الکتریکی که از طریق آنها عبور می کنند قوی تر شوند.

 

ج) چگونه می توان مسیرهای عصبی را قوی کرد؟

پاسخ: با تمرین هر چه بیشتر یک مهارت! البته به شرطی که در کنار این تمرین پیشرفت را احساس کنید! (نکته کلیدی و مهم)

برای درک بهتر این موضوع به مثالی در مورد تقویت عضلات از طریق وزنه زدن دقت کنید. اگر  به تدریج وزنه ها را اضافه کنید (که البته این روش برای ساخت عضلات منطقی تر است)، سایز عضلات شما رشد می کنند. اما اگر وزنه ها را حد 30 کیلوگرم نگه دارید، عضلات شما نیز از رشد باز می مانند. اما این نکته نیز مهم است که بعد از آن باید وزنه 30 کیلوگرمی را حفظ کنید (این یعنی تمرین در یک سطح خاص) در غیر این صورت عضلات شما شروع به کوچک شدن می کنند.

 

حالا بر گردیم به موضوع یادگیری زبان. اگر سطح شما در انگلیسی مبتدی است، مسیرهای عصبی شما در ابتدا ضعیف هستند.

همچنان که پیشرفت می کنید، اطراف مسیرهای عصبی با ماده ای به نام میلین پوشیده می شوند. این ماده که به عنوان عایق در مسیرها عمل می کند مانع از نشت سیگنال های الکتریکی می شود. (تصور کنید میلین مثل روکش سیم های برق است که از نشت جریان برق جلوگیری می کند.)

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟

 

هر چه میزان نشتی کمتر باشد، سیگنال ها قوی تر هستند. هر چقدر سیگنال ها قوی تر باشند شما می توانید آن مهارت را قوی تر و بهتر اجرا کنید. هر چه بیشتر در یک مهارت تقویت می شوید، میلین بیشتری در مسیرهای عصبی ذخیره می شود. (آیا تا بحال از خودتان پرسیده اید که چرا بسیاری از افراد با وجود این که سالها روی یک مهارت – مثل زبان انگلیسی – کار کرده اند همچنان در سطح متوسط باقی مانده اند ولی برخی دیگر درست ظرف همین بازه زمانی در همان مهارت به شکلی چشمگیر پیشرفت کرده اند؟ دلیلش این است که افراد گروه اول دایما یک سری تمرین را انجام می دهند بدون این که پیشرفت کنند. در واقع این افراد مسیرهای عصبی خود را به اندازه کافی با میلین عایق بندی نمی کنند. اما دسته دوم در مقابل، پذیرای رنج  شده اند تا پیشرفت کنند.)

 

حالا بیایید پس از این توضیحات ببینیم که: چرا تسلط به زبان انگلیسی ظرف  30 روز واقعا دشوار است؟

 

د) ساخت مسیرهای عصبی به زمان نیاز دارد.

تعدیل نورون ها، ساخت مسیرهای جدید و تقویت آنها از طریق عایق بندی با میلین یک شبه اتفاق نمی افتد. این روند بسته به سطح مهارت و سطح تخصصی که می خواهید به آن برسید، به ماه ها و سال ها زمان نیاز دارد. مثلا، یادگیری رانندگی نسبت به یادگیری تنیس به زمان کمتری نیاز دارد. همین طور یادگیری اصول رانندگی در بزرگراه ها نسبت به یادگیری رانندگی در خیابانهای شلوغ شهر نیازمند زمان کمتری است.

 

صحبت کردن به زبان انگلیسی، با تمام ظرایف و متغیرهای آن، مهارت پیچیده ای است. مثلا دو کلمه با دو دیکته مشابه دارای تلفظی متفاوت هستند. مثل  (cut vs. put) پیچیدگی های بسیار دیگری نیز در تلفظ، لغت و … وجود دارد. بعد از عبور از این سد مشکلات دیگری مانند فکر کردن به زبان مادری و سپس ترجمه به زبان انگلیسی برای زبان آموزان پیش می آید.

 

تسلط به زبان انگلیسی صرفا یاد گرفتن چند قاعده نیست که بتوان با یادگیری این قواعد به راحتی صحبت کرد. علاوه بر یادگیری قوانین، استثنائات و ظرایف گوناگون بایستی به اندام صوتی خود – زبان، گلو و لب ها –  فرصت کافی بدهید تا به تولید صداها به زبان انگلیسی عادت کنند. به همین دلیل است که برخی افراد علیرغم این که می توانند به راحتی به انگلیسی بخوانند، بنویسند و به مطالب گوش کنند و بفهمند، ولی قادر نیستند به راحتی به انگلیسی صحبت کنند.

 

نتیجه:

یادگیری زبان مهارتی بسیار پیچیده است. و بی شک مغز  شما برای عایق بندی مسیرهای عصبی با میلین به زمانی بسیار بسیار بیشتر از 30 روز نیاز دارد تا شما بتوانید به زبان انگلیسی مسلط شوید. باز هم اگر باور ندارید می توانید در دوره هایی که مدعی هستند ظرف 10 جلسه زبان انگلیسی را به شما به طور کامل آموزش می دهند شرکت کنید و خودتان بعد از پایان دوره نتیجه را ببینید و قضاوت کنید. انتخاب با خودتان است!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مکالمه آنلاین فرمول ۱

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

“گرسنه ام” به انگلیسی چی میشه؟

 

 

 

 

 

 

 

اصطلاحات فوق کاربردی مکالمات در زبان انگلیسی کدامند؟ خیلی وقتها هست که می خواهیم بدانیم معادل یک اصطلاح فارسی در انگلیسی دقیقا چیست. مثلا “گرسنه ام” به انگلیسی چی میشه؟ یا “آشتی کردن” به انگلیسی چی میشه؟

 

این ها دو نمونه از اصطلاحات کاربردی در زبان انگلیسی هستند و هر زبان آموز باید با این دسته از جملات و اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی آشنایی داشته باشد. اگر به نمونه های بیشتری از این دسته اصطلاحات علاقه مند هستید، حتما به بخش اصطلاحات انگلیسی مراجعه کنید و با صدها نمونه آموزش ویدیویی رایگان که اغلب در انگلیسی واقعی کاربرد دارند آشنا شوید. ابتدا بیایید چند اسلنگ و لغت مرتبط با گرسنگی را بررسی کنیم.

وقتی می خواهیم بگوییم با حرص و ولع خوردن از سه اسلنگ زیر استفاده می کنیم:

 

 

wolf = wolf down = gobble

 

underfeed 

گرسنگی دادن

 

 undernourished, starveling 

دچار سوئ تغذیه، قحطی زده

 

starve, famish

گرسنگی دیدن

 

hunger, starvation

گرسنگی،  قحطی

 

ravenous

به شدت گرسنه

 

 

 

حالا ببینیم وقتی گرسنه هستیم، از چه جملاتی می توانیم استفاده کنیم.

 

I need food!

من غذا نیاز دارم.

 

I’m peckish (UK) 

کمی گرسنه ام.

 

 

I’m famished!

 خیلی گرسنه ام.

 

I’m starving!

از گرسنگی دارم می میرم.

 

I’m so hungry I could eat a scabby horse!

اینقدر گرسنه ام که میتونم یه اسب رو درسته بخورم!

 

I’m so hungry I could eat an ox! 

آنقدر گرسنه هستم که میتونم یک گاو نر رو بخورم.

 

I’m freaking hungry!

به طور عجیبی گرسنمه.

 

My tummy is talking to me.

شکمم داره باهام حرف میزنه.

 

 

 

I’m craving for some chocolate.

هوس شکلات کردم.

 

I’m hungry as a bear.

مثل یه خرس گرسنه ام.

 

My stomach feels like my throat’s been cut. 

خیلی خیلی گرسنمه.

 

My stomach is growling! 

شکمم داره قار و قور میکنه.

 

I’ve got the munchies!

از گشنگی دلم ضعف میره.

 

I’m hungry as a wolf!

مثل یه گرگ گرسنه ام.

 

 

I could eat the north end of a south bound bear.

اونقدر گرسنه ام که حاضرم هر چیزی رو بخورم.

 

I’m ravenous.  

بشدت گرسنه ام.

 

My belly is touching my back.

شکمم چسبیده به پشتم.

 

امیدوارم از خواندن این مقاله حسابی گرسنه شده باشید! خوردن غذای سالم را فراموش نکنید. راستی اولین نفری باشید که نظر خود را در مورد این مقاله برای ما و خوانندگان محبوبمان درج می کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بلایای طبیعی به انگلیسی

 

 

 

 

 

 

 

دانستن لغات مربوط به آب و هوا و بلایای طبیعی یکی از موضوعات کاربردی در یادگیری زبان انگلیسی است. از این رو برای تسلط بیشتر در مکالمه انگلیسی به معرفی پر کاربرد ترین لغات مربوط در این زمینه می پردازیم.

 

هر چند حوادثی مثل سیل، طوفان و زلزله ممکن است در هر نقطه ای از دنیا رخ دهند. این وقایع بخشی از زندگی روزمره ما هستند اما مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته می توان از شدت تلفات جانی و مالی کاست و آنها را به حداقل رساند. به عنوان مثال روش ساخت خانه ها در آمریکا به گونه ای است که منازل در برابر سیل، زلزله و آتش سوزی کاملا مقاوم هستند.

 

 

 

کشور ژاپن طی چندین سال با انجام تحقیقات علمی موفق به ساخت یکی از پیشرفته ترین سیستم های کنترل سیل گردیده است. این سیستم تا کنون دهها سیل مهیب را به راحتی کنترل کرده و جان هزاران انسان و منازل آنها را نجات داده است.

 

 

 

Rainbow 

رنگین کمان 

 

Life is like a rainbow. You don’t always know what’s on the other side, but you know it’s there.

زندگی مانند رنگین کمان است.همیشه نمیدونی طرف دیگه چه خبره،اما میدونی یک چیزی هست.

 

 

 

Snow 

برف

 

Her skin was as white as snow.

پوستش مثل برف سفید بود.

 

 

 

Snowstorm

برف و بوران/کولاک

 

Traffic was dislocated by the snowstorm.

بخاطر برف و بوران ترافیک دچار اختلال شد.

 

 

 

Avalanche 

بهمن

 

 

The avalanche struck the ski resort in the late afternoon.

در اواخر بعد از ظهر پیست اسکی دچار صانحه بهمن شد.

 

 

 

Flood

سیل/طوفان

 

The flood came about as a result of the heavy spring rains.

 سیل در نتیجه بارانهای بهاری شدیدی رخ داد.

 

 

جالب است بدانید در اتریش با استفاده از دیوارهای متحرک به راحتی سیل را کنترل کرده و از ورود سیل به شهر جلوگیری می کنند!

 

 

 

Lightening

رعد و برق

 

lightening splits the dark sky.

رعد و برق آسمان تیره را شکافت.

 

 

 

Earthquake/ Quake 

زلزله

 

Thousands of buildings collapsed in the earthquake.

هزاران ساختمان در زلزله ویران شدند.

 

 

 

Forest fire

جنگل سوزی

 

 

A cigarette spark started the forest fire.

آتش سوزی جنگل با آتش یک سیگار شروع شد.

 

 

 

Fog 

مِه

 

The fog was so thick that I could not see my way.

مِه آنقدر غلیظ بود که نتوانستم جایی را ببینم.

 

 

 

Storm 

طوفان

 

After a storm comes a calm.

بعد از طوفان آرامش فرا می رسد.

 

 

 

Volcanic eruption 

فوران آتشفشان

 

The place was recently visited by a serious volcanic eruption.

اخیرا در این مکان یک فوران آتشفشانی جدی ایجاد شد.

 

 

 

Drought 

خشکسالی

 

 

 The drought did a lot of harm to the crops.

خشکسالی به محصولات کشاورزی آسیب زیادی وارد کرد.

 

 

 

Rain

باران

 

There will be heavy rain in most parts of the country.

در اغلب نقاط کشور بارش باران سنگین خواهد بود.

 

 

 

Drizzle 

باران ریز/نم نم

 

The drizzle had now stopped and the sun was breaking through.

حالا نم نم باران  متوقف شده بود وخورشید داشت از بین ابرها بیرون می آمد.

 

 

 

Explosion 

انفجار

 

The explosion ripped through the hotel.

انفجار، هتل را نابود کرد.

 

 

 

Landslide/ Mudslide

 رانش زمین

 

 

The storm caused landslides and flooding in Golestan Province.

طوفان باعث رانش زمین و سیل در استان گلستان شد.

 

 

 

Blizzard 

 کولاک، طوفان برف

 

They got stuck in a blizzard.

آنها در کولاک، گیر کردند.

 

 

 

Tsunami

سونامی

 

In 1896, a tsunami on the Sanriku coast left 27,122 dead.

سونامی در سال 1896 در سانریکو 27122 کشته بر جای گذاشت.

 

 

 

Hurricane/ Typhoon 

 گردباد شدید

 

The state of Florida was hit by a hurricane that did serious damage.

گردباد، ایالت فلوریدا را در نوردید که خسارات جدی به آن وارد کرد.

 

 

 

Tornado

گردباد تورنادو، سیاه باد

 

At 9:45 p.m. the tornado hit the town.

ساعت 9:45 بعد از ظهر گردباد، شهر را در نوردید.

 

 

 

Hail 

تگرگ

 

There was some hail during the rainstorm last night.

در طول طوفان دیشب کمی تگرگ بارید.

 

 

 

Famine

قحطی

 

 

The four-year drought has caused widespread famine across Kenya.

خشکسالی چهار ساله موجب قحطی گسترده در سراسر کنیا شده است.

 

 

 

در پایان به منظور تمرین بیشتر مکالمه انگلیسی چند سوال کاربردی برای شما در نظر گرفته ایم. لطفاً پاسخهای خود را به این سوالات در بخش نظرات برای ما بنویسید.

 

 

1. How many types of natural disaster can you name? Which is the worst?

 

2. What natural disasters are common in your country?

 

3. Have you ever been through a natural disaster? Tell your group about your experience if it isn’t too traumatic.

 

4. What is the best / worst natural disaster movie you have seen?

 

5. Think of three natural disasters. What can you do to stay safe during and after those natural disasters?

 

6. Do you know that difference between a hurricane, a typhoon, and a cyclone?

 

7. Which country has the most natural disasters?

 

8. Would you ever volunteer to help after a natural disaster hit? If yes, What would you like to volunteer to do? If no, why not?

 

9. How can technology lessen the damage caused by natural disasters?

 

10. Can natural disasters ever be a good thing?

 

11. What do you think about people who follow tornadoes around to get data, video and photographs?

 

12. Can you think of any country that doesn’t have natural disasters?

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انواع تبریک به زبان انگلیسی

 

 

 

 

 

 

 

در این مقاله می خواهیم انواع تبریک به زبان انگلیسی را بررسی کنیم. موضوعات انتخاب شده در این مقاله عبارتند از: تبریک به مناسبت فارغ التحصیلی، پیام تبریک ازدواج، تبریک تولد، پیام تبریک به مناسبت دستاورد، آرزوی موفقیت در کار، تبریک برای موفقیت

 

1.  تبریک به مناسبت فارغ التحصیلی

 

We’re so proud of you for achieving your college degree! The best of all things is to learn: money can be stolen, strength may fail, but what you’ve learned is yours forever. Believe in yourself, in your talent and skills, that have brought you to this special day.

باعث افتخار ماست که تو مدرک دانشگاهیت را گرفتی! بهترین چیزی که باید موخت اینه که: پول میتونه سرقت بشه، مقاوت ممکنه شکسته بشه، اما چیزی که باید یاد بگیری اینه که چیزی که داری ابدیه! خودت رو، استعداد ها و توانایی هات رو که باعث رسیدن تو به این نقطه و این روز خاص شده رو باور کن.

 

You made it! Well done for graduating – you can take some time to relax now. You’ve taken on the most incredible, amazing journey becoming a (proffesion). Continue to climb and aspire excellence. With love and pride we send you sincere congratulations!

تو از پسش براومدی! تبریک به تو بخاطر فارغ التحصیلی! حالا میتونی زمانی رو به استراحت اختصاص بدی. تو در هیجان انگیزترین و جالب ترین سفری هستی که تبدیل به یک حرفه ای بشی. به بلند پروازی ها و بالا رفتن از سکو به سمت عالی ترین ها ادامه بده. با نهایت عشق و افتخار این پیام تبریک رو محترمانه برات میفرستیم.

 

 

A school is over! Congratulations you are an official graduate! For every ending – there is a new beginning, for every memory – there is a dream ahead. I wish you the best of luck in your college years.

دوران مدرسه تمام شد! تبریک به تو که  رسما فارغ التحصیل شدی! برای هر پایانی، یک شروع دیگه وجود داره. هر چیزی که تبدیل به خاطر شده رویایی در مقابلش وجود داره. من برای تو بهترین اقبال رو در دوران دانشگاه آرزو میکنم.

 

 

Good results are attained through a hard work. There are no shortcuts to any place worth going. We are so proud that your dedication have enabled you to accomplish great things. Congratulations on getting your Bachelor (Master, Doctor) degree!

نتایج خوب محصول کار سخت است. هیچ میانبری برای رفتن به سمت ثروت وجو ندارد. افتخار می کنیم که فداکاری های تو موجب شد بتوانی کارهای عالی را به انجام برسانی.

تبریک بخاطر گرفتن مدرک لیسانس/فوق لیسانس یا دکتری!

 

 

2. پیام تبریک ازدواج

 

Love – There’s no better reason to celebrate! Wishing you both love and happiness every day shared together.

عشق! هیچ دلیلی بالاتر از این برای جشن گرفتن وجود ندارد! برای هر دو شما هر روزی را که باهم به سپری می کنید مملو از شادی و عشق آرزو می کنم.

 

انواع تبریک به زبان انگلیسی

 

Marriage is the uniting of two souls. Wishing you a lifetime of love!

ازدواج یعنی یکی شدن دو روح با همدیگر. برای تان زندگانی سرشار از عشق آرزو می کنم.

 

You are a wonderful couple, perfect for each other. May your life together be blessed with love and magic!

شما زوج بی نظیری هستید، که برای همدیگر عالی هستید. امیدوارم زندگی تان با خوشبختی، عشق و جادو همراه باشد.

 

 

3. تبریک تولد

 

Happy birthday to you! Have a great time, with memories to last you throughout the whole year.

تولدت مبارک! خوش باشی با تمام خاطره های خوبی که تا سال بعد ادامه دارد.

 

Even though I missed your Birthday by a mile,

Hope you’ve celebrated it with a smile!

با اینکه تولدت را به خاطر یک مایل فاصله از دست دادم، باز هم امیدوارم آن را با یک لبخند جشن بگیری.

 

انواع تبریک به زبان انگلیسی

 

May every glowing candle on your birthday cake turn into a wish that will come true. Wishing you a great birthday!

امیدوارم با هر یک از شمع های روی کیک تولدت یکی از آرزوهایت محقق شود. برایت جشن تولدی عالی آرزو می کنم.

 

Wishing your birthday
Is a super-special one,
Filled with surprises,
Happiness and fun!

امیدوارم تولدت تولدی بسیار خارق العاده و پر از غافلگیری،شادی و سرگرمی باشه!

 

 

I am thinking of you on this important day and wishing you joy and love all year through!

در این روز خاص دارم به تو فکر می کنم و برای تو عشق و خوشی در تمام طول سال آرزو می کنم.

 

 

I wish you an endless amount of quality friends, who will support and be with you always! Have a fun filled celebration.

برای تو دوست های حقیقی و بی انتها آرزو می کنم. دوستانی که همیشه در کنار تو باشند و تو را حمایت کنند. جشنی پر از لذت داشته باشی!

 

انواع تبریک به زبان انگلیسی

 

May you live all the days of your life in joy, and be grateful for each and every birthday!

امیدوارم تمامی روزهای زندگی ات را با لذت و خوشی سپری کنی و سپاسگزار همه روزهای تولدت باشی.

 

 

Wishing that for every extra candle on your Birthday cake you’ll receive an extra reason to smile.

آرزو می کنم که هر شمع اضافه روی کیک تولدت دلیلی برای لبخند باشد.

 

 

A very Happy Birthday to a colleague and a great friend! I’m so happy that you’re a part of our team!

تولد تو همکار و دوست عزیزم  مبارک. خیلی خوشحالم که تو عضوی از تیم ما هستی!

 

 

 

4. پیام تبریک برای دستاورد

 

It’s a pleasure to work with someone who knows how to make a friendly and inspiring work environment. I’m glad that a position opened up for you that is a great next step in your career.

افتخار می کنم که با کسی کار می کنم که میداند چگونه محیط کار انگیزه بخش و دوستانه فراهم کند. خوشحالم که این موقعیت برای تو مهیا شد تا بتواند قدم بزرگی در حرفه تو باشد.

 

 

Congratulations on your success! You have made us all proud. Keep up the good work!

موفقیت شما را تبریک می گویم! شما باعث افتخار همه ما هستی! به همین منوال ادامه بده.

 

انواع تبریک به زبان انگلیسی

 

Your dedication, enthusiasm and insight are really inspiring. I wish you many years of great achievements!

فداکاری، جدیت و بینش شما واقعا الهام بخش است. برای تو سالهایی پر از موفقیت های بزرگ آرزو می کنم.

 

 

No matter how big a crowd may be, a person like you always stands out! There’s no one who has worked as hard as you have in the last years. Now your efforts have paid off. Congrats!

جمعیت افراد مهم نیست، مادامی که همیشه فردی مثل تو در این میان خودنمایی کند. در سالهای گذشته هیچ کسی به سختی تو  کار نکرده! حالا تمام تلاش هایت به ثمر نشسته. تبریک!

 

 

5. آرزوی موفقیت در کار

 

First they ignore you… Then they laugh and fight against you… Then you win!

اول نادیده ات می گیرند،بعد به تو میخندند و با تو می جنگند… در اخر تو پیروز می شوی!

 

I knew you could do it. Congratulations for your brilliant victory!

میدانستم که از پس این کار بر می آیی. این موفقیت درخشان را به تو تبریک میگم.

 

 

You’ve worked hard to achieve this promotion, but your efforts were completely worth it. Now one of your great desires became real! Wishing you best of luck in your new capacity!

Congratulations for your fabulous victory! You deserve it every bit! Aim for the stars!

تو سخت کار کرده ای تا به این ارتقا برسی، اما تلاش هات ارزش این کار را داشت. حالا یکی از بزرگ ترین خواسته هایت به تحقق پیوسته. بهترین بخت و اقبال را در مقام جدید برایت آرزومندم. این موفقیت شگفت انگیز را به تو تبریک می گویم. تو لایق ذره ذره این موفقیت هستی! به سمت ستاره ها نشانه برو!

 

 

6. تبریک برای موفقیت

 

Wishing you all the very best for each and every one of your future endeavors!

برای تو بهترین ها را در هر یک از تلاش های آینده آرزو می کنم.

 

 

In this world people will always throw stones in the path of your success, it depends on you… What you make from them a wall or a bridge!

در این دنیا همیشه افراد جلوی راه موفقیت تو سنگ اندازی می کنند، این به تو بستگی دارد که از این سنگ ها چه چیزی بسازی! دیوار یا پل!

 

 

Success comes to those who strive for it. I’m sure you’ll be successful one day. Good luck!

موفقیت به سمت کسانی می رود که براش زحمت کشیده باشند. مطمئن هستم که تو روزی موفق خواهی شد! موفق باشی!

 

 

Every successful person has a painful story” “Every painful story has a successful ending” Accept the pain & get ready to success.

هر انسان موفقی یک داستان رنج آور دارد. هر داستان درد آوری هم یک پایان خوب دارد! درد و رنج را بپذیر و برای موفقیت آماده باش.

 

 

Success Formula, B sweet as honey B regular as clock B fresh as rose B soft as tissue B hard as rock & B sure as death!

فرمول موفقیت: مثل عسل شیرین باش، همچون ساعت منظم، مثل گل رز تازه و شاداب، مثل پاچه نرم و لطیف، مثل صخره محکم و مثل مرگ حتمی باش!

 

For fulfill your life dreams you must effort very hard and keep your eyes on your destination and not lose your hope. God Bless you. Best Wish from me.

برای محقق کردن رویاهایی که داری باید سخت تلاش کنی و چشمانت را به مقصد بدوزی و امید خود را از دست ندهی. خدا به همراهت! بهترین ها را برایت آرزومندم!

 

 

There is no perfect moment to take action for success, always strive to bring your ambition to life. Wishing you great inspiration and success.

هیچ زمان بخصوصی برای اقدام کردن  برای موفقیت وجود ندارد! همیشه تلاش کن تا بلند پروازی های زندگی ات را عملی کنی! برایت بهترین الهامات و موفقیت ها را آرزو دارم.

 

 

Biggest enemy of success is “Fear of failure” So when FEAR knocks at your DOOR, send COURAGE to open the DOOR and success will wait for you.

بزرگ ترین دشمن موفقیت، ترس از شکست است! بنابراین زمانی که ترس درب خانه ات را زد، شجاعت را بفرست تا درب را باز کنه و بعد از آن موفقیت در انتظار توست.

 

 

To achieve great things in life you shouldn’t only dream or plan but also try to get it.

برای به دست آوردن چیز های بزرگ در زندگی، نباید فقط رویا پردازی و برنامه ریزی کنی، بلکه باید تلاش کنی تا به آنها برسی.

 

Don’t See Others Doing Better Than You. Beat Your Own Records Everyday Because Success Is a Fight Between YOU and YOURSELF!

نگاه نکن که دیگران بهتر از تو عمل می کنند. هر روز رکورد های خودت را بزن، زیرا موفقیت عبارتست از جنگ بین تو و خویشتن تو!

 

There is No Royal Road to Success, But after Success Every Road Becomes Royal, Best wishes for those who believe in Struggle!

هیچ جاده شاهانه ای برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد! اما بعد از موفقیت همه جاده ها شاهانه خواهند شد، برای آن دسته افرادی که به مبارزه و تلاش ایمان دارند بهترین ها را آرزومندم.

 

 

Be strong as you fight your way to success, the difficulty you face is nothing compared to the joy of success.

هنگام نبرد در مسیر موفقیت محکم و قوی باش، آن دشواری هایی که با آنها روبرو می شوی در مقایسه با لذت موفقیت بعد از آن هیچ نیست.

 

 

May your worries end with the day and the sunrise bring in new hopes in your life. Best of luck and keep smiling always.

امیدوارم تمام نگرانی هایت با آمدن روز پایان بگیرد و طلوع آفتاب، امید های جدیدی وارد زندگی تو کند. برایت بهترین بخت و اقبال و لبانی همیشه خندان آرزومندم.

 

 

Success is a vehicle which moves on a wheel named “hard work” but the journey is impossible without the fuel named “self-confidence!!

موفقیت وسیله ای است که با چرخ هایی به نام “سختکوشی” حرکت می کند. اما این سفر بدون داشتن سوختی به نام “اعتماد به نفس” ممکن نیست.

 

Don’t define your failure by looking at somebody’s Success. Also don’t define your Success by looking at somebody’s failure. Set your own targets everyday to break!

شکست خودت را با نگاه کردن به موفقیت فرد دیگر تعریف نکن. همچنین موفقیت خودت را با نگاه کردن به شکست دیگران تعریف نکن! هر روز اهدافی برای شکستن آماده کن.

 

If you keep your eyes focused on the glow of determination and handwork, you will never see the darkness of retrogression. Good luck.

اگر چشمانت را بر نور عزم و اراده و کار سخت متمرکز کنی، هرگز تاریکی پسرفت را نخواهی دید. موفق باشی.

 

Never look for easy success because it never lasts long. The harder the task, sweeter is the success. Wishing you good luck always.

هیچ گاه به دنبال موفقیت های ساده نباش چون هرگز پایدار نیستند. هر چه یک کار سختر باشد، طعم آن موفقیت شیرین تر خواهد بود! آرزو می کنم همیشه موفق باشی.

 

Success always hugs you in private…! but failure always slaps you in the public That’s Life!

موفقیت همیشه به طور خصوصی تو را در آغوش می کشد… ولی شکست همیشه در ملا عام به تو سیلی میزند! این است زندگی!

 

The first step toward success is taken when you refuse to be a captive of the environment in which you first find yourself!

اولین قدم به سمت موفقیت زمانی برداشته می شود که از اسارت آن محیطی که اولین بار خودت را در آن پیدا کردی خلاص شوی!

 

Three ‘mantras’ of success: Always aim high, Push your limits, Never stop believing!

سه مانترا (ذکر) موفقیت: همیشه اهداف بلند درسر بپروران، محدودیت ها را کنار بزن، هرگز از باورهایت دست نکش!

 

Don’t read success story. Read only failure story, because, failure story you get new idea to win, from Success story you get only message.

داستان موفقیت را نخوان! فقط داستان شکست را بخوان! چون داستان شکست برای برنده شدن به تو ایده می دهد، اما از داستان موفقیت فقط پیام می گیری!

 

 

 

 

 

 

جواب تبریک عید به انگلیسی

 

 

 

 

 

 

 

در این مقاله می خواهیم چند نمونه از جواب تبریک عید به انگلیسی را بررسی کنیم. هر چند برای گفتن جواب تبریک عید نوروز به زبان انگلیسی میتوان جملات متعددی به کار برد اما به گفتن 19 جمله بسنده می کنیم. البته برای گفتن تبریک سال نو می توانید مقاله 20 جمله زیبای انگلیسی برای تبریک سال نو را مطالعه کنید.

 

 

1

Thank you for the kind New Year wishes. Knowing that you are thinking of me at this busy time of year makes me grateful that I have friends like you. Friends who remember and take the time to keep in touch. May you be blessed in the New Year. May your days be filled with joy.

بابت آرزوهای محبت آمیز سال نو سپاسگزارم.

خدا را شاکرم که می بینم در این ایام پر مشغله سال دوستایی چون شما دارم که به فکر من هستند. دوستانی که مرا بخاطر دارند و برای ارتباط با من زمان صرف می کنند

امیدوارم سال جدید برایت پر از خوشی و لذت باشد. امیدوارم روزهایت سرشار از شادی باشد.

 

 

2

 

At this time of new beginnings. Thank you for the songs you are singing. For the words that you sent touch my heart, It is sad we are apart. Thank you for remembering me. I would like to wish you at this time every happiness from afar, lots of love you really are a star.

در آغاز سال نو سپاسگزارم به خاطر نغماتی که خواندی، به خاطر جملاتی که برایم فرستادی، به خاطر این که احساساتم رو برانگیختی. افسوس که از همدیگر دور هستیم. ممنونم که از من یاد کردی. می خواهم در این لحظه از فرسنگها تمامی شادی ها را با تمام قلبم برایت آرزو کنم! به راستی که تو یک ستاره ای.

 

 

 

3

 

You stand in sunshine a world away and you remembered to send best wishes. Thanks for thinking of me at this special time. This time to start again write resolutions make lists have plans. May your New Year be filled with happiness. Love and joy.

از آن سوی دنیا زیر نور آفتاب می ایستی و خاطرت هست که برایم بهترین ها را آرزو کنی. از اینکه تو این زمان بخصوص با من هستی سپاسگزارم. اکنون زمان شروع دوباره است. نوشتن تصمیمات جدید، تهیه لیست و برنامه ریزی. امیدوارم که سال جدید برایت پر از شادی، عشق و خوشی باشد.

 

 

4

 

Thank you for sending best wishes at New Year. May your New Year be relaxing. Enjoy the present, feel secure in yourself. Do not be anxious. Live in the moment do not panic, breath. Accept yourself for who you are. You can choose you can experience you can be a star. This year is not replaceable. Live it well. Stay in the here and now and there will be no cause for anxiety or regret.

ممنون بابت ارسال بهترین آرزوها در سال نو. امیدوارم سال جدیدیت مملو از آرامش باشد. از زمان حال لذت ببر، احساس امنیت در خودت ایجاد کن. دلواپس نباش. و در لحظه زندگی کن وحشت زده نباش، نفس بکش. خودت را آنگونه که هستی بپذیر. تو می توانی انتخاب کنی،تجربه کنی و یک ستاره باشی. این سال قابل جایگزین نیست. آن را به خوبی زندگی کن. همین جا و همین الان بمان و چیزی برای دلواپسی و پشیمانی وجود نخواهد داشت.

 

 

 

5

 

 Thank you. Thanks so much for thinking of me. It was so nice to hear from you.

متشکرم. ممنون از اینکه به فکرم بودی. خیلی خوشحال شدم که این خبر را از تو شنیدم.

 

6

 

I’m highly thankful to you for your kind and affectionate letter congratulating me on promotion/wedding/ having a baby.

از تو بابت پیام تبریک مهربانانه و با محبتت به مناسبت ارتقای شغلی/ ازدواج/ بچه دار شدن بسیار سپاسگزارم.

 

 

7

 

I felt glad to be surrounded by your love and blessings.

از اینکه محصور عشق و محبتت تو هستم خیلی خوشحال شدم.

 

 

8

 

I’m grateful for your wishes and greetings on the occasion of me becoming a mother.

از همه آرزوها و تبریکاتی که برای مادر شدنم داشتید سپاسگزارم.

 

9

 

Thank you for your support.

از حمایتت ممنونم.

 

10

 

Thank you for the congratulations.

از تمام تبریک تو متشکرم.

 

 

11

 

Thank you so much for recognizing my efforts.

به خاطر قدر شناسی از تلاش های من بسیار ممنونم.

 

 

12

 

It’s good to hear from you.

باعث خوشحالی است که از تو خبری دریافت کردم.

 

 

13

 

Thank you very much for your kind and encouraging email.

از تو بابت ایمیل محبت آمیز و انرژی بخشت ممنونم.

 

 

14

 

Thanks for taking the time to drop me your kind note.

از این که زمان اختصاص دادی و این نوشته محبت آمیز را برایم نوشته ای متشکرم.

 

 

 

15

 

Thanks everyone for thinking about me. I appreciate it!

از همه به خاطر این که به فکرم بودید ممنون. سپاسگزارم.

 

 

16

 

Thank you so much for your message. I was really surprised/pleased!

از پیامت بسیار متشکرم! واقعا غافلگیر/ خوشحال شدم!

 

 

17

 

Thanks. We all had a part in the results.

متشکرم، این نتایج حاصل زحمات همگی ماست.

 

 

18

 

Your blessings are a source of a great inspiration for me.

دعای تو منبع بزرگی از الهام برای من است.

 

 

19

 

We appreciate your kindness to drop us a congratulation note on our wedding day.

قدردان محبت شما هستیم که در روز ازدواجمان این پیام محبت آمیز را ارسال کردید.

 

 

لطفا اولین نفری باشید که نظر خود را در مورد این مقاله در بخش نظرات درج می کنید. اگر بخواهید می توانید متن عید نوروز به زبان انگلیسی هم برای ما و کاربرانمان بنویسید!

 

 

 

 

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ ها

 

 

 

 

 

 

 

دانستن اصطلاحات مرتبط با رنگها در یادگیری زبان انگلیسی ضروری است. به همین منظور در این مقاله به بررسی اصطلاحات مرتبط با رنگ ها به صورت طبقه بندی شده می پردازیم.

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ سفید

 

1. “To wave a white flag” 

پرچم سفید نشان دادن، کوتاه آمدن

 

 

While I was arguing with my mom about the party I waved a white flag. There was no point in arguing. She wasn’t going to change her mind.

زمانی که داشتم درباره مهمانی با مادرم بحث می کردم کوتاه اومدم! بحث به نتیجه ای نرسید. قصد نداشت نظرش رو تغییر بده.

 

 

2. “As white as a ghost”

 مثل گچ سفید شدن، رنگ پریده شدن

 

My friend turned as white as a ghost when she realized there was a stranger standing at her bedroom window.

دوستم وقتی متوجه شد یک غریبه پشت پنجره اتاق خوابش ایستاده رنگش مثل گچ سفید شد.

 

 

3. “To tell a white lie” 

دروغ مصلحتی گفتن

 

 

We had to tell our mom a white lie about the money. We couldn’t let her know we’d spent it all on chocolate.

مجبور شدیم درمورد پول به مادرمان دروغ مصلحتی بگوییم، نتونستیم بگذاریم بفهمه که همه پول رو برای خرید شکلات  خرج کردیم.

 

 

اصطلاحات مربوط به رنگ سیاه

 

4. “As black as coal” 

مثل زغال سیاه، سیاه سوخته

 

There were many clouds last night and the sky was as black as coal.

 دیشب ابرهای زیادی در آسمان بود و آسمان مثل زغال سیاه شده بود.

 

 

5. “Black and blue” 

سیاه و کبود شدن

 

After John lost the wrestling match he was black and blue. The other guy was very strong.

 بعد از این که جان مسابقه کشتی را باخت سیاه و کبود شده بود. اون یکی پسره خیلی قوی بود.

 

 

6. “Black eye” 

کبود شدن پای چشم

 

When Mel fell down and hit her face on her brother’s toy truck she got a black eye.

وقتی صورت مِل بر اثر زمین خوردن به کامیون اسباب بازی برادرش خورد پای چشمش سیاه شد.

 

7. “Black market” 

بازار سیاه

 

People who can’t buy a gun legally with a permit usually can buy one on the black market.

افرادی که نمی توانند قانونا اسلحه بخرند معمولا می توانند از بازار سیاه تهیه کنند.

 

 

8. “Black sheep of the family” 

نخاله یا مایه ننگ خانواده

 

 

Al is the only one in his family who hasn’t gone to college. He’s the only one who doesn’t have a proper job. He’s considered to be the black sheep of the family.

 ال تنها عضو از خانواده است که به دانشگاه نرفته.او تنها کسی است که شغل مناسبی هم نداره. ال نخاله خانواده محسوب می شود.

 

 

9. “Black tie event” 

رویداد مهم

 

The Oscars is one of the world’s most famous black tie events.

  اسکار یکی از مشهور ترین رویداد های رسمی و مجلل جهان است. (black tie  اصطلاحا کت و شلوار رسمی به همرا پاپیون سیاه رنگ است که در محافل رسمی و باشکوه می پوشند، این اصطلاح در امریکا کاربرد زیادی دارد.)

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ آبی

 

10. “Feel blue” 

دپرس بودن، پکر بودن

 

Can you call Sally and try and make her laugh? She’s feeling blue after Mike left.

 می تونی با سالی تماس بگیری و بخندونیش؟ بعد از اینکه مایک رفته پکر و دپرس شده.

 

 

11. “Blue blood”

دارای اصل و نسب، نجیب زاده

 

It’s no surprise he likes to go to the opera. He’s got blue blood.

 تعجبی نداره که اون دوست داره به اوپرا بره چون یه اشراف زادس.

 

 

12. “Out of the blue” 

 

ناگهانی، غیرمنتظره

 

Mary just showed up at the house out of the blue yesterday. We thought she was still in Europe.

دیروز مری خیلی غیرمنتظره به خانه اومد. ما فکر کردیم هنوز اروپاست.

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ قرمز  

 

13. “Catch someone red-handed”

 مچ کسی را گرفتن، سر بزنگاه کسی را گیر انداختن

 

 

We caught Jake and Julia red-handed. They were hugging and kissing even though they deny it (say it’s not true).

 – ما مچ جک و جولیا رو گرفتیم. آنها در حال بغل کردن و بوسیدن هم بودند هر چند این موضوع را انکار کردند.

 

 

 

14. “To paint the town red” 

عیاشی کردن، خوشگذارنی کردن

 

 

Our exams are finished. Now it’s time to go out, celebrate and paint the town red.

 امتحاناتمون تمام شد. حالا وقتشه بریم بیرون، جشن بگیریم و عیاشی کنیم.

 

 

15. “A red flag” 

علامت خطر، هشدار

 

 

Even though there were red flags in the relationship, Alice ignored them. Now she’s getting a divorce.

 هرچند در این رابطه علامتهای خطری وجود داشت،  اما آلیس اون ها رو قبول نکرد. حالا داره طلاق می گیره.

 

 

 

16. “Red hot” 

بازار چیزی داغ بودن، چیزی روی مد و بورس بودن

 

 

When the iPhone first entered the market it was red hot. Shops sold them all quickly and people had to wait to buy their new phones.

 وقتی آیفون برای اولین بار وارد بازار شد خیلی رو بورس بود! مغازه ها بسرعت آنها را می فروختند و مردم مجبور بودند منتظر بمانند تا جدیدش رو بخرند.

 

 

17. “Red tape” 

مقررات دست و پا گیر، تشریفات اداری

 

 

When people apply for a visa for another country there’s usually a lot of red tape.

 وقتی افراد برای اقامت یه کشور دیگه درخواست میدن، معمولا با تشریفات اداری زیادی درگیر می شوند.

 

 

18. “Roll out the red carpet”

 

با تشریفات فراوان از کسی پذیرایی و استقبال کردن

 

 

Simon is the favorite child. Every time he returns home to Australia his parents roll out the red carpet for him.

سایمون بچه عزیز دردونه است. هربار که به خانه شان در استرالیا برمی گرده پدر و مادرش کلی ازش با تشریفات استقبال می کنند.

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ سبز

 

 

19. “Get/ give the green light”

چراغ سبز نشون دادن، اجازه شروع چیزی را به کسی دادن

 

After two years of waiting, the Smith family was given the green light to build a house on their land.

بعد از دوسال انتظار، به خانواده اسمیت اجازه دادند تا در زمینشان خانه بسازند. (توضیح: در بسیاری از کشورهای غربی شما باید برای ساخت وساز در زمین خود اجازه کسب کنید. اینکار میتواند گاهی اوقات مدت زمان زیادی به طول بیانجامد)

 

 

 

20. “The grass is always greener on the other side of the fence” 

 مرغ همسایه غازه

 

 

Many people still see America as the land of dreams. But what they don’t realize is that the grass isn’t always greener on the other side of the fence.

  خیلی از مردم هنوز کشور آمریکا را سرزمین آرزوها می دانند .اما چیزی که نمی دانند این است که همیشه آواز دهل شنیدن از دور خوش است.

 

 

 

21. “Green thumb”

خوش دست بودن، دست خوب داشتن

 

My grandmother has a real green thumb. Every sunny day she’s outside planting more flowers in her garden.

مادر بزرگم واقعا دست خوبی تو باغبانی داره. روزهای آفتابی بیرون از خانه به کاشتن گل در باغش مشغول است.

 

 

 

 

 

 

 

 

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم؟

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم؟ اصلا چه فایده ای دارد؟ این همه وقت و انرژی برای یادگیری زبان بگذاریم که چی؟

 

بله، احتمالا افرادی که نسبت به یادگیری انگلیسی معترض هستند حق داشته باشند. اما باید بگویم اگر چه یادگیری زبان انگلیسی ممکن است چالش برانگیز و زمان بر باشد، اما همچنان نمی توان ارزش بالای یادگیری و فرصت های بسیاری را که ایجاد می کندنادیده گرفت.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی امری بسیار مهم است و عزم تمام مردم دنیا بر این است که آن را به عنوان زبان دوم فرا بگیرند. بسیاری از کشورها این زبان را به عنوان زبان دوم در برنامه های درسی مدارس خود جای می دهند و کودکان از همان سنین پایین شروع به یادگیری این زبان می کنند.

 

ولی آیا می دانید واقعا چرا زبان انگلیسی مهم است؟ و چرا ارزشش را دارد برای یادگیری زبان انگلیسی سرمایه گذاری کنیم؟ در اینجا به 14 دلیل موجه در خصوص فراگیری زبان انگلیسی اشاره می کنیم:

 

1. دومین زبان رایج دنیا!

انگلیسی دومین زبان رایج در جهان و زبان رسمی پنجاه و سه کشور است.  از هر پنج نفر یک نفر قادر به صحبت با این زبان بوده یا حداقل این زبان را می فهمد. . در کل جهان بیشتر از چهارصد میلیون نفر به زبان انگلیسی صحبت می کنند. گفته می شود تا سال 2020، جمعیتی بالغ بر 2 میلیارد نفر در سراسر جهان به یادگیری زبان انگلیسی خواهند بود.

 

2. ورود به مراکز آموزشی دلخواه خود

از طریق این زبان امکان ادامه تحصیل در هزاران مدرسه در سراسر جهان وجود دارد. اگر این زبان را بلد باشید، فرصت های بسیار زیادی برای شما به وجود می اید تا بتوانید مدرسه ای مناسب و درخور سلیقه خود  پیدا کرده و دوره های آموزشی روز دنیا را ببینید.

 

3. امکان دسترسی به دنیایی از سرگرمی ها!

انگلیسی زبان صنعت رسانه است! بسیاری از فیلم ها،  کتاب ها و آهنگهای درجه یک به زبان انگلیسی معرفی و منتشر می شوند. از این رو، شما با یادگیری زبان انگلیسی به یک منبع بزرگ سرگرمی دست می یابید. و به فرهنگی جدید با درک بزرگتر دست می یابید. اگر بتوانید به این زبان صحبت کنید، دیگر نیازی نیست متکی به ترجمه و زیرنویس فیلمها، آهنگها و کتابها باشید.

 

4. دسترسی بیشتر به اینترنت!

 

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

 

طبق گزارش Education First، انگلیسی زبان اینترنت است. روزانه 565 میلیون نفر از اینترنت استفاده می کنند و 52 درصد از بیشترین بازدید ها از سایت های انگلیسی زبان می باشد. یادگیری این زبان مهم است چرا که دسترسی بیش از نیمی از محتوای اینترنت را در اختیارتان قرار می دهد. اگر انگلیسی بلد باشید می توانید به میلیاردها صفحه از اطلاعات موجود در اینترنت دست پیدا کنید که برای دیگران قابل دسترسی نیست.

 

5. یافتن فرصت های شغلی فراوان!

بسیاری از کمپانی های بزرگ جهان دانستن زبان انگلیسی را برای کارکنان خود الزامی می دانند. در بعضی موارد هم این کمپانی ها الزام می کنند که کارکنان فقط از زبان انگلیسی استفاده کنند. همچنان که دنیا بیشتر به یکپارچگی نزدیک می شود (برقراری بهتر ارتباطات)، نیاز کمپانی های بزرگ برای ارتباطات بهتر هم کاملا طبیعی است.

 

همانطور که مدیرعامل اجرایی راکتون به سی ان ان گفت، “اگر می خواهید در کشورهای دیگر هم موفق باشید، باید ارکان خود را بین المللی کنید زیرا مردم سراسر دنیا زبان انگلیسی را می دانند و از آن برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده می کنند.

 

یادگیری زبان انگلیسی برای کارمندان بسیار حائز اهمیت است. این زبان نقش مهمی در پروسه تبدیل شدن به یک شرکت به یک کمپانی بین المللی دارد.”

 

6. انگلیسی زبان کسب و کار!

انگلیسی زبان غالب در تجارت است. تسلط به این زبان برای افراد جویای کار در تمام دنیا تبدیل به یک ضرورت شده است. تحقیقات سراسر جهان نشان می دهد که روابط تجارت های برون مرزی، اغلب با زبان انگلیسی انجام می شود و بسیاری از کمپانی های بین المللی به زبان انگلیسی مسلط هستند.

 

کمپانی های جهانی مانند ایرباس، کرایسلر، فست ریتیلینگ، نوکیا، رنو، سامسونگ، ساپ، تکنیکالر و مایکروسافت در پکن، زبان انگلسی را به عنوان زبان رسمی خود انتخاب کرده اند.

 

علاوه بر این، در سال 2010، کمپانی راکتون یادگیری زبان انگلیسی را برای 7.100 کارمند ژاپنی خود الزامی کرد. اهمیت یادگیری زبان انگلیسی در بازارهای بین المللی بسیار زیاد است. این زبان به طور حتم می تواند زندگی شغلی و اجتماعی شما را دگرگون کند.

10 مزیت دو زبانه بودن

7. یافتن درکی جدید از علوم!

دانستن یک زبان خارجی نه تنها قدرت مغز شما را افزایش می دهد، بلکه می توانید از زبان انگلیسی برای یادگیری بیشتر و بیشتر استفاده کنید. بسیاری از آثار بزرگان ادبیات، علوم، تاریخ و علوم اجتماعی به زبان انگلیسی نوشته شده است.

 

جان مک هورتر نیز در یکی از سخنرانی های جالب خود 4 دلیل قانع کننده برای یادگیری زبان ارائه می کند.

 

4 دلیل قانع کننده برای یادگیری یک زبان جدید از نگاه جان مک هورتر

8. سهولت در سفر به هر نقطه در دنیا!

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

با دانستن انگلیسی می توانید به مکان های مختلف دنیا سفر کنید و به راحتی با دیگر افراد ارتباط برقرار کنید زیرا اغلب مردم دنیا به این زبان صحبت می کنند. هر چند بد نیست تعداد محدودی از لغات در زبان های دیگر را نیز بلد باشید که نشان دهنده ادب و احترام نسبت به آن زبان هم هست، اما انگلیسی به شما در داشتن جزییات سفر کمک می کند.

 

حین سفر متوجه خواهید شد که برخی از بهترین تعاملات شما با افراد خیابانی است که سعی دارند چیزی را به شما بفروشند یا کسانی که دوست دارند در تعامل با شما مهارتهای انگلیسی خود را بهبود دهند. زبان انگلیسی شکاف ارتباطاتی شما را هموار ساخته و سفر شما را لذت بخش تر می سازد.

 

9. زبان انگلیسی، زبان ارتباطات بین الملل!

این یک واقعیت تاریخی است که طی چند قرن گذشته دو کشور انگلیس و آمریکا به دلیل قدرت بالای اقتصادی، تاکیدی فراوان بر گسترش زبان انگلیسی داشته و آنرا به یک زبان بین المللی تبدیل کرده اند.

 

تاریخ پیچیده است و همیشه دلپذیر نیست. زبان انگلیسی از طریق جنگ، تجارت، بردگی و مبلغان مذهبی گسترش یافت. امروزه می بینیم که زبان انگلیسی در همه جای دنیا تکلم می شود.

 

هر چند نمی توانیم اتفاقاتی که در گذشته افتاده است را تغییر دهیم، اما می توانیم از زبان انگلیسی به عنوان یک ابزار قدرت مثبت بهره ببریم. می توانیم با استفاده از آن مردمان جهان را گِرد هم آورده، با افراد خارجی ارتباط برقرار کرده و همدیگر را بهتر درک کنیم و دنیا را به محل بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنیم.

 

 

10. یادگیری درباره فرهنگ های دیگر!

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

زبان و فرهنگ دو مقوله جدا ناشدنی از هم هستند. به زبان ساده تر، دانستن زبان انگلیسی درک بهتری از نحوه تفکر، زندگی و کار افراد انگلیسی زبان به شما می دهد. اگر چیزی درباره فرهنگ مردمان انگلیسی زبان ندانید، ممکن است در ارتباطات خود دچار سوتفاهم شوید. برای ایجاد ارتباط قوی در زبان انگلیسی دانستن لغات به تنهایی کافی نیست!

 

بلکه بایستی با مواردی مثل لحن، زبان بدن و حالات صورت آشنا باشید. چه بسا تصور کنید که یک انگلیسی زبان در حال توهین یا تحقیر شماست در حالی که واقعا این گونه نیست. باید یاد بگیرید کدام یک از کلمات و حالت ها در فرهنگ انگلیسی پسندیده و کدام یک ناپسند هستند تا در برخورد با دوستان و همکاران انگلیسی زبان خود دچار سو تفاهم نشوید!

 

11. سهولت در یادگیری زبانهای مرتبط!

این زبان براساس الفبای ساده ای شکل گرفته و یادگیری آن بدون اغراق در مقایسه با سایر زبانها سریع و آسان تر است. بیشتر افراد فکر می کنند که یادگیری زبان کار مشکلی است. در بسیاری از موارد، یادگیری زبان انگلیسی برای افرادی خاص آسان تر است، چون به زبان مادری آنها مرتبط می شود.

 

برای مثال، اروپایی ها زبان انگلیسی را بهتر یاد می گیرند. زبان آلمانی بسیار نزدیک به انگلیسی است. زبان فرانسه تا حد زیادی متاثر از انگلیسی است. البته برای افرادی که در کشورهای مختلف جهان زندگی می کنند و زبانشان ارتباطی با انگلیسی ندارد، این زبان می تواند بسیار غریب به نظر بیاید و خسته کننده و یا گیج کننده باشد.

شاید به خواندن این مقاله هم علاقه مند باشید!

آسان ترین و سخت ترین زبانها

البته موارد مهمی وجود دارد که یادگیری زبان را برای همه آسان می کند.شاید بپرسید چه جور مواردی؟

پاسخ این است که منابع قابل دسترس! زیرا انگلیسی مانند یک زبان همه جانبه است و در همه جای دنیا پیدا می شود و شما می توانید برای یادگیری زبان از منابع فراوانی استفاده کنید. در اینترنت حجم های بالایی از منابع رایگان وجود دارد. گاهی اوقات باید هزینه ناچیزی برای ثبت نام در یک دوره آنلاین پرداخت کنید اما بسیاری از این دوره ها ارزش این سرمایه گذاری را دارند.

 

بنابراین شروع کنید! انیمیشن ها و برنامه های کمدی انگلیسی را در یوتیوب، نت فلیکس، هولو و یا دیگر وب سایت ها تماشا کنید. دروس رایگان را در سایت های جالبی نظیر drzaban.com پیدا کنید. زبان انگلیسی همه جا هست! از این موقعیت نهایت استفاده را ببرید!

 

12. دنبال کردن علوم روز را از منابع دست اول!

زبان انگلیسی زبان علوم است. اگر می خواهید با مرجع علوم صحبت کنید، چیزی را نشر دهید و یا از آنها مطلبی یاد بگیرید باید زبان انگلیسی را یاد بگیرید. داروسازان، مهندسین و پزشکان در سراسر جهان باید زبان انگلیسی را در کنار دیگر دروس خود در دانشگاه یاد بگیرند.

 

در اکثر موارد، دروس آنها به زبان انگلیسی تدریس می شود و یا از یک منبع انگلیسی استفاده می شود. در اکثر مدارس پزشکی آمریکا یادگیری زبان انگلیسی به عنوان بخشی الزامی از دوره کارشناسی است. در سایر کشورها نیز این اتفاق در حال رخ دادن است.

 

پژوهش های علمی در درجه اول به زبان انگلیسی منتشر می شوند، و بیشتر تحقیقات به زبان انگلیسی نوشته می شوند تا دانشمندان بین المللی بتوانند آنها را بخوانند.

 

13. کمک در افزایش اعتماد به نفس!

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

بعید است فردی را پیدا کنید که آرزو نداشته باشد بتواند به زبان دیگری صحبت کند. همه افراد دوست دارند برای وزین کردن رزومه خود حداقل یک زبان بلد باشند. روزانه با صرف حداقل یک ربع وقت می توانید این مهارت را کسب کنید. سپس می توانید به خودتان در توانایی ایجاد ارتباط با افراد گوناگون افتخار کنید.

 

یادگیری زبان امری دشوار است و همه این را می دانند. افراد به تعهد شما نسبت به یادگیری انگلیسی احترام می گذارند و از شما حمایت می کنند. بسیاری به دنبال شما خواهند بود تا درباره شما و دیدگاه هایتان یاد بگیرند. آنها می خواهند اندیشه ها، امیدها، ترس ها و نظرات شما را از فرهنگهای دیگر بدانند. در نتیجه احساس ویژه تر و اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد.

 

14. تقویت مغز و حافظه!

یادگیری زبان انگلیسی شما را باهوش تر  و مغز شما را قوی نگه می دارد. دانشمندان ثابت کرده اند که افراد دو زبانه ها  قادر به درک سریع تر مفاهیم و نمرات بهتر در آزمونها هستند. چه کسی را می شناسید که این را مزیت را دوست نداشته باشد؟

 

زبان انگلیسی کلیدی است که قفل بسته دنیایی از امکانات جدید را برای شما باز می کند. پس با این مزایایی که از یادگیری زبان انگلیسی دانستیم، برای یادگیری زبان انگلیسی لحظه ای درنگ نکنید! منابع رایگان فراوانی در اینترنت وجود دارند که می توانید استفاده کنید.

 

اگر هم می خواهید موثرتر و سریع تر نتیجه بگیرید توصیه می کنم حتما در یک دوره مطمئن شرکت کنید. دوره ای که واقعا ارزش صرف زمان و پول ارزشمند شما را داشته باشد. ما در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک همه آنچه یک زبان آموز برای تسلط به زبان انگلیسی نیاز دارد را آموزش می دهیم. این دوره تنها دوره ای است که همه افراد به آن نیاز دارند. تنها دوره…!

 

 

حتما نظرات شرکت کنندگان این دوره را ببینید و اگر دوست داشتید سریعا تغییرات را احساس کنید نگاهی به این دوره نیز نیندازید!

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

به راستی علت حضور ما در این سیاره چیست؟  بهترین پاسخی که می توان به این سوال داد  این است که “برای عشق  ورزیدن”.  سخن از عشق در کلام عرفا بسیار گفته شده مثلا حضرت حافظ می فرماید:

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی    عشق داند که در این دایره سرگردانند

 

یا شیخ ابو سعید ابوالخیر می فرماید:

وا فریادا زعشق وا فریادا         کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا       ورنه من و عشق هر چه بادا بادا

 

عشق زیباترین، هیجان انگیزین و وصف ناشدنی ترین احساسی است که بشر می تواند تجربه کند. هر چند عشق زمینی را نمی توان با عشق الهی یکی دانست، اما قطعا عشق زمینی مقدمه ای است بر عشق الهی زیرا همه  ما به کسی احتیاج داریم که عاشقش باشیم.

در این مقاله به معرفی 45 تا از جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی می پردازیم.

 

1. Every day I look at you and feel love and inspiration.

هرروز تو را می نگرم و احساس عشق و الهام بخشی میکنم.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

 

2. If I were spelling out my favorite thing in the world, it’d be spelled “Y-O-U”

اگر می خواستم چیز مورد علاقه ام را در دنیا رو هجی کنم به این صورت هجی میشد: تو

 

 

3. I don’t even want to think about what life would be like without you.

حتی نمی خواهم  به این موضوع فکر کنم که زندگی بی تو چگونه خواهد بود.

 

 

4. Everything you do in my life adds to my happiness, subtracts from my sadness, and multiplies my joy!

هر چه کنی شادی ام افزون، غمهایم کاسته و شادی ام را دو چندان می کند!

 

 

5. I can’t wait to spend the rest of our lives together.

بی صبرانه منتظرم تا بقیه عمرمان را با هم زندگی کنیم.

 

 

6. Sometimes I can’t stop looking at you… you look too damn good.

گاهی نمیتوانم از نگاه کردن به تو دست بردارم. تو بیش از حد زیبایی.

 

 

7. You are the person I want to spend my life with – my soul mate.

تو تنها کسی هستی که میخواهم عمرم را با او سر کنم – ای همزاد روح من.

 

 

8. You are the sunshine in my day and the moonlight of my nights.

تو درخشش خورشید روزهای منی و نور مهتابِ شبهای من.

 

 

9. I just wouldn’t feel complete without you.

بدون تو حس میکنم که کامل نیستم.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

10. I can’t believe how hard I’ve fallen for you.

باور نمی کنم تا این اندازه تو را این قدر دوست دارم.

 

 

11. I feel such powerful adoration for you and only you.

فقط و فقط بخاطر توست که چنین تحسین قوی را احساس می کنم.

 

 

12. You are my treasure – the most precious thing in my life.

تو گنج منی – با ارزش ترین چیز در زندگی ام.

 

 

13. I love you more and more every day.

هر روز بیشتر و بیشتر عاشق تو می شم.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

14. When I wake up, I’m smiling, because it’s another day with you.

وقتی از خواب بر می خیزم، لبخند می زنم، چون روز دیگری را با تو آغاز می کنم.

 

 

 

15. I will never love another person with as much intensity as I love you.

هرگز به این اندازه که عاشق تو هستم کسی دیگری را دوست نخواهم داشت.

 

 

16. You are the best friend/spouse in the entire world.

تو بهترین دوست / همسر در تمام دنیا هستی.

 

 

17. Every time I see you, you leave me breathless.

هر زمان که تو را می بینم نفسم بند می آید.

 

 

18. To you – the only person I will ever love.

تقدیم به تو – تنها کسی که همیشه دوستش خواهم داشت.

 

 

19. I can’t say it enough – I love you more than anything.

هر قدر بگویم که تو را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارم، باز هم کم گفته ام.

 

 

20. I’m crazy about you.

دیوانه تو ام.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

21. I’ve fallen for you.

عاشق تو گشته ام.

 

 

22. I adore you.

تو را می پرستم.

 

 

23. I’m head over heels for you.

برای تو سر از پا نمی شناسم.

 

 

24. You’re the love of my life.

توعشق زند گی ام هستی.

 

 

25. I’m addicted to you.

به تو وابسته ام.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

26. I’m drawn to you.

در وجودت غرق شده ام.

 

 

27. You’re my everything.

تو همه چیز من هستی.

 

 

28. You’re my other half.

تو نیمه دیگر من هستی.

 

 

29. I’m all about you.

فقط به تو فکر میکنم.

 

 

30. I’m smitten with you.

هلاک تو هستم.

 

 

31. You turn me inside out.

تو مرا زیر و رو می کنی.

 

 

32. I just want you be my side always.

دلم میخواد همیشه فقط کنارم باشی.

 

 

33. You make life worth living.

تو به زندگی معنا می بخشی.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

34. I don’t know why, but I can’t stop thinking about you.

نمیدانم چرا ولی نمیتوانم از فکر کردن به تو دست بردارم.

 

 

35. I want you, and only you.

فقط و فقط تو را می خواهم.

 

 

36. I fell in love with you over and over again.

بارها و بارها عاشق تو شدم.

 

 

37. Imagining life without you is impossible.

تصور زندگی، بدون تو نا ممکن است.

 

38. You make my heart warm and happy.

تو به قلبم گرما و شادی می بخشی.

 

 

39. You’re the light of my life.

تو نور زندگی منی.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

 

40. I will support you through the good times and the bad.

در تمام دوران خوشی و ناخوشی تکیه گاه تو خواهم بود.

 

 

41. I love you more than any word can say.

تو را بیشتر از آنچه در قالب کلام بگنجد دوست دارم.

 

 

42.You are incredible.

تو فوق العاده ای.

 

 

43. I’m out of breath for you.

نفسم برای تو بند می آید.

 

 

44. I’m lost without you.

بدون تو معنایی ندارم.

 

 

45. You make my heart skip a beat.

برای تو قلبم را از ضربان باز می ایستد.

 

بهترین شعر یا جمله ای که در مورد عشق بیشتر از همه دوست داشته اید کدام است؟ لطفا آنرا برای ما و کاربران عزیزمان بنویسید. ضمنا نظر خودتان را در مورد این مقاله برای ما ثبت کنید.

 

 

 

 

 

دوره مکالمه آنلاین فرمول 1

 

 

 

 

 

 

صفحه اصلی محصولات دوره ها حساب کاربری
Social media & sharing icons powered by UltimatelySocial